محمد مرادی
233 subscribers
236 photos
29 videos
27 files
72 links
Download Telegram
"واژه‌های تردامن: نقدی بر مجموعه‌ی شرابسالگی/ بخش اول"

شرابسالگی، نام مجموعه شعری از سیده فاطمه موسوی است که در سال ۱۴۰۱ به همت انتشارات فصل پنجم روانه‌ی بازار شده و چهل غزل عمدتا عاشقانه را در بر می‌گیرد. به بهانه‌ی خوانش این دفتر، در ادامه، چند سطر در نقد و معرفی اشعار نوشته می‌شود.

۱_ غزل‌های این دفتر، از منظر بوطیقایی بیشتر به غزل نیمه‌سنتی عاشقانه همانندی دارد؛ هرچند نشانه‌های تاثیر پذیری از غزل نوعراقی/ عراقی و گاه غزل هندی و علاوه بر آن‌ها، غزل نوگرای پس از دهه‌ی ۷۰ نیز در مجموعه دیده می‌شود.

۲_ شاعر مجموعه، کوشیده است جنسیت زنانه را در غزل به‌وضوح و بدون پرهیز منعکس کند. نشانه‌های این اصرار را در انتخاب واژه‌ها، تصاویر و برخی موضوع‌ها می‌توان دید. علاوه بر آن، گاه گرایش‌هایی به توصیفات بدن‌نما و برهنگی عاشقانه در معدودی از غزل‌ها دیده می‌شود که نشان‌دهنده‌ی تلاش شاعر بر برهم زدن سنت غزل زنانه با نگاه عفیفانه است. این مضامین را بیشتر در قالب تصاویر ارائه شده از بوسه می‌توان دید:

به کندوی عسل و جام می نیارم دست
که بوسه روی لبان تو بی‌گزندتر است (ص ۱۱)

لب من و لب تو چیست: شهید اول و ثانی
چقدر آینه باشیم، قتیل غمزه‌دوانی (ص ۱۸)

خراج بلخ نمی‌خواهم، اگر شکسته‌ترین شاهم
مرا شکوه لبت کافی است که از غنایم چنگیز است (ص ۳۱)

آن رغبتی که در صدد بوسه‌ی تو بود
در لذت نفس‌زدنِ لب‌به‌لب شکست (ص ۷۵)

این توصیفات تنانه را به صورت دیگر در ابیات زیر هم می‌توان ردگیری کرد:

به چاک پیرهنت دست رد نخواهم زد
اگرچه سیب سر شاخه دلپسندتر است(ص ۱۱)

دوست داری که برای تو چه عطری بزنم؟
شوق لایوصف پرپر زده از پیرهنم (ص ۱۶)
تاآنجا که شاعر حتی در اشاره به تردامنی خویش در اشعار پرهیزی ندارد:

بی‌صحبتی، بی‌همگناهی، دلبر من!
این لب‌گزیدن‌ها و دامانِ تر من (ص ۲۴)

از برهنه‌ترین تصاویر در این مجموعه، بیت زیر است که درآن تلاش شده، برهنگی کلمه‌ی "آمیزش" پشت واژه‌های کهن شعر و کلمه‌ی زهد پنهان شود:
شبی که با تو بیامیزم/ لباس زهد بیاویزم
و از کنار تو برخیزم/ کدام شب؟ چه شبی؟ صبح است (ص۳۴)
بر این اساس، شاعر بارها در این مجموعه، در قالب ایهام‌ها و ابهام‌ها، معشوق را به وصال تنانه و گناه‌آلود دعوت کرده، مفهومی که در غزل شاعران زن منتسب به محفل‌های ادبی انقلاب، کمتر تجربه شده است:

ریحان و رازیانه و هل، رز_ نه_ کاش که
جان مرا به بوی تنت شعله‌ور کنی(ص ۴۰)

۳_ نام کتاب "شرابسالگی" یادآور این بیت حافظ است:
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه بماند اربعینی

گویا شاعر کوشیده است بین عدد چهل (رمز کمال)، تعداد غزل‌های دفتر (چهل شعر) و سن خود در زمان انتشار کتاب (چهل‌سالگی) تناسبی ایجاد کند و این مجموعه را در جایگاه نقطه‌ی کمال شاعری‌اش معرفی کند؛ هرچند زبان و ساختار، همچنان درگیر آزمون و خطاهای رایج در شعر جوان است.

۴_ از منظر طول، ۱۵ غزل ۶، ۹غزل ۷ و ۹ غزل نیز ۸ بیت دارد که این نکته، نشان‌دهنده‌ی توجه شاعر به الگوی غزل میانه‌ی فارسی است و چندان نشانه‌ای از سنت غزل جوششی و عرفانی در تعداد ابیات اشعار دیده نمی‌شود.

۵_ در مجموعِ ۴۰ غزل، از ۱۲ وزن استفاده شده است که تنوعی میانه را نشان می‌دهد. از آن میان ۱۷ غزل (به ترتیب ۹ و ۷) در دو وزن اصلی غزل معاصر: مفعول فاعلات و مفاعیلُ فاعلن و مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن و پس از آن ۵ غزل در وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن سروده شده که الگویی آمیخته از سبک‌های عراقی و هندی/اصفهانی را نشان می‌دهد و چندان با شاعران نوآور در عرصه‌ی موسیقی، قابل مقایسه نیست.
#نقد_شعر
#غزل_زنان
#فاطمه_موسوی
@drmomoradi
"نقدی بر مجموعه‌ی شرابسالگی/بخش دوم"

۶_ از مهمترین کاستی‌های مجموعه، دودستگی‌های بدون تمهید در زبان شعر است. شاعر گاه در برخی غزل‌ها و حتی ابیات و مصرع‌های مجاور، بدون دلیل شاعرانه، کلماتی متمایز را همراه کرده؛ حال آنکه در اغلب موارد، دودستگی مجاورت این کلمات، به‌وضوح رخ می‌نمایاند؛ برای مثال کاربرد همزمان واژه‌های "اونتوس/ دیور/ غمزه":

مثل تلفیق اونتوس و دیور از شب قبل
آتش انداخته این خاطره‌ها بر بدنم
جای آن است که من از غم آن غمزه هنوز
خاک را باد کنم‌ بر سر و روی و دهنم (ص۱۷)

یا در دو بیت زیر:
به چشم آهوانه‌ام، به اشک دانه‌دانه‌ام
شلختگی خانه‌ام، بیار باز هم دوام
تو خام من نمی‌شوی، تو رام من نمی‌شوی
حرام من نمی‌شوی، مستی محض مستدام (ص ۲۳)

یا در نمونه‌های زیر:
با تمام وجود عاشقتم
نگسلد از تو ریشه و عصبم (ص۲۸)

در دو بیت زیر، استفاده از کلمه‌ی تناقض، دودستگی واژه‌ها را تاحدودی توجیه کرده است:

هر روز بی‌تو بگذرد بر من چهل سال
از مستی آن چشم مرد‌افکن بگویم
یا از تناقض‌های چادر مشکی‌ام با
سیگارهای آبی بهمن بگویم (ص ۳۷)

اما در دو بیت دیگر، با وجود تلاش برای تصویر حالتی متضاد، این دودستگی آزاردهنده است:

من نیستم که ترکی استانبولی بلد
ما بین چشم جمعیتی می‌روم ز هوش...
"والله شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود"
کازینوهای بلخ نه اسلیمی نقوش (ص۶۳)
یا در دو بیت زیر:
نبات حل شده در می، می بدون صداع
مکیده‌ام کلمات تورا میان سماع
کنار ساحل شهری غریب، غرق صدات
مرا قرار نده بیش از این تو تحت شعاع (ص۶۴)

۷_ علاوه بر برخی ضعف‌ تالیف‌های نمودیافته در ابیات، به‌ندرت خطاهایی دستوری هم به زبان شاعر راه یافته؛ برای مثال استفاده از "من‌را" به ضرورت وزن در بیت زیر که در زبان رسمی ادبیات هیچگاه این کاربرد جایگاه نداشته است:

من را دوباره زنگ یک شب تمام
بحث کجاست جای تو قبل از طلاق من (ص۲۶)

خطای کاربرد حشوگونه‌ی ضمیر را در بیت زیر هم می‌توان نقد کرد:

تورا ای چشم سبزآبی چنانت دوست می‌دارم (ص ۹)

یا استفاده‌ی چندباره از "بایست" در سیاق خطای دستوری در ابیات زیر:

آن هم زنی که از نظرت مست دائم است
با این زن روانی، بایست سر کنی (ص۴۱)
دیوانه‌ی مغرور تو بایست بدانی
احوال مرا تاکه خودت را برسانی (ص ۸۰)

۸_ چنانکه یادشده، جنسیت زنانه‌ی شاعر در بسیاری از ابیات نمود دارد؛ این ویژگی را در اشارات مستقیم شاعر به نام کوچک خود "فاطمه" نیز می‌توان دید. با این حال در برخی تصاویر ارائه‌شده از معشوق، کمتر می‌توان جنسیت مقابل را مذکر دانست. شاید در این ابیات او، اشعاری برای زنی مورد ستایش سروده؛ هرچند قرائن مربوط به آن را مشخص نکرده است:

نچید دست من انگور از شرابی مویت (ص ۲۹)

آه ای پری! چقدر پی حرف مردمی (۶۰)

۹_ به ندرت در قافیه‌بندی‌ها یا حروف الحاقی قافیه‌ها خطاهایی رخ داده است. از آن جمله است قافیه شدن کلمات "نشنیدن/ مردن" در دو بیت پیاپی غزل ۱۷ و تضاد یاهای معرفه و نکره در غزل سنتی شماره‌ی ۳۸. همچنین کاربرد متعدد اختیار عروضی "قلب" در وزن غزل ۹، کمی شعر را از نظر موسیقایی دچار ناپسندی کرده است.

۱۰_ در کنار موارد یادشده، دایره‌ی واژگان و ارجاعات برون‌متنی در شعرها و تلاش برای ایجاد پیوند بین ادبیات کهن و معاصر و شعر فارسی و گاه عربی، از جنبه‌های مثبت این مجموعه است که از موفق‌ترین غزل‌سروده‌های مجموعه با این رویکرد می‌توان به شعر شماره‌ی ۲۵ اشاره کرد.
#فاطمه_موسوی
#غزل_زنان
#نقد_شعر
@drmomoradi