Forwarded from مجله اقتصاد
کلیدواژه تعطیلسازی اندیشه
✍🏻موسی غنی نژاد ، 11/09/1398
@ghaninejad_mousa
🔹زمانی حزب توده در ایران با تبدیل لیبرالیسم به ناسزای سیاسی آنرا نماد تمام بدیهای اجتماعی از فقر و فساد گرفته تا ظلم و جهل ساخت و مدعی شد که این پدیده منحوس ایدئولوژی نظام سرمایه داری امپریالیستی و غارتگر غربی است. این شگرد به قدری کارساز و موثر بود که تقریبا همه انقلابیون مخالف شاه در سال 1357 در دام آن افتادند.
🔹فروپاشی کمونیسم روسی و آشکار شدن هرچه بیشتر فجایع سوسیالیسم واقعا موجود از یک سو، و روی آوردن کمونیسم چینی به اقتصاد بازار برای بیرون کشیدن صدها میلیون چینی از فقر مطلق، از سوی دیگر، ایدئولوژی قدیمی ضد لیبرال را رسوا تر از آن کرده است که به شکل سابق بتوان از آن دفاع کرد. از این رو، برای ادامه و تقویت ایدئولوژی ضدآزادی قدیمی نیاز به ابداع جدیدی بود و در این میان چه بهتر از توسل به مفهوم مبهم و متناقض «نئولیبرالیسم» که هیچکس به درستی نمیداند توسط چه کسی و با چه هدفی برساخته شده است و نو بودن آن نسبت به لیبرالیسم چه معنایی دارد.
🔹این روزها در شبکه های اجتماعی ملاحظه شد که یک روشنفکر دینی (سابق؟) به افشای نئولیبرالیسم پرداخته و با معرفی رابرت نوزیک، فون هایک و میلتون فریدمن به عنوان پیامبران دین «بنیادگرایی بازار» مدعی شده که «جمهوریخواهان آمریکا، در عمل به میلتون فریدمن بیش از عیسی مسیح اعتقاد دارند»! و در ادامه هشدار داده که همچنانکه ژنرال پینوشه نئولیبرالیسم میلتون فریدمنی را در شیلی عملی کرد در ایران هم گویا ژنرالهایی در تدارک چنین کاریاند.
🔹اصطلاح «بنیادگرایی بازار» که رفقای چپ ابداع کرده اند شگردی تبلیغاتی برای تبدیل نئولیبرالیسم به ناسزای سیاسی است چرا که بنیادگرایی تداعی کننده جریان های تروریستی مانند القاعده و داعش است.
🔹روشنفکران چپاندیش دینی(؟) که امروزه به افشای نئولیبرالیسم روی آورده و آنرا تبدیل به ناسزای سیاسی میکنند اغلب همانها هستند که همانند تودهایها توسط نظامی که زمانی مدعی طرفداری از آن بودند به حاشیه رانده شدند. آنها بهتر است به جای چپ و راست زدنهای شتابزده و خاک پاشیدن در چشم مردم یکبار بنشینند و با عقل و منطق، گذشته فکری و کارنامه سیاسی خود را نقادانه بررسی کنند و شجاعانه به تصحیح اشتباهات خود کمر همت ببندند.
🔹دولتهای احمدینژاد و روحانی در حالی متهم به اجرای سیاستهای نئولیبرالی میشوند که هیچکدام حتی یک گام در جهت اقتصاد آزاد برنداشتند و نهادهای دولتی سرکوبگر بازار در آنها همیشه فاعل مختار بوده است. رفقا! سیاستهای خصوصیسازی اجرا شده توسط این دولتها ربطی به اقتصاد آزاد ندارد بلکه واگذاری شرکتهای دولتی به بخش عمومی، نهادهای نظامی و بخش خصوصی عمدتا رفاقتی بوده است که به معنی ایجاد سرمایهداری دولتی یا بازگشت به نوعی تیولداری است. در اقتصاد بازار قیمت بنزین در بازار باید تعیین شود نه توسط دولت و به مصلحت دولت.
#نئولیبرالیسم #ایدئولوژی #روشنفکران_دینی
🖇متن کامل این یادداشت را در سایت بومرنگ به نشانی ارائه شده یا در فایل پیوست مطالعه نمائید👇
http://www.boomrang.org/neoliberalism-as-a-keyword-to-refusing-to-think/
Telegram
attach 📎
✍🏻موسی غنی نژاد ، 11/09/1398
@ghaninejad_mousa
🔹زمانی حزب توده در ایران با تبدیل لیبرالیسم به ناسزای سیاسی آنرا نماد تمام بدیهای اجتماعی از فقر و فساد گرفته تا ظلم و جهل ساخت و مدعی شد که این پدیده منحوس ایدئولوژی نظام سرمایه داری امپریالیستی و غارتگر غربی است. این شگرد به قدری کارساز و موثر بود که تقریبا همه انقلابیون مخالف شاه در سال 1357 در دام آن افتادند.
🔹فروپاشی کمونیسم روسی و آشکار شدن هرچه بیشتر فجایع سوسیالیسم واقعا موجود از یک سو، و روی آوردن کمونیسم چینی به اقتصاد بازار برای بیرون کشیدن صدها میلیون چینی از فقر مطلق، از سوی دیگر، ایدئولوژی قدیمی ضد لیبرال را رسوا تر از آن کرده است که به شکل سابق بتوان از آن دفاع کرد. از این رو، برای ادامه و تقویت ایدئولوژی ضدآزادی قدیمی نیاز به ابداع جدیدی بود و در این میان چه بهتر از توسل به مفهوم مبهم و متناقض «نئولیبرالیسم» که هیچکس به درستی نمیداند توسط چه کسی و با چه هدفی برساخته شده است و نو بودن آن نسبت به لیبرالیسم چه معنایی دارد.
🔹این روزها در شبکه های اجتماعی ملاحظه شد که یک روشنفکر دینی (سابق؟) به افشای نئولیبرالیسم پرداخته و با معرفی رابرت نوزیک، فون هایک و میلتون فریدمن به عنوان پیامبران دین «بنیادگرایی بازار» مدعی شده که «جمهوریخواهان آمریکا، در عمل به میلتون فریدمن بیش از عیسی مسیح اعتقاد دارند»! و در ادامه هشدار داده که همچنانکه ژنرال پینوشه نئولیبرالیسم میلتون فریدمنی را در شیلی عملی کرد در ایران هم گویا ژنرالهایی در تدارک چنین کاریاند.
🔹اصطلاح «بنیادگرایی بازار» که رفقای چپ ابداع کرده اند شگردی تبلیغاتی برای تبدیل نئولیبرالیسم به ناسزای سیاسی است چرا که بنیادگرایی تداعی کننده جریان های تروریستی مانند القاعده و داعش است.
🔹روشنفکران چپاندیش دینی(؟) که امروزه به افشای نئولیبرالیسم روی آورده و آنرا تبدیل به ناسزای سیاسی میکنند اغلب همانها هستند که همانند تودهایها توسط نظامی که زمانی مدعی طرفداری از آن بودند به حاشیه رانده شدند. آنها بهتر است به جای چپ و راست زدنهای شتابزده و خاک پاشیدن در چشم مردم یکبار بنشینند و با عقل و منطق، گذشته فکری و کارنامه سیاسی خود را نقادانه بررسی کنند و شجاعانه به تصحیح اشتباهات خود کمر همت ببندند.
🔹دولتهای احمدینژاد و روحانی در حالی متهم به اجرای سیاستهای نئولیبرالی میشوند که هیچکدام حتی یک گام در جهت اقتصاد آزاد برنداشتند و نهادهای دولتی سرکوبگر بازار در آنها همیشه فاعل مختار بوده است. رفقا! سیاستهای خصوصیسازی اجرا شده توسط این دولتها ربطی به اقتصاد آزاد ندارد بلکه واگذاری شرکتهای دولتی به بخش عمومی، نهادهای نظامی و بخش خصوصی عمدتا رفاقتی بوده است که به معنی ایجاد سرمایهداری دولتی یا بازگشت به نوعی تیولداری است. در اقتصاد بازار قیمت بنزین در بازار باید تعیین شود نه توسط دولت و به مصلحت دولت.
#نئولیبرالیسم #ایدئولوژی #روشنفکران_دینی
🖇متن کامل این یادداشت را در سایت بومرنگ به نشانی ارائه شده یا در فایل پیوست مطالعه نمائید👇
http://www.boomrang.org/neoliberalism-as-a-keyword-to-refusing-to-think/
Telegram
attach 📎
Telegram
attach 📎
«روشنفکران تبعیدی»، ناخواسته باعث توسعه شدند
امیررضا انگجی
🔹لنین گفته بود به دشمنان خلق رحم نمیشود. این دشمنان در واقع «دانشمندان، روشنفکران و سرمایههای انسانی روسیه» بودند که به اردوگاههای کار اجباری در مناطق مختلف بهصورت تصادفی تبعید شدند.
❓اما چرا این مناطق امروز «توسعهیافتهتر» هستند؟
🔹در دوران حکومت استالین، اتحاد جماهیر شوروی به اجبار میلیونها شهروند تحصیلکرده را که بهعنوان دشمنان خلق شناخته میشدند، به اردوگاههای کار اجباری در سراسر قلمرو وسیع خود فرستاد.
🔹در حین مطالعه این فصل تاریک از تاریخ روسیه، دو اقتصاددان، به نام گرهارد تووز و پیر لوئیس ویزینا، الگوی غیرمنتظرهای را کشف کردند؛ مناطق اطراف اردوگاههایی که تعداد بیشتری از این زندانیان تحصیلکرده را در خود جای دادهاند، امروزه بهطور قابل توجهی رونق اقتصادی بیشتری دارند و توسعهیافتهتر هستند!
🔹این دو، شواهد قانعکنندهای ارائه میکنند که چگونه سرمایه انسانی – آموزش و مهارتهای افراد – میتواند مزیتهای اقتصادی پایداری را ایجاد کند که در طول نسلها ادامه دارد.
🔹ویزینا گفت: «ما متوجه شدیم نتایج اقتصادی مثبتی در ارتباط با مکانهای نزدیک کمپهای تبعید وجود دارد. وقتی عمیقتر در تاریخ و دادهها جستوجو کردیم، متوجه شدیم که این نتایج با تمرکز «دشمنان» تحصیلکرده در اردوگاههای خاص مرتبط است.»...👇
🔗 متن کامل این یادداشت را اینجا بخوانید
#دنیای_اقتصاد #روسیه #شوروی #توسعه #روشنفکران #تبعید_دانشمندان
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@den_ir
امیررضا انگجی
🔹لنین گفته بود به دشمنان خلق رحم نمیشود. این دشمنان در واقع «دانشمندان، روشنفکران و سرمایههای انسانی روسیه» بودند که به اردوگاههای کار اجباری در مناطق مختلف بهصورت تصادفی تبعید شدند.
❓اما چرا این مناطق امروز «توسعهیافتهتر» هستند؟
🔹در دوران حکومت استالین، اتحاد جماهیر شوروی به اجبار میلیونها شهروند تحصیلکرده را که بهعنوان دشمنان خلق شناخته میشدند، به اردوگاههای کار اجباری در سراسر قلمرو وسیع خود فرستاد.
🔹در حین مطالعه این فصل تاریک از تاریخ روسیه، دو اقتصاددان، به نام گرهارد تووز و پیر لوئیس ویزینا، الگوی غیرمنتظرهای را کشف کردند؛ مناطق اطراف اردوگاههایی که تعداد بیشتری از این زندانیان تحصیلکرده را در خود جای دادهاند، امروزه بهطور قابل توجهی رونق اقتصادی بیشتری دارند و توسعهیافتهتر هستند!
🔹این دو، شواهد قانعکنندهای ارائه میکنند که چگونه سرمایه انسانی – آموزش و مهارتهای افراد – میتواند مزیتهای اقتصادی پایداری را ایجاد کند که در طول نسلها ادامه دارد.
🔹ویزینا گفت: «ما متوجه شدیم نتایج اقتصادی مثبتی در ارتباط با مکانهای نزدیک کمپهای تبعید وجود دارد. وقتی عمیقتر در تاریخ و دادهها جستوجو کردیم، متوجه شدیم که این نتایج با تمرکز «دشمنان» تحصیلکرده در اردوگاههای خاص مرتبط است.»...👇
#دنیای_اقتصاد #روسیه #شوروی #توسعه #روشنفکران #تبعید_دانشمندان
@den_ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍17❤1👎1👏1
مشروطه دستاورد تودهها نبود؛ اتفاقا دستاورد اهل فکر بود؛ توده ای در کار نبود
🔹مشروطه را باید درست تحلیل کنیم. مشروطه به معنای وارد کردن ایران در دنیای مدرن از نظر سیاسی بود؛ به این معنا که ایران صاحب قانون اساسی بشود و دولت، مشروطه باشد. یعنی دولت، حاکم و صاحبان قدرت هر کاری که دلشان خواست نکنند و طبق قانون عمل کنند.
🔹واژه دموکراسیخواهی، واژه مناسبی نیست. وقتی که مشروطه در ایران اتفاق افتاد، ۹۵ درصد مردم ایران و شاید هم بیشتر بیسواد بودند. اکثریت قریب به اتفاق جمعیت ایران در روستاها بودند که نه سواد داشتند و نه دانش سیاسی و نه اصلا میدانستند ایران چیست.
🔹پس مشروطه از کجا آمد؟ مشروطه دستاورد تودهها نبود. بر خلاف این چیزی که چپها میگویند، مشروطه اتفاقا دستاورد اهل فکر بود؛ دستاورد روشنفکرانی بود که میتوانستند کتاب بخوانند، دستاورد سیاستمداران دوره قاجار بود.
🔹قانون اساسی مشروطه را همان سیاستمداران دوران قاجار، وزرا و وکلای زمان ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه نوشتند.
🔹قانون اساسی مشروطه را آن کسانی که در دوره قاجار سفیر شده بودند و اروپا را دیده بودند و تحصیل کرده بودند و کتاب خوانده بودند، نوشتند.
🔹آنان بودند که درخواست مشروطه کردند، بنابراین اینکه مشروطه یک جریان یا یک جنبش تودهای بوده، به لحاظ تاریخی یک تحلیل غلط است.
🔹اصلا تودهای وجود نداشته در آن زمان بلکه فقط در شهرها بود، آن هم شهرهای بزرگ سیاسی مثل تهران و تبریز و رشت و اصفهان. بقیه جاها اصلا نمیدانستند مشروطه چیست.
🔹این است که آن دموکراسیخواهی به معنای اینکه که تودههای مردم میخواهند حضور داشته باشند و وارد سیاست بشوند، حرفهای درستی نیست.
🔹بعدتر، در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه که مردم باسواد شدند و مدرسه رفتند و شهرنشینی توسعه پیدا کرد، این خواستههای مشارکت عمومی در زندگی سیاسی مطرح شد.
🔹به عبارتی دقیقتر، مشروطه راه را بازکرد؛ بنابراین نهضت مشروطه، نهضت قانونخواهی، حکومت قانون و مشروطکردن حاکم کشور به قانون بود و این دستاورد خیلی بزرگی بود که حتی تا امروز ما در سایه آن هستیم.
🔗 متن کامل
#دنیای_اقتصاد #مشروطه #توده #روشنفکران
✅ کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@den_ir
🔹مشروطه را باید درست تحلیل کنیم. مشروطه به معنای وارد کردن ایران در دنیای مدرن از نظر سیاسی بود؛ به این معنا که ایران صاحب قانون اساسی بشود و دولت، مشروطه باشد. یعنی دولت، حاکم و صاحبان قدرت هر کاری که دلشان خواست نکنند و طبق قانون عمل کنند.
🔹واژه دموکراسیخواهی، واژه مناسبی نیست. وقتی که مشروطه در ایران اتفاق افتاد، ۹۵ درصد مردم ایران و شاید هم بیشتر بیسواد بودند. اکثریت قریب به اتفاق جمعیت ایران در روستاها بودند که نه سواد داشتند و نه دانش سیاسی و نه اصلا میدانستند ایران چیست.
🔹پس مشروطه از کجا آمد؟ مشروطه دستاورد تودهها نبود. بر خلاف این چیزی که چپها میگویند، مشروطه اتفاقا دستاورد اهل فکر بود؛ دستاورد روشنفکرانی بود که میتوانستند کتاب بخوانند، دستاورد سیاستمداران دوره قاجار بود.
🔹قانون اساسی مشروطه را همان سیاستمداران دوران قاجار، وزرا و وکلای زمان ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه نوشتند.
🔹قانون اساسی مشروطه را آن کسانی که در دوره قاجار سفیر شده بودند و اروپا را دیده بودند و تحصیل کرده بودند و کتاب خوانده بودند، نوشتند.
🔹آنان بودند که درخواست مشروطه کردند، بنابراین اینکه مشروطه یک جریان یا یک جنبش تودهای بوده، به لحاظ تاریخی یک تحلیل غلط است.
🔹اصلا تودهای وجود نداشته در آن زمان بلکه فقط در شهرها بود، آن هم شهرهای بزرگ سیاسی مثل تهران و تبریز و رشت و اصفهان. بقیه جاها اصلا نمیدانستند مشروطه چیست.
🔹این است که آن دموکراسیخواهی به معنای اینکه که تودههای مردم میخواهند حضور داشته باشند و وارد سیاست بشوند، حرفهای درستی نیست.
🔹بعدتر، در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه که مردم باسواد شدند و مدرسه رفتند و شهرنشینی توسعه پیدا کرد، این خواستههای مشارکت عمومی در زندگی سیاسی مطرح شد.
🔹به عبارتی دقیقتر، مشروطه راه را بازکرد؛ بنابراین نهضت مشروطه، نهضت قانونخواهی، حکومت قانون و مشروطکردن حاکم کشور به قانون بود و این دستاورد خیلی بزرگی بود که حتی تا امروز ما در سایه آن هستیم.
#دنیای_اقتصاد #مشروطه #توده #روشنفکران
@den_ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍26👏3❤1