#چرادعاهاممستجابنمیشه؟
مولانا در قالب یک حکایت، داستان یک مارگیر رو بیان می کنه که مارش رو می دزدند و این ناراحت میشه. دست به دعا بر می داره. هر کاری می کنه دعاش مستجاب نمی شه و مارش رو پیدا نمی کنه.
خیلی براش سوال می شه که چرا؟ آخه این که اسباب کسب من بود، من با این داشتم روزی کسب می کردم. چرا خدا این رو از من گرفت؟ هرکاری هم می کنم به من بر نمی گردونه..
بالاخره بعد از مدتی مارش پیدا میشه و ظاهرا اون مار دیگه نیش میزد و طبع ماری خودش رو بدست آورده بود، برخلاف قبلش که بی آزار بود. اون کسی رو هم که مار رو دزدیده بود نیش زده و کشته بود.
اون جا بود که مارگیر پی به حکمت این قضیه می بره که چرا این دعاش مستجاب نمی شد. خیری که در این عدم استجاب بود این بود که شر اون مار قرار بود بر سر اون دزده بیاد.
پس یکی از علت های عدم استجابت دعا اینه که گاها چیزی رو می خواهیم که خودمون ممکنه خوشمون بیاد ولی از دید خداوند توش خیری نهفته نباشه و یا شری به دنبال داره
مولانا در قالب یک حکایت، داستان یک مارگیر رو بیان می کنه که مارش رو می دزدند و این ناراحت میشه. دست به دعا بر می داره. هر کاری می کنه دعاش مستجاب نمی شه و مارش رو پیدا نمی کنه.
خیلی براش سوال می شه که چرا؟ آخه این که اسباب کسب من بود، من با این داشتم روزی کسب می کردم. چرا خدا این رو از من گرفت؟ هرکاری هم می کنم به من بر نمی گردونه..
بالاخره بعد از مدتی مارش پیدا میشه و ظاهرا اون مار دیگه نیش میزد و طبع ماری خودش رو بدست آورده بود، برخلاف قبلش که بی آزار بود. اون کسی رو هم که مار رو دزدیده بود نیش زده و کشته بود.
اون جا بود که مارگیر پی به حکمت این قضیه می بره که چرا این دعاش مستجاب نمی شد. خیری که در این عدم استجاب بود این بود که شر اون مار قرار بود بر سر اون دزده بیاد.
پس یکی از علت های عدم استجابت دعا اینه که گاها چیزی رو می خواهیم که خودمون ممکنه خوشمون بیاد ولی از دید خداوند توش خیری نهفته نباشه و یا شری به دنبال داره
✨﷽✨
#پندانه
✍ مراقب باش حرفهایت فتنه و درگیری ایجاد نکند
🔹ملامهرعلی خویی در مسجد نشسته بود که نادانی از او به عمد سؤال کرد:
چرا ریش خود بلند کردهای و مردم را با ریش خود گمراه میکنی؟!
🔸ملا سکوت کرد. سکوت ملا، یکی از شاگردان را سنگین آمد و خواست جواب او بدهد که ملا بر او خشم گرفت و او را امر به سکوت کرد.
🔹ملا گفت:
بیایید شما را موعظهای کنم. هر حرفی یک نر است و پاسخ آن یک ماده. چون بههم آیند، از آنان فرزندی زاده شود که یا شیطانی است یا رحمانی!
🔸اگر سؤالی رحمانی بود نری آمده که پاسخ آن مادهای بر آن میفرستد که مولودش علم و حکمت میشود؛ ولی اگر سؤالی شیطانی بود هرگز مادهای بر او نفرست و سکوت کن که شیطان قصدش آبستنکردن آن مجلس از کلام و پاسخ تو برای ایجاد فتنه و کینه و درگیری است.
#پندانه
✍ مراقب باش حرفهایت فتنه و درگیری ایجاد نکند
🔹ملامهرعلی خویی در مسجد نشسته بود که نادانی از او به عمد سؤال کرد:
چرا ریش خود بلند کردهای و مردم را با ریش خود گمراه میکنی؟!
🔸ملا سکوت کرد. سکوت ملا، یکی از شاگردان را سنگین آمد و خواست جواب او بدهد که ملا بر او خشم گرفت و او را امر به سکوت کرد.
🔹ملا گفت:
بیایید شما را موعظهای کنم. هر حرفی یک نر است و پاسخ آن یک ماده. چون بههم آیند، از آنان فرزندی زاده شود که یا شیطانی است یا رحمانی!
🔸اگر سؤالی رحمانی بود نری آمده که پاسخ آن مادهای بر آن میفرستد که مولودش علم و حکمت میشود؛ ولی اگر سؤالی شیطانی بود هرگز مادهای بر او نفرست و سکوت کن که شیطان قصدش آبستنکردن آن مجلس از کلام و پاسخ تو برای ایجاد فتنه و کینه و درگیری است.
نماز شب دهم ماه رمضان (وسائل الشیعه)
أَبْوَابُ نَافِلَةِ شَهْرِ رَمَضَان؛ بَابُ اسْتِحْبَابِ الصَّلَاةِ الْمَخْصُوصَةِ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْه
باب های نافله های ماه رمضان، باب استحباب نماز مخصوص هر شب ماه رمضان و اولین روز آن:
رَوَى الشَّهِيدُ مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ فِي كِتَابِ الْأَرْبَعِينَ عَنِ السَّيِّدِ عَمِيدِ الدِّينِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُهَيْمٍ عَنْ فَخَارِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ فَضْلِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الرَّاوَنْدِيِّ الْعَلَوِيِّ عَنْ ذِي الْفَقَارِ بْنِ مَعْبَدٍ الْعَلَوِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْعَبَّاسِ النَّجَاشِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ أَبِي قُرَّةَ الْقُنَانِيِّ الْكَاتِبِ وَ ذَكَرَ فِي الذِّكْرَى أَنَّ الْحَدِيثَ مَأْخُوذٌ مِنْ كِتَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْمَخْزُومِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ هَارُونَ الْكِنْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُوسَى عَنْ شَرِيكٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب
از امام علی علیه السلام روایت شده است:
أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ فَضْلِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ عَنْ فَضْلِ الصَّلَاةِ فِيهِ فَقَالَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْعَاشِرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- عِشْرِينَ رَكْعَةً (يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ) الْحَمْدَ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثِينَ مَرَّةً وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ وَ كَانَ مِنَ الْفَائِزِين
که از فضایل ماه رمضان فضایل نماز در آن از ایشان سوال شد. ایشان فرمودند هر کس در شب دهم ماه رمضان بیست رکعت (بخواند در هر رکعت) حمد یک بار و سوره توحید سی بار، خداوند رزق او را وسیع گرداند و از جمله پیروز شدگان قرارش دهد.
أَبْوَابُ نَافِلَةِ شَهْرِ رَمَضَان؛ بَابُ اسْتِحْبَابِ الصَّلَاةِ الْمَخْصُوصَةِ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْه
باب های نافله های ماه رمضان، باب استحباب نماز مخصوص هر شب ماه رمضان و اولین روز آن:
رَوَى الشَّهِيدُ مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ فِي كِتَابِ الْأَرْبَعِينَ عَنِ السَّيِّدِ عَمِيدِ الدِّينِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُهَيْمٍ عَنْ فَخَارِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ فَضْلِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الرَّاوَنْدِيِّ الْعَلَوِيِّ عَنْ ذِي الْفَقَارِ بْنِ مَعْبَدٍ الْعَلَوِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْعَبَّاسِ النَّجَاشِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ أَبِي قُرَّةَ الْقُنَانِيِّ الْكَاتِبِ وَ ذَكَرَ فِي الذِّكْرَى أَنَّ الْحَدِيثَ مَأْخُوذٌ مِنْ كِتَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْمَخْزُومِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ هَارُونَ الْكِنْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُوسَى عَنْ شَرِيكٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْحَارِثِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب
از امام علی علیه السلام روایت شده است:
أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ فَضْلِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ عَنْ فَضْلِ الصَّلَاةِ فِيهِ فَقَالَ مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْعَاشِرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- عِشْرِينَ رَكْعَةً (يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ) الْحَمْدَ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثِينَ مَرَّةً وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ وَ كَانَ مِنَ الْفَائِزِين
که از فضایل ماه رمضان فضایل نماز در آن از ایشان سوال شد. ایشان فرمودند هر کس در شب دهم ماه رمضان بیست رکعت (بخواند در هر رکعت) حمد یک بار و سوره توحید سی بار، خداوند رزق او را وسیع گرداند و از جمله پیروز شدگان قرارش دهد.
❀ ﴾﷽﴿
بر بال نسیم صبح، پـرواز خوش است
شعر و غزل و سرود و آواز، خوش است
آن روز کـه با جـمال تابنـده ی یـار
سرشار زعشق گردد آغاز، خوش است
سلام
صبحتون بخیر
روزتون خدایی
🔸دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وكَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِكَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.
خدایا در این روز احسان و نیکویی را محبوب من و فسق و معاصی را ناپسند من قرار ده و در این روز خشم و آتش قهرت را بر من حرام گردان به یاری خود ای فریادرس فریاد خواهان.
🗓 یکشنبه
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
۱۱ رمضان ۱۴۴۴
۲ آوریل ۲۰۲۳
⌛
بر بال نسیم صبح، پـرواز خوش است
شعر و غزل و سرود و آواز، خوش است
آن روز کـه با جـمال تابنـده ی یـار
سرشار زعشق گردد آغاز، خوش است
سلام
صبحتون بخیر
روزتون خدایی
🔸دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وكَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِكَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.
خدایا در این روز احسان و نیکویی را محبوب من و فسق و معاصی را ناپسند من قرار ده و در این روز خشم و آتش قهرت را بر من حرام گردان به یاری خود ای فریادرس فریاد خواهان.
🗓 یکشنبه
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
۱۱ رمضان ۱۴۴۴
۲ آوریل ۲۰۲۳
⌛
❀ ﴾﷽﴿ ❀
پروردگارا....!!!!
کسیکه در دامان
تو "پناه گرفت" ،
طعم بیپناهی را نمیچشد
هر کس که مدد از تو گرفت
"بی یاور" نمیماند آنکه
بتو پیوست، تنها نمیشود
خداوندا کنارمان باش
"قرارمان باش و یارمان باش" ....
سلام صبح تون بخیر نماز و روزه هاتون قبول حق🍃💐
🗓 سه شنبه
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
۱۳ رمضان ۱۴۴۴
۴ آوریل ۲۰۲۳
⌛
پروردگارا....!!!!
کسیکه در دامان
تو "پناه گرفت" ،
طعم بیپناهی را نمیچشد
هر کس که مدد از تو گرفت
"بی یاور" نمیماند آنکه
بتو پیوست، تنها نمیشود
خداوندا کنارمان باش
"قرارمان باش و یارمان باش" ....
سلام صبح تون بخیر نماز و روزه هاتون قبول حق🍃💐
🗓 سه شنبه
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
۱۳ رمضان ۱۴۴۴
۴ آوریل ۲۰۲۳
⌛
#داستان_آموزنده
🔆حكايت: كريمتر از حاتم طايى
🔅از حاتم طايى پرسيدند: آيا از خود كريمتر ديدهاى؟
🔅گفت: آرى، روزى در باديه مىرفتم، به خيمهاى رسيدم. پيرزنى در آن بودو بزى در پس خيمه بسته بودند. وقتى به آنجا رسيدم، زال پيش من دويد ومرا خدمت كرد و عنان شتر مرا گرفت تا فرود آمدم.
🔅بعد از چند لحظهاى پسر او هم آمد و با بشاشتى هر چه تمامتر از حالمن سؤال كرد.
🔅زن به پسرش گفت: برخيز و به مصالح مهمان قيام نماى و وسايل پذيرايىرا آماده كن و آن بز را ذبح و طعام درست كن. پسر گفت: اول بروم از صحراهيزم بياورم؟
🔅زن گفت: تا تو به صحرا بروى و هيزم آورى، دير مىشود. مهمان راگرسنه داشتن از مروت دور بود!
🔅پس دو نيزه داشت. هر دو را شكست و آن بز راكباب كرد و نزد من آورد.
چون تفحص از حال آنان كردم، جز آن بز چيز ديگرى نداشتند و آن راايثار من كردند.
🔅از زن پرسيدم: مىدانى من كيستم؟
زن گفت: نه، نمىدانم شما چه كسى هستيد.
🔅گفتم: من حاتمم. بايد به قبيله ما بيايى. در حق شما تكليفى واجب دارم وبايد حق اين ضيافت را بگزارم.
🔅زن گفت: ما جزا بر مهمانى نستانيم و نان به بها نفروشيم. و از من هيچقبول نكردند و من دانستم كه ايشان از من كريمترند.
🔆حكايت: كريمتر از حاتم طايى
🔅از حاتم طايى پرسيدند: آيا از خود كريمتر ديدهاى؟
🔅گفت: آرى، روزى در باديه مىرفتم، به خيمهاى رسيدم. پيرزنى در آن بودو بزى در پس خيمه بسته بودند. وقتى به آنجا رسيدم، زال پيش من دويد ومرا خدمت كرد و عنان شتر مرا گرفت تا فرود آمدم.
🔅بعد از چند لحظهاى پسر او هم آمد و با بشاشتى هر چه تمامتر از حالمن سؤال كرد.
🔅زن به پسرش گفت: برخيز و به مصالح مهمان قيام نماى و وسايل پذيرايىرا آماده كن و آن بز را ذبح و طعام درست كن. پسر گفت: اول بروم از صحراهيزم بياورم؟
🔅زن گفت: تا تو به صحرا بروى و هيزم آورى، دير مىشود. مهمان راگرسنه داشتن از مروت دور بود!
🔅پس دو نيزه داشت. هر دو را شكست و آن بز راكباب كرد و نزد من آورد.
چون تفحص از حال آنان كردم، جز آن بز چيز ديگرى نداشتند و آن راايثار من كردند.
🔅از زن پرسيدم: مىدانى من كيستم؟
زن گفت: نه، نمىدانم شما چه كسى هستيد.
🔅گفتم: من حاتمم. بايد به قبيله ما بيايى. در حق شما تكليفى واجب دارم وبايد حق اين ضيافت را بگزارم.
🔅زن گفت: ما جزا بر مهمانى نستانيم و نان به بها نفروشيم. و از من هيچقبول نكردند و من دانستم كه ايشان از من كريمترند.
لطاف خفیه اهل بیت علیهم السلام
✍عبداللّه بن ابراهیم غفاری:تنگ دست بودم و روزگارم به سختی میگذشت. یکی از #طلبکارهایم برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریاء حرکت کردم تا #امام_رضا_علیه_السلام را ببینم. می خواستم خواهش کنم که #وساطت کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند.
زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمهای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه منظوری به صریاء آمده بودم. مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام، اشاره کردند که گوشه سجادهای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشتهای هم کنار پولها قرار داشت.
یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه ، علی ولی اللّه ». و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول #قرضت را بپرداز! بقیّه اش هم #خرجی خانوادهات است».
📚 المناقب، ج4، ص337
✍عبداللّه بن ابراهیم غفاری:تنگ دست بودم و روزگارم به سختی میگذشت. یکی از #طلبکارهایم برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریاء حرکت کردم تا #امام_رضا_علیه_السلام را ببینم. می خواستم خواهش کنم که #وساطت کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند.
زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمهای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه منظوری به صریاء آمده بودم. مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام، اشاره کردند که گوشه سجادهای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشتهای هم کنار پولها قرار داشت.
یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه ، علی ولی اللّه ». و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول #قرضت را بپرداز! بقیّه اش هم #خرجی خانوادهات است».
📚 المناقب، ج4، ص337
🔅 #پندانه
✍ روزگار چه خوب چه بد میگذره
🔹به پاهای خودت موقع راهرفتن نگاه کن؛ دائما یکی جلو هست و یکی عقب.
🔸نه جلویی بهخاطر جلوبودن مغرور میشه، نه عقبی چون عقب هست شرمنده و ناراحت. چون میدونن شرایطشون مدام عوض میشه.
🔹روزهای زندگی ما هم دقیقا همین حالته.
🔸دنیا دو روزه؛ روزی با تو و روزی علیه تو. روزی که با توست، مغرور نشو و روزی که علیه توست، ناامید نشو.
🔹هر دو میگذرن.
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
✍ روزگار چه خوب چه بد میگذره
🔹به پاهای خودت موقع راهرفتن نگاه کن؛ دائما یکی جلو هست و یکی عقب.
🔸نه جلویی بهخاطر جلوبودن مغرور میشه، نه عقبی چون عقب هست شرمنده و ناراحت. چون میدونن شرایطشون مدام عوض میشه.
🔹روزهای زندگی ما هم دقیقا همین حالته.
🔸دنیا دو روزه؛ روزی با تو و روزی علیه تو. روزی که با توست، مغرور نشو و روزی که علیه توست، ناامید نشو.
🔹هر دو میگذرن.
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
#داستان_آموزنده
🔆ملاقات با امام زمان (عج )
✨علامه مجلسى (ره ) از قول پدرش نقل مى كند كه مى گفت :
🌕در زمان ما شخص صالح و مؤ منى به نام امير اسحق استر آبادى (ره ) بود كه چهل بار پياده به مكه رفته بود، و بين مردم مشهور شده بود كه او طى الارض دارد - يعنى چندين فرسخ را در يك لحظه طى مى كرده - در يكى از سال ها او به اصفهان آمد. من باخبر شدم و به ديدارش رفتم . پس از احوالپرسى از وى پرسيدم :
- آيا شما طى الارض داريد؟ در بين ما چنين شهرت يافته است ؟
در جواب گفت :
🌕در يكى از سالها با كاروان حج به زيارت خانه خدا مى رفتم به محلى رسيديم ، كه آنجا با مكه هفت يا نه منزل (بيش از پنجاه فرسخ ) راه بود. من به علتى از كاروان عقب مانده و كم كم به طور كلى از آن جدا شدم . و جاده اصلى را گم كرده حيران و سرگردان بودم .
تشنگى چنان بر من غالب شد كه از زندگى ماءيوس گشتم . چند بار فرياد زدم :
- يا اباصالح ! يا اباصالح ! (امام زمان )! ما را به جاده هدايت فرما!
🌕ناگاه شبحى از دور ديدم و به فكر فرو رفتم ! پس از مدت كوتاهى آن شبح در كنارم حاضر شد. ديدم جوانى گندم گون و زيبا است كه لباس تميزى به تن كرده و سيماى بزرگان را دارد. بر شترى سوار بود و ظرف آبى همراه خود داشت . به او سلام كردم ، جواب سلام مرا داد و پرسيد:
🌕- تشنه هستى ؟
- آرى !
ظرف آب را به من داد و از آن آب نوشيدم . سپس گفت :
🌕- مى خواهى به كاروان برسى ؟
مرا بر پشت سر خود سوار شتر كرد و به جانب مكه حركت كرديم . عادت من اين بود كه هر روز دعاى حرز يمانى را مى خواندم . مشغول خواندن آن دعا شدم . در بعضى از جمله ها آن شخص ايراد مى گرفت و مى گفت :
🌕چنين بخوان !
چيزى نگذشت كه از من پرسيد:
- اينجا را مى شناسى ؟
نگاه كردم ، ديدم در مكه هستم .
امر كردند:
- پياده شو!
🌕وقتى پياده شدم ، او بازگشت و از نظرم ناپديد شد. در اين وقت فهميدم كه او حضرت قائم (عج ) بوده است .
از فراق او و از اينكه او را نشناختم متاءسف شدم . بعد از گذشت هفت روز، كاروان ما به مكه رسيد.
🌕افراد كاروان ، چون از زنده ماندن من ماءيوس شده بودند، يكباره مرا در مكه ديدند و از اين رو، بين مردم مشهور شدم كه من ((طى الارض )) دارم .
علامه مجلسى (ره ) در پايان اظهار مى كند كه
🌕پدرم گفت :
دعاى حرز يمانى را نزد وى خواندم و آن را تصحيح كردم ، شكر خدا كه او به من اجازه نقل و تصحيح آن را داد.
🔆ملاقات با امام زمان (عج )
✨علامه مجلسى (ره ) از قول پدرش نقل مى كند كه مى گفت :
🌕در زمان ما شخص صالح و مؤ منى به نام امير اسحق استر آبادى (ره ) بود كه چهل بار پياده به مكه رفته بود، و بين مردم مشهور شده بود كه او طى الارض دارد - يعنى چندين فرسخ را در يك لحظه طى مى كرده - در يكى از سال ها او به اصفهان آمد. من باخبر شدم و به ديدارش رفتم . پس از احوالپرسى از وى پرسيدم :
- آيا شما طى الارض داريد؟ در بين ما چنين شهرت يافته است ؟
در جواب گفت :
🌕در يكى از سالها با كاروان حج به زيارت خانه خدا مى رفتم به محلى رسيديم ، كه آنجا با مكه هفت يا نه منزل (بيش از پنجاه فرسخ ) راه بود. من به علتى از كاروان عقب مانده و كم كم به طور كلى از آن جدا شدم . و جاده اصلى را گم كرده حيران و سرگردان بودم .
تشنگى چنان بر من غالب شد كه از زندگى ماءيوس گشتم . چند بار فرياد زدم :
- يا اباصالح ! يا اباصالح ! (امام زمان )! ما را به جاده هدايت فرما!
🌕ناگاه شبحى از دور ديدم و به فكر فرو رفتم ! پس از مدت كوتاهى آن شبح در كنارم حاضر شد. ديدم جوانى گندم گون و زيبا است كه لباس تميزى به تن كرده و سيماى بزرگان را دارد. بر شترى سوار بود و ظرف آبى همراه خود داشت . به او سلام كردم ، جواب سلام مرا داد و پرسيد:
🌕- تشنه هستى ؟
- آرى !
ظرف آب را به من داد و از آن آب نوشيدم . سپس گفت :
🌕- مى خواهى به كاروان برسى ؟
مرا بر پشت سر خود سوار شتر كرد و به جانب مكه حركت كرديم . عادت من اين بود كه هر روز دعاى حرز يمانى را مى خواندم . مشغول خواندن آن دعا شدم . در بعضى از جمله ها آن شخص ايراد مى گرفت و مى گفت :
🌕چنين بخوان !
چيزى نگذشت كه از من پرسيد:
- اينجا را مى شناسى ؟
نگاه كردم ، ديدم در مكه هستم .
امر كردند:
- پياده شو!
🌕وقتى پياده شدم ، او بازگشت و از نظرم ناپديد شد. در اين وقت فهميدم كه او حضرت قائم (عج ) بوده است .
از فراق او و از اينكه او را نشناختم متاءسف شدم . بعد از گذشت هفت روز، كاروان ما به مكه رسيد.
🌕افراد كاروان ، چون از زنده ماندن من ماءيوس شده بودند، يكباره مرا در مكه ديدند و از اين رو، بين مردم مشهور شدم كه من ((طى الارض )) دارم .
علامه مجلسى (ره ) در پايان اظهار مى كند كه
🌕پدرم گفت :
دعاى حرز يمانى را نزد وى خواندم و آن را تصحيح كردم ، شكر خدا كه او به من اجازه نقل و تصحيح آن را داد.
🌿🌺﷽🌿🌺
🌟اهل آرامش که شدی،
💖شاد کردن دیگران بیشتر از
شاد بودن خودت به دلت می چسبد،
🌺و از این کار حال خوشی پیدا می کنی!
از درون به خود می بالی!
✨ارزشمندتر از همیشه ات می شوی!
🌟به این نقطه که برسی آرامش وجودت را فرا می گیرد،
❤️آرامشگر می شوی!❤️
👌نه به راحتی می رنجی
💕و نه به آسانی می رنجانی!
💚آرامش سهم دل هایی ست که نگاه شان سمت خداست ...
🌟اهل آرامش که شدی،
💖شاد کردن دیگران بیشتر از
شاد بودن خودت به دلت می چسبد،
🌺و از این کار حال خوشی پیدا می کنی!
از درون به خود می بالی!
✨ارزشمندتر از همیشه ات می شوی!
🌟به این نقطه که برسی آرامش وجودت را فرا می گیرد،
❤️آرامشگر می شوی!❤️
👌نه به راحتی می رنجی
💕و نه به آسانی می رنجانی!
💚آرامش سهم دل هایی ست که نگاه شان سمت خداست ...
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
روزى نامه اى به امضاى عده اى از بزرگان شيعه به دست امام صادق عليه السلام رسيد كه چند نفر از آنان خود حامل نامه بودند.
شكايت درباره رفاقت (مفضل بن عمر) وكيل امام صادق عليه السلام در كوفه با عده اى كبوتر و به ظاهر بى بند و بار بود.
امام عليه السلام پس از خواندن نامه ، نامه اى دربسته به وسيله همان چند نفر براى مفضل فرستاد. از حسن اتفاق موقعى نامه رسيد كه امضاء كنندگان در خانه او بودند.
او نامه را در حضور آنان باز كرد و خواند و سپس به دست آنها داد. آنان از مضمون نامه مطلع شدند كه امام در اين نامه تنها دستور چند قلم معامله به مفضل داده كه انجامش مستلزم رقمى درشت پول نقد مى باشد، و مفضل بايد آن را تهيه كند؛ و درباره رفاقت مفضل با آنان در نامه امام هيچ اشاره اى نشده بود.
چون مساءله پول بود، آنها سر بزير انداخته و گفتند: بايد پيرامون اين پول زياد فكر كنيم و بعد عذرخواهى هم كردند.
مفضل كه زيرك بود آنها را به صرف غذا دعوت كرد و نگذاشت از خانه بيرون روند؛ آنگاه پى كبوتر بازان فرستاد و آنان آمدند، و در حضور آن عده براى اينان نامه امام را خواند.
كبوتر بازان بدون عذر تراشى رفتند و هنوز مهمانان مشغول غذا خوردن بودند كه پولهاى زياد (از هزار درهم تا ده هزار درهم ) را جمع و آن را تسليم مفضل كردند و رفتند!
در اين موقع مفضل به امضاء كنندگان رو كرد و گفت : شما از من مى خواهيد امثال اين جوانان را راه ندهم با اينكه امكان اصلاح اينان زياد است و در چنين مواردى بارى از دين را به دوش كشند.
شما مى پنداريد كه خدا محتاج به نماز و روزه شماست كه به آن مغرور شده ايد، اما از گذشت مالى عذر تراشى مى كنيد و پاسخ امام را نمى دهيد!!
اينان كه رفاقت مفضل با كبوتربازان را خوار و كوچك مى شمردند، جوابى نداشتند بدهند، از جاى بلند شدند و رفتند
روزى نامه اى به امضاى عده اى از بزرگان شيعه به دست امام صادق عليه السلام رسيد كه چند نفر از آنان خود حامل نامه بودند.
شكايت درباره رفاقت (مفضل بن عمر) وكيل امام صادق عليه السلام در كوفه با عده اى كبوتر و به ظاهر بى بند و بار بود.
امام عليه السلام پس از خواندن نامه ، نامه اى دربسته به وسيله همان چند نفر براى مفضل فرستاد. از حسن اتفاق موقعى نامه رسيد كه امضاء كنندگان در خانه او بودند.
او نامه را در حضور آنان باز كرد و خواند و سپس به دست آنها داد. آنان از مضمون نامه مطلع شدند كه امام در اين نامه تنها دستور چند قلم معامله به مفضل داده كه انجامش مستلزم رقمى درشت پول نقد مى باشد، و مفضل بايد آن را تهيه كند؛ و درباره رفاقت مفضل با آنان در نامه امام هيچ اشاره اى نشده بود.
چون مساءله پول بود، آنها سر بزير انداخته و گفتند: بايد پيرامون اين پول زياد فكر كنيم و بعد عذرخواهى هم كردند.
مفضل كه زيرك بود آنها را به صرف غذا دعوت كرد و نگذاشت از خانه بيرون روند؛ آنگاه پى كبوتر بازان فرستاد و آنان آمدند، و در حضور آن عده براى اينان نامه امام را خواند.
كبوتر بازان بدون عذر تراشى رفتند و هنوز مهمانان مشغول غذا خوردن بودند كه پولهاى زياد (از هزار درهم تا ده هزار درهم ) را جمع و آن را تسليم مفضل كردند و رفتند!
در اين موقع مفضل به امضاء كنندگان رو كرد و گفت : شما از من مى خواهيد امثال اين جوانان را راه ندهم با اينكه امكان اصلاح اينان زياد است و در چنين مواردى بارى از دين را به دوش كشند.
شما مى پنداريد كه خدا محتاج به نماز و روزه شماست كه به آن مغرور شده ايد، اما از گذشت مالى عذر تراشى مى كنيد و پاسخ امام را نمى دهيد!!
اينان كه رفاقت مفضل با كبوتربازان را خوار و كوچك مى شمردند، جوابى نداشتند بدهند، از جاى بلند شدند و رفتند
#داستان_آموزنده
🔆عامل هلاكت زودرس
🍃روزى امير مؤمنان على (عليه السلام) خطبه مى خواند و در ضمن آن فرمود: اعوذ بالله من الذنوب التى تعجل الفناء پناه مى برم به خداوند از گناهانى كه موجب زودرسى هلاكت خواهند شد.
🍃عبدالله كواء (منافق سرشناس عهد اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه بعدها رئيس گروه گمراه خوارج شد) بلند شد و گفت : اى امير مؤمنان آيا گناهانى كه موجب مكافات زودرس است وجود دارد؟
🍃امام على (عليه السلام) فرمود: آرى ، واى بر تو، و آن گناه قطع رحم (بريدن پيوند از خويشاوندان ) است ، بسا خاندانى هستند با اين كه از حق دورند ولى بر اثر همكارى و خدمت به يكديگر به گرد هم آيند و همين كار موجب مى شود كه خداوند به آنها روزى مى رساند و چه بسا افراد پرهيزكارى كه تفرقه و درگيرى افراد خاندانشان و قطع رحم بينشان موجب مى شود كه خداوند آنها را از روزى و رحمتش محروم سازد
🔆عامل هلاكت زودرس
🍃روزى امير مؤمنان على (عليه السلام) خطبه مى خواند و در ضمن آن فرمود: اعوذ بالله من الذنوب التى تعجل الفناء پناه مى برم به خداوند از گناهانى كه موجب زودرسى هلاكت خواهند شد.
🍃عبدالله كواء (منافق سرشناس عهد اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه بعدها رئيس گروه گمراه خوارج شد) بلند شد و گفت : اى امير مؤمنان آيا گناهانى كه موجب مكافات زودرس است وجود دارد؟
🍃امام على (عليه السلام) فرمود: آرى ، واى بر تو، و آن گناه قطع رحم (بريدن پيوند از خويشاوندان ) است ، بسا خاندانى هستند با اين كه از حق دورند ولى بر اثر همكارى و خدمت به يكديگر به گرد هم آيند و همين كار موجب مى شود كه خداوند به آنها روزى مى رساند و چه بسا افراد پرهيزكارى كه تفرقه و درگيرى افراد خاندانشان و قطع رحم بينشان موجب مى شود كه خداوند آنها را از روزى و رحمتش محروم سازد
#داستان_آموزنده
🔆نتيجه طمع
🍂مردى طنابى به گردن قوچى بسته بود و از عقب مى كشيد. دزدى به او رسيد و طناب را پاره كرد و قوچ را همراه خود برد. مرد كه قسمتى از طناب در دستش بود، پس از مدتى آگاه شد كه قوچش نيست به اين طرف و آن طرف رفت تا دزد را با قوچ ، سر چاهى ايستاده ديد كه زار زار گريه مى كند، نزديك آمد و گفت : براى چه گريه مى كنى ؟
🍂دزد، حيله اى به كار برد و گفت : كيسه اى پر از زر (طلا) داشتم ، به داخل چاه افتاد، اگر كسى آن كيسه را كه محتوى پانصد درهم است از چاه درآورد، يك پنجم (صد درهم ) آن را به او خواهم داد.
🍂مرد طمعكار حساب كرد كه صد درهم ، قيمت ده قوچ است و بدون اينكه درباره قوچ خود سؤ ال كند، طمع ورزيد و برهنه شد، لباس هاى خود را كنار چاه گذارد و در داخل چاه رفت ، دزد لباس هايش را هم برداشت و برد.
آن مرد در ميان چاه هر چه جستجو كرد چيزى نيافت ، بيرون آمد، ديد كه دزد لباسش را نيز دزديده است
🔆نتيجه طمع
🍂مردى طنابى به گردن قوچى بسته بود و از عقب مى كشيد. دزدى به او رسيد و طناب را پاره كرد و قوچ را همراه خود برد. مرد كه قسمتى از طناب در دستش بود، پس از مدتى آگاه شد كه قوچش نيست به اين طرف و آن طرف رفت تا دزد را با قوچ ، سر چاهى ايستاده ديد كه زار زار گريه مى كند، نزديك آمد و گفت : براى چه گريه مى كنى ؟
🍂دزد، حيله اى به كار برد و گفت : كيسه اى پر از زر (طلا) داشتم ، به داخل چاه افتاد، اگر كسى آن كيسه را كه محتوى پانصد درهم است از چاه درآورد، يك پنجم (صد درهم ) آن را به او خواهم داد.
🍂مرد طمعكار حساب كرد كه صد درهم ، قيمت ده قوچ است و بدون اينكه درباره قوچ خود سؤ ال كند، طمع ورزيد و برهنه شد، لباس هاى خود را كنار چاه گذارد و در داخل چاه رفت ، دزد لباس هايش را هم برداشت و برد.
آن مرد در ميان چاه هر چه جستجو كرد چيزى نيافت ، بيرون آمد، ديد كه دزد لباسش را نيز دزديده است
🔴 زیاد قسم نخورید
✨🍃 قسم اگر دروغ باشد، گناه اندر گناه است. قسم راست چطور؟ آيا براى هر راستى بايد قسم خورد؟ نه. در روايات و دستورات دينى، زياد داريم كه قسم را خوار نكنيد ولو براى هر حرف راستى.
✨🍃 آخر همه جا كه جاى واللَّهِ و باللَّهِ نيست. انسان خودش بايد طورى عمل كند و طورى باشد كه ديگران به او آنقدر اعتماد داشته باشند كه وقتى يك جمله مى گويد، چون او را صادق مى دانند حرفش را راست بدانند. چنين اشخاصى اصلًا احتياج به قسم خوردن ندارند؛ قسم هم كه نخورند افراد حرفشان را باور مى كنند. وقتى انسان خودش بى مايه است و مى داند كه ديگران به حرفش اعتماد ندارند، دائماً قسم مى خورد. قسم راست خوردن هم از نظر شرعى يك امر زشتى است. ما روايات زيادى داريم كه قسم راست هم جز در مواقع ضرورت نبايد به كار رود.
🔵👈 در اينجا قرآن چگونه تعبير مى كند؟ اگر انسان خودش يك شخصيت اخلاقى داشته باشد، خودش پيش خودش يك وزن اخلاقى داشته باشد، اگر خودش به سخن خودش اعتماد داشته باشد و اگر ديگران به سخن او اعتماد داشته باشند، احتياجى به قسم نيست. ولى آدمهاى حقير و پست و كم وزن هستند كه پُر سوگند مى خورند.
✨🍃 لهذا قرآن بعد از کلمه «حلّاف» یعنی پرسوگندخور، کلمه «مهین» را آورده است (وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ، قلم/10) چون ایندو با همدیگر تلازم دارند. تا انسان مهین یعنی پست نباشد زیاد قسم نمی خورد
(استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 8، ص264).
✨🍃 قسم اگر دروغ باشد، گناه اندر گناه است. قسم راست چطور؟ آيا براى هر راستى بايد قسم خورد؟ نه. در روايات و دستورات دينى، زياد داريم كه قسم را خوار نكنيد ولو براى هر حرف راستى.
✨🍃 آخر همه جا كه جاى واللَّهِ و باللَّهِ نيست. انسان خودش بايد طورى عمل كند و طورى باشد كه ديگران به او آنقدر اعتماد داشته باشند كه وقتى يك جمله مى گويد، چون او را صادق مى دانند حرفش را راست بدانند. چنين اشخاصى اصلًا احتياج به قسم خوردن ندارند؛ قسم هم كه نخورند افراد حرفشان را باور مى كنند. وقتى انسان خودش بى مايه است و مى داند كه ديگران به حرفش اعتماد ندارند، دائماً قسم مى خورد. قسم راست خوردن هم از نظر شرعى يك امر زشتى است. ما روايات زيادى داريم كه قسم راست هم جز در مواقع ضرورت نبايد به كار رود.
🔵👈 در اينجا قرآن چگونه تعبير مى كند؟ اگر انسان خودش يك شخصيت اخلاقى داشته باشد، خودش پيش خودش يك وزن اخلاقى داشته باشد، اگر خودش به سخن خودش اعتماد داشته باشد و اگر ديگران به سخن او اعتماد داشته باشند، احتياجى به قسم نيست. ولى آدمهاى حقير و پست و كم وزن هستند كه پُر سوگند مى خورند.
✨🍃 لهذا قرآن بعد از کلمه «حلّاف» یعنی پرسوگندخور، کلمه «مهین» را آورده است (وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ، قلم/10) چون ایندو با همدیگر تلازم دارند. تا انسان مهین یعنی پست نباشد زیاد قسم نمی خورد
(استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 8، ص264).
❀ ﴾﷽﴿ ❀
خدایـا....!!!!
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ
"ﺣﻮﺍﺳﻤﺎن ﻧﺒﻮﺩ"
و ﻫﻮﺍﯾﻤﺎن ﺭﺍ داشتی
بدون آنکه متوجه بشویم
گره از کارمان گشودی
و ما را در مسیر
خوبیها قرار دادی
خدایا هر لحظه
و "همیشه کنارمان باش"..
سلام روزتون بخیر
نماز و روزه هاتون قبول🍃🌺
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِكَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَكِ یا إلَهَ العالَمین
خدایا در این روز مرا بر موافقت نیکان موفق بدار
و از رفاقت اشرار دور گردان
و مرا در بهشت دارالقرار به رحمتت منزل ده
به حق الهیتت ای خدای عالمیان
🗓 جمعه
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
۱۶ رمضان ۱۴۴۴
۷ آوریل ۲۰۲۳
خدایـا....!!!!
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ
"ﺣﻮﺍﺳﻤﺎن ﻧﺒﻮﺩ"
و ﻫﻮﺍﯾﻤﺎن ﺭﺍ داشتی
بدون آنکه متوجه بشویم
گره از کارمان گشودی
و ما را در مسیر
خوبیها قرار دادی
خدایا هر لحظه
و "همیشه کنارمان باش"..
سلام روزتون بخیر
نماز و روزه هاتون قبول🍃🌺
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِكَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَكِ یا إلَهَ العالَمین
خدایا در این روز مرا بر موافقت نیکان موفق بدار
و از رفاقت اشرار دور گردان
و مرا در بهشت دارالقرار به رحمتت منزل ده
به حق الهیتت ای خدای عالمیان
🗓 جمعه
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
۱۶ رمضان ۱۴۴۴
۷ آوریل ۲۰۲۳
❀ ﴾﷽﴿ ❀
آمد خبر از حضرت دلدار که صبح است
خورشید برافروخته ای یار که صبح است
برخیز و بخوان نغمـه دلشاد صـبوحی
در باغ فلک گل شده بیدار که صبح است
سلام
صبحتون بخیر، دلتون پُرامید
دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوِّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین
خدایا مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار و متنبه ساز
و دلم را به روشنی انوار سحر منوّر گردان
و تمام اعضاء را برای آثار و برکات این روز مسخر فرما
به حق نور خود ای روشنی بخش دل های عارفان
🗓 یکشنبه
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
۱۸ رمضان ۱۴۴۴
۹ آوریل ۲۰۲۳
⌛
آمد خبر از حضرت دلدار که صبح است
خورشید برافروخته ای یار که صبح است
برخیز و بخوان نغمـه دلشاد صـبوحی
در باغ فلک گل شده بیدار که صبح است
سلام
صبحتون بخیر، دلتون پُرامید
دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوِّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین
خدایا مرا در این روز برای برکات سحرها بیدار و متنبه ساز
و دلم را به روشنی انوار سحر منوّر گردان
و تمام اعضاء را برای آثار و برکات این روز مسخر فرما
به حق نور خود ای روشنی بخش دل های عارفان
🗓 یکشنبه
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
۱۸ رمضان ۱۴۴۴
۹ آوریل ۲۰۲۳
⌛
🌷🌷🌷
داستان کوتاه
کارت بانكيم رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد:
"موجودى كافى نميباشد! "
امكان نداشت، خودم میدونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم.!!
با بیحوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد:
"رمز نامعتبر است."
اين بار فروشنده با بیحوصلگى گفت:
آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟!
فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته...
در راه برگشت به خانه مرتب اين جملهى فروشنده در سرم صدا ميكرد؛
"پول نقد همراهتون هست"؟
""خدايا...
ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلا عبادتهايى كه كرديم، دستگيرىها و انفاقهايى كه انجام داديم و...
نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم:
مگر میشود؟ اين همه اعمالى كه فكر میكرديم نيك هستند و انجام داديم چه شد؟!
و جواب بدهند:
اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت...!""
""كنار «بخل»
كنار «حسد»
كنار « ريا»
كنار «بىاعتمادى به خدا»، كنار «دنيا دوستى» و ...
نكند از ما بپرسند:
نقد با خودت چه آوردهاى؟ و ما كيسههایمان تهى باشد و دستانمان خالى...""
* خدايا!
از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان ميشود به تو پناه میبریم.🙏 *
داستان کوتاه
کارت بانكيم رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد:
"موجودى كافى نميباشد! "
امكان نداشت، خودم میدونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم.!!
با بیحوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد:
"رمز نامعتبر است."
اين بار فروشنده با بیحوصلگى گفت:
آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟!
فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته...
در راه برگشت به خانه مرتب اين جملهى فروشنده در سرم صدا ميكرد؛
"پول نقد همراهتون هست"؟
""خدايا...
ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلا عبادتهايى كه كرديم، دستگيرىها و انفاقهايى كه انجام داديم و...
نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم:
مگر میشود؟ اين همه اعمالى كه فكر میكرديم نيك هستند و انجام داديم چه شد؟!
و جواب بدهند:
اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت...!""
""كنار «بخل»
كنار «حسد»
كنار « ريا»
كنار «بىاعتمادى به خدا»، كنار «دنيا دوستى» و ...
نكند از ما بپرسند:
نقد با خودت چه آوردهاى؟ و ما كيسههایمان تهى باشد و دستانمان خالى...""
* خدايا!
از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان ميشود به تو پناه میبریم.🙏 *
نماز شب نوزدهم ماه رمضان (بلدالامین)
ذكر جملة من النوافل و صلوات الحوائج و الاستخارات، و أما صلوات رمضان نقلتها من كتاب الأربعين حديث للشهيد رحمه الله
تعدادی از نمازهای نافله، حاجت و استخاره را بیان می کنیم؛ و اما نمازهای ماه رمضان که از کتاب چهل حدیث شهید رحمه الله نقل گردیده است:
مَرْوِيَّةٌ عَنِ النَّبِيِّ ص
از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است
فَمَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ التَّاسِعَةَ عَشْرَةَ خَمْسِينَ بِالْحَمْدِ[1] وَ الزَّلْزَلَةِ[2] خَمْسِينَ مَرَّةً
هر کس در شب نوزدهم ماه رمضان، این نماز را بخواند، پنجاه رکعت در هر رکعت یک بار سوره حمد و پنجاه بار سوره زلزله را قرائت کند،
كَانَ كَمَنْ حَجَّ مِائَةَ حِجَّةٍ وَ اعْتَمَرَ مِائَةَ عُمْرَةٍ وَ قَبِلَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ سَائِرَ عَمَلِهِ
همانند کسی است که حج او معادل صد حج، و عمره اش، معادل صد عمره و بقیه اعمال او نزد خداوند متعال مورد قبول واقع شده باشد
ذكر جملة من النوافل و صلوات الحوائج و الاستخارات، و أما صلوات رمضان نقلتها من كتاب الأربعين حديث للشهيد رحمه الله
تعدادی از نمازهای نافله، حاجت و استخاره را بیان می کنیم؛ و اما نمازهای ماه رمضان که از کتاب چهل حدیث شهید رحمه الله نقل گردیده است:
مَرْوِيَّةٌ عَنِ النَّبِيِّ ص
از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است
فَمَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ التَّاسِعَةَ عَشْرَةَ خَمْسِينَ بِالْحَمْدِ[1] وَ الزَّلْزَلَةِ[2] خَمْسِينَ مَرَّةً
هر کس در شب نوزدهم ماه رمضان، این نماز را بخواند، پنجاه رکعت در هر رکعت یک بار سوره حمد و پنجاه بار سوره زلزله را قرائت کند،
كَانَ كَمَنْ حَجَّ مِائَةَ حِجَّةٍ وَ اعْتَمَرَ مِائَةَ عُمْرَةٍ وَ قَبِلَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ سَائِرَ عَمَلِهِ
همانند کسی است که حج او معادل صد حج، و عمره اش، معادل صد عمره و بقیه اعمال او نزد خداوند متعال مورد قبول واقع شده باشد
موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام
نماز شب نوزدهم ماه رمضان (بلدالامین)
تعدادی از نمازهای نافله، حاجت و استخاره را بیان می کنیم؛ و برای هر شب از ماه رمضان نمازهایی ذکر گردیده (از پیامبر) که نماز شب نوزدهم بدین شرح است:
نماز شب 20 تا 24 ماه رمضان (بلدالامین)
ذکر جمله من النوافل و صلوات الحوائج و الاستخارات، و أما صلوات رمضان نقلتها من کتاب الأربعین حدیث للشهید رحمه الله
تعدادی از نمازهای نافله، حاجت و استخاره را بیان می کنیم؛ و اما نمازهای ماه رمضان که از کتاب چهل حدیث شهید رحمه الله نقل گردیده است:
مَرْوِیَّهٌ عَنِ النَّبِیِّ ص
از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است
فَمَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَهِ الْعِشْرِینَ ثَمَانَ بِمَهْمَا تَیَسَّرَ غُفِرَ لَهُ
هر کس در شب بیستم ماه رمضان، این نماز را بخواند، هشت رکعت به آنچه که میسر است، خداوند گناهانش را می بخشد
وَ فِی الْإِحْدَى وَ الْعِشْرِینَ کَذَلِکَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ اسْتُجِیبَ دُعَاؤُهُ مَعَ مَا لَهُ عِنْدَهُ تَعَالَى مِنَ الْمَزِیدِ
و در شب بیست و یکم، نیز هشت رکعت به آنچه که میسر است، برای او گشوده می شود درهای هفت آسمان و دعای او مستجاب می شود همراه با آنچه که نزد خدا برایش بیشتر است
وَ فِی الثَّانِیَهِ وَ الْعِشْرِینَ کَذَلِکَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّهِ یَدْخُلُ مِنْ أَیِّ بَابٍ شَاءَ
و در شب بیست و دوم نیز هشت رکعت به آنچه که میسر است، درهای بهشت برای اوگشوده می شود و از هر دری که بخواهد می تواند وارد شود
وَ فِی الثَّالِثَهِ وَ الْعِشْرِینَ کَذَلِکَ وَ ثَوَابُهُ کَإِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ فِی الرَّابِعَهِ وَ الْعِشْرِینَ کَذَلِکَ کَانَ کَمَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ
و در شب بیست و سوم نیز هشت رکعت به آنچه که میسر است، ثواب آن مانند شب بیست و یکم است و در شب بیست و چهارم هشت رکعت به آنچه که میسر است، پاداش آن همانند کسی است که حج و عمره به جا آورده باشد
ذکر جمله من النوافل و صلوات الحوائج و الاستخارات، و أما صلوات رمضان نقلتها من کتاب الأربعین حدیث للشهید رحمه الله
تعدادی از نمازهای نافله، حاجت و استخاره را بیان می کنیم؛ و اما نمازهای ماه رمضان که از کتاب چهل حدیث شهید رحمه الله نقل گردیده است:
مَرْوِیَّهٌ عَنِ النَّبِیِّ ص
از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است
فَمَنْ صَلَّى فِی اللَّیْلَهِ الْعِشْرِینَ ثَمَانَ بِمَهْمَا تَیَسَّرَ غُفِرَ لَهُ
هر کس در شب بیستم ماه رمضان، این نماز را بخواند، هشت رکعت به آنچه که میسر است، خداوند گناهانش را می بخشد
وَ فِی الْإِحْدَى وَ الْعِشْرِینَ کَذَلِکَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ اسْتُجِیبَ دُعَاؤُهُ مَعَ مَا لَهُ عِنْدَهُ تَعَالَى مِنَ الْمَزِیدِ
و در شب بیست و یکم، نیز هشت رکعت به آنچه که میسر است، برای او گشوده می شود درهای هفت آسمان و دعای او مستجاب می شود همراه با آنچه که نزد خدا برایش بیشتر است
وَ فِی الثَّانِیَهِ وَ الْعِشْرِینَ کَذَلِکَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّهِ یَدْخُلُ مِنْ أَیِّ بَابٍ شَاءَ
و در شب بیست و دوم نیز هشت رکعت به آنچه که میسر است، درهای بهشت برای اوگشوده می شود و از هر دری که بخواهد می تواند وارد شود
وَ فِی الثَّالِثَهِ وَ الْعِشْرِینَ کَذَلِکَ وَ ثَوَابُهُ کَإِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ فِی الرَّابِعَهِ وَ الْعِشْرِینَ کَذَلِکَ کَانَ کَمَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ
و در شب بیست و سوم نیز هشت رکعت به آنچه که میسر است، ثواب آن مانند شب بیست و یکم است و در شب بیست و چهارم هشت رکعت به آنچه که میسر است، پاداش آن همانند کسی است که حج و عمره به جا آورده باشد
✅خدایا آمدم!
✍آیت الله جوادی آملی: بعضی از شرایط #توبه واجب و اساسی است، بعضی مستحب. شرایط اساسی توبه چند چیز است: ۱. انسان جدّا از گذشته #پشیمان شود؛ ۲. تصمیم جدی بگیرد که در آینده آن کار را نکند؛ ۳. بعد از پشیمانی نسبت به گذشته و تصمیم نسبت به آینده، با #اخلاص به پیشگاه ذات اقدس اله عرض کند و بگوید: خدایا آمدم!
نه رو به قبله بودن لازم است، نه آب توبه خوردن و نه طهارت ظاهری مثل وضو و غسل، فقط بگوید: خدایا آمدم. این اساس توبه است. به هر حال خودِ توبه در حکم آب است و انسان را شستوشو میدهد.
📚 برگرفته از کتاب «توصیهها، پرسشها و پاسخها»
✍آیت الله جوادی آملی: بعضی از شرایط #توبه واجب و اساسی است، بعضی مستحب. شرایط اساسی توبه چند چیز است: ۱. انسان جدّا از گذشته #پشیمان شود؛ ۲. تصمیم جدی بگیرد که در آینده آن کار را نکند؛ ۳. بعد از پشیمانی نسبت به گذشته و تصمیم نسبت به آینده، با #اخلاص به پیشگاه ذات اقدس اله عرض کند و بگوید: خدایا آمدم!
نه رو به قبله بودن لازم است، نه آب توبه خوردن و نه طهارت ظاهری مثل وضو و غسل، فقط بگوید: خدایا آمدم. این اساس توبه است. به هر حال خودِ توبه در حکم آب است و انسان را شستوشو میدهد.
📚 برگرفته از کتاب «توصیهها، پرسشها و پاسخها»