داستان و سخن بزرگان✒️
1.72K subscribers
5.46K photos
77 videos
172 files
643 links
Download Telegram
‌❀ ﴾﷽﴿ ❀

یَـــا مُقَلِّـــبَ الْقُلُــوبِ وَ الْأَبْصَـــارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ
وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

آغاز سال ١۴٠٢

بر شما مبارک باد 🌱

#امام_على عليه السلام:

أبلَغُ ناصِحٍ لَكَ الدُّنيا لَوِ انتَصَحتَ بِما تُريكَ مِن تَغايُرِ الحالاتِ ، و تُؤذِنُكَ بهِ مِن البَينِ و الشَّتاتِ

گوياترين پندگو براى تو دنياست، اگر از دگرگونى احوالى كه به تو نشان مى دهد و از جدايى ها و پراكندگى هايى كه به تو خبر مى دهد، پند گيرى
🌸اعمال عید نوروز

🌺 مستحبات نوروز در کلام امام صادق علیه السلام

📜 #یڪـــ‌آیــه‌قـــــرآن

هــر چه ڪُنی به خــود ڪُنی!

بهــشت و دوزخ در این جـهان در
دسـتان‌خود ماست نیڪی پاسـخِ
نیڪی و بدی ســـــزای بدی است
#نتیــجه زندگی ما حاصل اعمالِ
ماست.

وقــتی مـن ڪارِ خـوبی میڪنـم
احــــساس خوبی دارم وقتی من
ڪارِ بدی میڪنم عـذاب وجـدان
دارم این دیـــن من است...!

📒 ســوره اســـراء آیه ۷

🌹🌹منبرهای عالی 🌹🌹

🍃🍃⚡️⚡️⚡️🍃🍃
📍کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمیگذارد، احمق نیست،
👈منظم و محترم است.
📍کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض میدهد یا ضامن وام آنها میشود و به دروغ نمیگوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست،
👈کریم و جوانمرد است.
📍کسی که از معایب و کاستی های دیگران،میگذرد و بدی ها را نادیده میگیرد، احمق نیست،
👈شریف است.
📍كسی كه در مقابل بی ادبی و بی شخصيتی ديگران با تواضع و محترمانه صحبت میكند و مانند آنها توهين و بد دهنی نمیكند، احمق نيست،
👈مودب و باشخصيت است.
📍کسی که به حرف های پشت سرش زده میشود اهمیت نمیدهد، بی خبر نیست،
👈صبور و با گذشت است.

" انسان بودن هزينه سنگينی دارد "
🍃🍂امام صادق (ع) به همراه بعضی از اصحاب و دوستان خود، برای انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوی مکه معظّمه حرکت کردند.

🍃در مسیر راه، جهت استراحت در محلّی فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضی از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را #سبک و بی ارزش می کنید؟

🍃یکی از افراد از جا برخاست و گفت: یاابن رسول اللّه! به خداوند پناه می بریم از این که خواسته باشیم به شما بی اعتنائی و توهینی کرده و یا دستورات شما را عمل نکرده باشیم.

🍂حضرت صادق (ع) فرمود: چرا، تو خودت یکی از آن اشخاص هستی

آن شخص گفت: پناه به خدا، من هیچ جسارت و #توهینی نکرده ام.

👈حضرت فرمود: وای بر حالت، در بین راه که می آمدی در نزدیکی جُحفه، تو با آن شخصی که می گفت: مرا سوار کنید و با خود ببرید، چه کردی؟

🔆و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو برای خود #کسر_شأن دانستی، و حتّی سر خود را بالا نکردی؛ و او را #سبک_شمردی و با حالت بی اعتنائی از کنار او رد شدی! و سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: هرکس به یک فرد مؤ من #بی_اعتنائی و بی حرمتی کند، در حقیقت نسبت به ما بی اعتنائی کرده است؛ و #حرمت و حقّ خدا را ضایع کرده است.

🔹منبع: کافی، ج 8، ص 88 - وسائل الشّیعة: ج 12، ص 27
#داستان_آموزنده


🔆تپه توبره ها!

🍃متوكل عباسى مى كوشيد با اتكاء بر نيروى نظامى خويش مخالفانش را بترساند.
به همين جهت ، يك بار لشگر خود را - كه به نود هزار تن مى رسيددستور داد كه توبره اسب خويشش را از خاك سرخ پر كنند و در صحراى وسيعى ، آنها را روى هم بريزند.


🍃سربازان به فرمان متوكل عمل كردند و از خاك هاى ريخته شده ، تپه بزرگ به وجود آمد، كه آنرا تپه توبره ها ناميدند. متوكل بر بالاى تپه رفت و امام هادى عليه السلام را به نزد خود فراخواند و گفت : ((شما را خواستم تا لشگر مرا تماشا كنى ! به علاوه ، او دستور داده بود همه ، لباس هاى جنگ بپوشند و سلاح بر گيرند و با بهترين آرايش و كاملترين سپاه از كنار تپه عبور كنند.


🍃منظورش ترسانيدن كسانى بود كه احتمال مى داد بر او بشورند و در اين ميان بيشتر از امام هادى عليه السلام نگران بود كه مبادا به پيروانش ‍ فرمان نهضت عليه متوكل را بدهد
حضرت هادى عليه السلام به متوكل فرمود:
- آيا مى خواهى من هم سپاه خود را به تو نشان دهم ؟
متوكل پاسخ داد:
- آرى !


🍃امام دعايى كرد! ناگهان ميان زمين و آسمان از مشرق تا مغرب از فرشتگان مسلح پر شد. خليفه از مشاهده اين منظره غش كرد! وقتى كه بهوش آمد، امام هادى عليه السلام به او فرمود:


🍃- ما در كارهاى دنيا با شما مسابقه نداريم ما به كارهاى آخرت (امور معنوى ) مشغوليم ، آنچه درباره ما فكر مى كنى درست نيست .
‌❀ ﴾﷽﴿ ❀

امروز خدای مهربان
در انتظار توست
تا حرکت کنی و
برکتی بی‌نهایت تو را دهد…
پس قدمی بردار به سوی خوشبختی
حرکت از تو، برکت از او...

سلام صبحتون بخیر 💐
امروزتون قشنگ و پرانرژی

#امام_علی علیه السلام :

صِيامُ شَهرِ الصَّبرِ و ثَلاثَةِ أيّامٍ في كُلِّ شَهرٍ يُذهِبنَ بِبَلابِلِ الصَّدرِ؛

روزه دارىِ ماه رمضان و سه روز از هر ماه، وسوسه هاى سينه را از بين مى برد.
فوائد افطار با آب فاتر

۱-پاک کننده کبد
۲- پاک کننده معده
۳- درمان غلبه بلغم
۴- درمان غلبه سودا
۵- درمان غلبه صفرا
۶-خاموش کننده حرارت معده
۷- خوشبو کننده دهان
۸- خوشبو کننده بدن
۹- تقویت چشم و بینایی
۱۰-تقویت‌و محکم کننده دندان ها
۱۱- درمان و پیشگیری از بیماریهای ژنتیکی
۱۲- پاک کننده گناهان قلب
۱۳-درمان سردرد
۱۴-اعتدال مزاج
۱۵-پاکسازی بدن
۱۶-بدون عوارض

آب فاتر= آب جوشیده ولرم
سی روز میخواهیم روزه بگیریم
روزه ای که قرار است حالمان را خوب کند
بیاییم سی کار خوب را هم کنارش تمرین کنیم !
هر روز یک کار

🔹 یک روز دروغ نگوئیم
به خدا ،به خودمان، به دیگران

🔹 یک روز مهربان باشیم با خودمان با دیگران

🔹 یک روز ببخشیم خودمان را و دیگران را

🔹 یک روز آرام باشیم از عصبانیت دوری کنیم

🔹 یک روز لبخند بزنیم و متبسم باشیم چه در آینه چه در برابر نگاه دیگران

🔹 یک روز بد هیچ کس را نخواهیم حتی دشمنمان

🔹 یک روز بد هیچ کس را نگوئیم حتی بدخواهمان

🔹 یک روز با انصاف باشیم به خودمان حق بدهیم به همان اندازه به دیگران هم

🔹 یک روز افتاده باشیم هر چه که هستیم زمین بگذاریم انسان خالی باشیم

🔹 یک روز به دیگری کمک کنیم حتی در کاری که به ما مربوط نیست


🔹 یک روز قانون را رعایت کنیم قانون رانندگی یا عبور و مرور را یا حتی نوبت را

🔹یک روز کسی را با زبان نرنجانیم هیچ کس را حتی اگر لبریز بودیم

🔹 یک روز پیش قدم باشیم در مهربانی بی توقع بی انتظار پاسخ

🔹 یک روز به جسم خود احترام بگذاریم دراز بکشیم و به ذره ذره های
توانایی های خود فکر کنیم

🔹 یک روز به دیگران احترام بگذاریم دراز بکشیم و فکر کنیم نزدیک ترین آدم زندگی ما چه نیازی دارد

🔹 یک روز تمرین کنیم سکوت کنیم تا دیگران بگویند

🔹 یک روز به گیاهان یا حیوانات برسیم حتی اگر شده برای چند لحظه

🔹 یک روز یک کتاب خوب بخوانیم و به دیگری بگوئیم چه یاد گرفته ایم


🔹 یک روز با خدا خلوت کنیم و از تمام اشتباهاتمان عذر خواهی کنیم و بخواهیم که دستمان را بگیرد

🔹یک روز جایی را مرتب کنیم نظم بدهیم و از پاکیزگی لذت ببریم و بگذاریم دیگران هم لذت ببرند

🔹 یک روز صدایمان را کنترل کنیم چه در خنده چه در خشم

🔹 یک روز نگاهمان را کنترل کنیم چه در شهر چه در فضای مجازی چه در خلوت

🔹یک روز گوشمان را کنترل کنیم شده با یک کلام ساده ببخشید گوشم روزه است

🔹 یک روز به کسی  توجه کنیم کودک یا فردی کهنسال یا ناتوان یا خانواده ای محروم یا فردی که مدیون او هستیم مثل یک جانباز

🔹 یک روز به خاک کسی سر بزنیم که جانش را برای ما داد و کنارش طلب آرامش کنیم

🔹 یک روز به پدرو مادرمان نیکی کنیم هر طور که آن ها میخواهند

🔹 یک روز از خوراکمان ببخشیم هر چند اندک به نیازمندی کنار خیابان

🔹 یک روز چیزی را هدر ندهیم آب و برق و ... و چیزی را آلوده نکنیم
زمین و آب و محیط و ...

🔹یک روز پیش قدم باشیم در سلام و کار و طاعت ...

🔹یک روز شاکر باشیم برای آنچه فرصت شده باشیم

👈 شاید همه این ها کنار روزه ی ماه رمضان از ما انسان های بهتری بسازد.

برای اینکه حال مردم تمام دنیا خوب شود و دوباره لبخند به چهره شان برگردد دعا کنیم


#داستان_کوتاه

روزی مردی از کنار جنگلی می گذشت مرد دیگری را دید که با اره ای کند به سختی مشغول بریدن شاخه های درختان است .پرسید ای مرد چرا اره ات را تیز نمی کنی تا سریعتر شاخه ها را ببری . مرد گفت وقت ندارم باید هیزم ها را تحویل دهم کارم خیلی زیاد است و حتی گاه شب ها هم کار میکنم تا سفارش ها را به موقع برسانم .

دیگر وقتی برای تیز کردن اره نمی ماند .مرد داستان ما اگر گاهی می ایستاد و وقتی برای تیز کردن اره می گذاشت شاید دیگر با کمبود وقت مواجه نمی شد چون بدون شک با اره کند نمی توان سریع و موثر کار کرد .

حکایت بیشتر ما انسانها نیز همین است .باید اندکی تامل کنیم . گاه ذهن ما بسیار درگیر کار یا تحصیل است و ما با فشار زیاد سعی در پیش کشیدن خود داریم .گاه باید بایستیم و به درون خود رسیدگی کنیم و اره ذهن و روح خود را تیز کنیم زندگی ترکیبی است از تناقض هاست.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌❀ ﴾﷽﴿ ❀

صبح یعنی یک سلام نابِ ناب
صبح یعنی دست دادن با آفتاب
صبح یعنی عطر خوب رازقی
صبح یعنی حس خوبِ عاشقی

سلام صبحتون بخیر و شادی
امروزتون پر از خوشی و خوشبختی

دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِیتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـةَ الرّاغبینَ...

خدایا در این روز مرا به نفس سرکشم, وامگذار تا پی طغیان و نارضایتی تو روم و مرا با تازیانه خشم و غضبت ادب مکن، مرا از موجبات ناخرسندیت, بر کنار بدار، به حق مهربانی و نعمت نوازیت، ای نهایت آرزوی مشتاقان
🌸هرشب یک داستان آموزنده(۷۹۵)🌸

🦌 گوزنی بر لب آب چشمه‌ای رفت تا آب بنوشد.
عکس خود را در آب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد.

🥀 غمگین شد؛ اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد.

در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.

🦌 گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک می‌دوید، صیادان به او نرسیدند، اما وقتی به جنگل رسید، شاخهایش به شاخه‌ی درخت گیر کرد و نمیتوانست به تندی بگریزد.

🦩 صیادان که همچنان به دنبالش بودند، سر رسیدند و او را گرفتند.

🦌 گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ پاهایم که از آنها ناخشنود بودم نجاتم دادند، اما شاخهایم که به زیبایی آنها می‌بالیدم، گرفتارم کردند!

💠 چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید حال انکه خیر شما دران باشد. (آیه ۲۱۶  سوره بقره)


❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖

┏┅❧"""✾""""✾"""❧
┗┅❧"""✾""""✾"""❧┅┛
داستان کوتاه

دکتر مرتضی شیخ، پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان). اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند، به جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود...!
دختر دکتر نقل می کند:
"روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازی‌تان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟!

پدر جوابی داد که اشکم را درآورد... ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند.
این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند.
آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند."

اومدم بنویسم روحش شاد! یک لحظه فکر کردم اگه روح آدمی با قلبی به این بزرگی شاد نباشه، روح کی میخواد شاد باشه؟! بهتر دونستم بنویسم راهش، اندیشه اش و کردارش پر رهرو باد...

پرویز پرستویی
‌❀ ﴾﷽﴿ ❀

باید که ز انفاس سحر مست شویم
باید همگی عاشق یکدست شویم

صبحی دگرست و عاشقی باید کرد
از عطر خدا واله و سرمست شویم

سلام صبحتون بخیر 💐
امروزتون سرشار از عشق و شادی و امید

دعای روز هفتم‌ ماه مبارک رمضان

اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيهِ عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ ذِكْرَكَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِيقِكَ يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ..

خدایاا مرا در این روز بر روزه اقامه نماز یاری‌ کن و از لغزش‌ها و گناهان دور ساز و ذکر دایم نصیبم فرما به حق توفیق بخشی خود ای هدایت کننده گمراهان.
❄️هرشب یک داستان آموزنده (۷۷۶)❄️

🌿به حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید:
امروز چندمِ ماه است؟

🍁حاج شیخ عبدالکریم روز را می‌گویند.

☀️می‌گوید: دنبال من بیا.

🌾از کوچه‌ پس‌ کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند. یک تلّی بود که روی آن تل،یک اتاقکی بود. میرسد به درِ آن اتاق و می‌گوید:
اینجا خانه‌ی من است، فردا طلوع فجر، وعده‌ی دیدار من و شما همین جا.
می‌رود داخل و در را می‌بندد.

🌻مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا،این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا.چرا امروز نگفت؟!
آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده‌ی من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام.

🍃 ایشان می‌فرماید:
لحظه‌ شماری می‌کردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا، روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله‌ی پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد:
وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم.

🌷 در زدم، دیدم پیرزنی با چشمان اشک‌آلود در را گشود.

🍊 گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر، وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه‌ی من است و با من وقت ملاقات گذاشته.این آقا کجاست؟

🌺 گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت.

🌸 وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم.

🥀 گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم.

🦜 یک روز حاج شیخ بر فراز تدریس کرسی درس خارج در قم، این خاطره را نقل کرده بود از دوران جوانی و بعد فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع) به من آموخت، درسِ عملی بود.

🗾 روز قبل به من گفت:
آقا عمامه‌ی من عاریتی است، عبای من عاریتی است
فردا جلوی چشمانِ من عبا و عمامه را گذاشت و رفت.

⭕️ می‌خواست به من بگوید:
×شیخ عبدالکریم حائری! مرجعیت،عاریتی است. ×ریاست،عاریتی است.
×خانه‌هایتان،عاریتی است.
×پول‌های حسابتان،عاریتی است. ×وجودتان،عاریتی است.
×سلامتی‌تان،عاریتی است.

هر چه می‌بینید،عاریه است و امانت است
دل به این عاریه‌ها نبندید. این‌ها را یا از شما می‌گیرند و یا حوادث میبرد، یا وارث!

❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖

┏┅❧"""✾""""✾"""❧┅┓
 
┗┅❧"""✾""""✾"""❧┅┛
از معجزات زیارت عاشورا

🔸مرحوم آیت الله دستغیب در کتابش می فرمایند : علامه شیخ حسن فرید گلپایگانی از استاد خود مرحوم آیة اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل فرمود: اوقاتی که در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم اهالی سامراء به بیماری وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند روزی به همراه جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سیّد محمّد فشارکی بودیم، ناگاه میرزا محمّد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وباء شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.

🔸مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بدهم آیا لازم است انجام شود یا نه ؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند که بلی . سپس فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هدیه روح شریف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن  نمایند تا این بلاء از آنها دور شود اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشوراء شدند. از فردای ختم، تلف شدن شیعه متوقف شد و همه روزه غیر شیعی ها می مردند به طوریکه بر همه آشکار گردیده برخی از  آنها از آشناهای خود از شیعه ها پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما تلف نمیشوند چیست ؟ به آنها گفته بودند: زیارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گردید.

🔸علامه فرید فرمودند: وقتی گرفتاری سختی برایم پیش آمد فرمایش آن مرحوم بیادم آمد و از اول محرم سرگرم زیارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده برایم فرج شد.

📚داستان های شگفت، مرحوم آیت الله دستغیب
‌❀ ﴾﷽﴿ ❀

دوباره صبح زيبايى رسيده
دوباره سر زد از مشرق، سپيده

عجب نقشى زده نقاش عالم
چه تصوير قشنگى آفريده

سلام صبح بخیر 🌸🍃
امروزتون سرشار از شادی و مهر

دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ رَحْمَةَ الْأَيْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْكِرَامِ بِطَوْلِكَ يَا مَلْجَأَ الْآمِلِينَ

خدایا در این روز نصیبم فرما ترحّم به یتیمان و اطعام به گرسنگان و افشاء سلام و مصاحبت نیکان، به حق انعامت ای پناه آرزومندان

🗓  پنج شنبه

      ۱۰   فروردین    ۱۴۰۲
      ۸    رمضان      ۱۴۴۴
      ۳۰   مارس      ۲۰۲۳ 

نماز شب نهم ماه رمضان (بلدالامین)
ذكر جملة من النوافل و صلوات الحوائج و الاستخارات‏، و أما صلوات رمضان نقلتها من كتاب الأربعين حديث للشهيد رحمه الله‏

تعدادی از نمازهای نافله، حاجت و استخاره را بیان می کنیم؛ و اما نمازهای ماه رمضان که از کتاب چهل حدیث شهید رحمه الله نقل گردیده است:

مَرْوِيَّةٌ عَنِ النَّبِيِّ ص‏
از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است
فَمَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ التَّاسِعَةِ سِتّاً بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ بِالْحَمْدِ[1] وَ آيَةِ الْكُرْسِيِّ[2] سَبْعاً

هر کس در شب نهم ماه رمضان، این نماز را بخواند، شش رکعت میان نماز شام (مغرب و عشا) و خفتن در هر رکعت یک بار سوره حمد و هفت بار آیه الکرسی را قرائت کند،

وَ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ ص بَعْدَ تَسْلِيمِهِ خَمْسِينَ مَرَّةً صَعِدَ عَمَلُهُ كَعَمَلِ‏ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ

و بعد از سلام نماز، پنجاه مرتبه صلوات بر پیامبر(ص) و آل ایشان بفرستد، ملائکه عمل او را همانند عمل صدیقین و شهدا و صالحان بالا می برند
‌❀ ﴾﷽﴿ ❀

صبح زیبایی دیگر
برکتی دیگر
و فرصت دیگری برای زندگی

به هر نفس به عنوان
یک هدیه از طرف خدا نگاہ کن

خدای مہربانم
تو را سپاس به خاطر
روزی دیگر و آغازی نو!

دعای روز نهم ماه مبارک رمضان

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ نَصِيبا مِنْ رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِينَ.

خدایا مرا نصیبی از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدایت فرما و پیشانی مرا بگیر و بسوی رضا و خشنودی که جامع (هر نعمت است) سوق ده به حق محبتت ای آرزوی مشتاقان.

🗓  جمعه

      ۱۱   فروردین    ۱۴۰۲
      ۹    رمضان      ۱۴۴۴
      ۳۱   مارس      ۲۰۲۳ 

📚 داستان روح الامین و مرد بت پرست

روح الامین روزی از پیشگاه خدا بانگ لبیک شنید. نمیدانست کدام بندهٔ مخلص، او را خوانده است. در زمین و آسمان گشت تا او را بیابد، اما پیدایش نکرد.
رو به سوی خدا آورد و گفت: راهی نما تا او را بیابم.
حضرت حق : به روم به فلان دير برو و بنگر۔
جبرئیل به آن دیر رفت و دید مردی به پای بتی افتاده و با حالی زار و با اخلاص تمام بت را صدا میزند.
برگشت و به خدا گفت: چگونه است که این مرد در دیر از بت یاری میجوید و تو پاسخش میدهی ؟
حضرت حق: او از راه راست دورافتاده است به غلط بت را صدا میکند؛ ولی میدانم که در قلب او چیست و در باطن چه میخواهد؟ او جز من کسی را ندارد. اکنون زبانش را هم به راه می آورم.
جبرئیل شنید که آن بت پرست زبانش هم به خدا خدا، گشوده شد.

پس ای مرغ ناتوان و نومید،بدان که درگاه او بارگاه نیازمندی است.
نه همه زهد مسلم میخرند
"هیچ" بر درگاه او، هم، میخرند

داستانها و پیامهای عطار در منطق الطیر و الهی نامه
دکتر حشمت الله ریاضی
به کوشش : حبیب الله پاک گوهر
‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌

#امام_زمان