باغ صائب
278 subscribers
1.1K photos
99 videos
52 files
478 links
کانال اختصاصی صائب شناسی، سبک هندی/ اصفهانی و شعر اصفهان
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
Download Telegram
سباه چشم وکشیده ابرو به قبله مایل ابوالفضائل
درخت طوبی وسرو موزون و ماه کامل ابوالفضائل
خلیل عصمت، کلیم غیرت، مسیح سیما، ذبیح سیرت
حسن کرامت، حسین قامت، علی شمایل ابوالفضایل
#مهدی_جهاندار
#ابوالفضایل
Forwarded from خانه ادبیات حوزه هنری اصفهان
شعرخوانی #مهدی_جهاندار
هشتمین شب شعر
#به_ساعت_اصفهان
@khaneadabi
📚 #مهدی_جهاندار شاعری است اصفهانی که بسیاری از اهالی شعر در درون و بیرون اصفهان می شناسندش. مثل هر شاعری شاید در سروده ها یا سلیقه هایش با ما‌ متفاوت باشد. می توانیم شعرش را و حتی عملکردش را نقد کنیم ولی برخی به هجو کردن افتاده اند و این درست نیست.
کانال #باغ_صائب هم شعر اصلاحاتی نشر داده است و هم شعر آقای جهاندار در محضر مقام رهبری را. خوب است دوستان، نگاهی به شعرهای این کانال در ایام انتخابات بیندازند. کانال باغ صائب مدعی پرداختن به شعر اصفهان بطور عام است به موازات پرداختن به سبک هندی که زمانی در اصفهان به اوج رسیده است. باغ صائب، باغ واقعیت شعر اصفهان است و اصفهان مال همه است با همهٔ سلیقه ها.
ولی متأسفانه بسیاری از دوستان تنوع و تکثر را برنتافتند و بعد از انتشار شعر مهدی جهاندار کانال را ترک کردند!
و این انصاف نیست. و مغایر با آزادی بیان و اندیشه. 😐
ترسم از این چمن نبری آستینِ گل
کز گلبنش تحمل خاری نمی کنی (حافظ)

@bagh_saeb
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾

کودک! تو جور دگر باش! یک نسل از من گذشته.
از پاره پاره شدن ها، از زخم خوردن گذشته
چون موم باش این زمانه، هر لحظه شکلی عوض کن!
دوران مفرغ به سر شد؛ هنگام آهن گذشته.
اینجا اگر سبز باشی، آماج تیغ بلایی
خاری به چشم زمان شو! فصل شکفتن گذشته.
این نقش گلها که بینی، جاپای سرخ بهار است
وقتی که با پای زخمی از کوی و برزن گذشته.
آزادگی، چون فسیلی در قعر گور آرمیده
دور شجاعت سر آمد، عهد تهمتن گذشته!
در بیخیالی منیژه، بر مرکبی از تجمل
عمری ست با صد افاده، از چاه بیژن گذشته.
با دیگران هرچه شد، باش؛ زندانی قلب خود باش!
دیگر زمان قدیمِ از خود گذشتن گذشته
دور صلاح است و سازش، آسایش است و نوازش
در بحر لالا بیارام، رود تتن تن گذشته
آیینه ام پیش رویت، بیهوده ای که به جاده
هرچند از پا فتاده، عمرش به رفتن گذشته.
دلدادگی را رها کن، نقد دلت را نگه دار!
گاه گرفتن رسیده، وقت سپردن گذشته.
...
هر لحظه آیینه واری میآید از روبرویم
دل گوید او را به چنگ آر! میگویم از من گذشته.

#مهدی_ملکی_دولت_آبادی

📚📚📚 @bagh_saeb
عجب روزگاری، عجب شام تاری
مسلمان در آوار و سلمان در آتش

چه طوفان بی‌رحم و سوزان و سختی
الهی بسوزد زمستان در آتش

خدایا برای تو کاری ندارد
گلستان به پا کن، گلستان در آتش

#مهدی_جهاندار

#آوار
#کرمانشاه

⚫️ @bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from اتچ بات
⚫️🖤⚫️
زمین همواره می‌لرزد به‌زیر پای هر گُردی
اگر چه قرنها هم از زمین، هم آسمان، خوردی!

سرود کودکی را از دهان اسلحه خواندی
تمام زندگی را در رکاب اسب افشردی

تمام کوه های سرد کردستان گواهی داد
تو بار مرد بودن را به‌دوش خسته می‌بردی

اگرچه خار جای گل به‌زلف نوعروست زد
ولی تو خاک را از چهرهٔ غمناک نستردی

بخواب ای کودک آوارهای قرنها سختی
بدان تو بارها قبل از به‌دنیا آمدن مردی!

زمین نامردشددیشب هراسان شد؛ به‌خود لرزید
ولی تاریخ خواهد گفت که تو همچنان کُردی

#مهدی_ملکی_دولت_آبادی

#زلزله
#کرمانشاه
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲
برق کدام صاعقه در چشمهای توست؟
شور کدام ساز، نهان در صدای توست؟

از کوچه‌ها که می‌گذری مشت یاسها
وامی‌شوند؛ شمه‌ای از ردّ پای توست

امشب دلم به طرز عجیبی بهاری است
پشت تمام ثانیه‌ها ماجرای توست

آبی ترین ترنم شبهای شعر و عشق
تنها امید رویش من چشم های توست

آتش حکایتی است؛ عجین با ضمیر من
باران چکامه‌ای‌ست؛ که دشت آشنای توست

انگار بی تو عقربه‌ها لال می شوند
پایان خامُشى و سکوت ابتدای توست

وامی‌شوند یک به یک از هم طلسم‌ها
تا چاره ساز پنجهٔ مشکل گشای توست

چشمان باز پنجره‌ها مات می‌شوند
خورشید گُر گرفت؛ مگر در هوای توست؟

گفتم «شما» و نُه فلک از شرم می‌گریخت
اینک سکوی خالی خورشید جای توست


#مهدی_ملکی_دولت_آبادی
#شعر_اصفهان
@mehdimalekipoem
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲
صبح ظهور حضرت #مهدی که حِصن دین
از اعتقاد راسخ او گشت استوار

خورشید آسمان #عدالت که آفتاب
بر نقطهٔ عدالت او می‌کند مدار . . .

#صائب
🌲
-----------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲

اشعار #صائب عصاره فرهنگ ایران است.

زندگی و شعر صائب تبریزی در گفت‌و‌گو با استاد اصفهانی ادبیات فارسی (قسمت اول)

دکتر #مهدی_نوریان، استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان، سال‌ها با [اشعار] صائب تبریزی مانوس بوده و اشعار او را در کلاس‌های درس و انجمن‌ها و جمع‌ها خوانده است. بزرگداشت صائب بهانه شیرینی شد که با ایشان درباره صائب، شعر او و زندگی‌اش صحبت کنیم. شاید صائب مشهورترین و محبوب‌ترین شاعر اصفهان باشد، اصفهانی که زادگاه او نبوده ولی تا آخر عمر، پذیرای این روح لطیف بوده است. باید از خودمان بپرسیم آیا حضور این شاعر را در اصفهان قدر دانسته‌ایم و هم‌اکنون هم مهمان‌نوازیِ شعر لطیفش را می‌کنیم؟

زادگاه صائب به‌درستی کجاست؟
بعضی از محققان گفته بودند که صائب در اصفهان به دنیا آمده است؛ اما این سندیت ندارد. خود صائب هم صریحا به این مسئله اشاره کرده است: «ز خاک پاک تبریزست صائب مولد پاکم / از آن با عشقباز شمس تبریزی سخن دارم». علت اینکه با عشقبازِ شمس تبریزی (مولانا) دمخورم، این است که زادگاهم تبریز است. چندجای دیگر هم به این مسئله اشاره کرده است. مثلا «صائب از خاک پاک تبریزست/ هست سعدی گر از گل شیراز». اینها اشاراتی است که خود صائب کرده است.از نظر تاریخی هم باید گفت که شاه عباس اول صفوی در سال 1012 عده زیادی از تاجران و سرمایه‌داران و شایستگان تبریز را به اصفهان کوچ می‌دهد. اینها ساکن اصفهان می‌شوند و در محله عباس‌آباد که به اسم شاه عباس ساخته شده بود، سکنی می‌گزینند. تولد صائب خیلی جلوتر از سال 1012 هست. تاریخ وفاتی که برای صائب مشخص کرده‌اند  1087 است. صائب حداقل 80 سال عمر کرده است. خودش هم به 80 سالگی‌اش اشاره می‌کند. اگر 80 را از ۱۰۸۷ کم کنیم، 1007 می شود، درحالی‌که سال مهاجرت تبریزی‌ها  1012 هست. بنابراین صائب در آن زمان پنج سالش بوده است که همراه با خانواده به اصفهان کوچ می‌کند.

صائب چه حسی به اصفهان داشته است؟
صائب در اصفهان بزرگ شد. طفلی پنج ساله وقتی در شهری رشد می‌کند، تحت تاثیر فرهنگ و محیط آن قرار می‌گیرد و به آن احساس تعلق پیدا می‌کند. البته صائب به تبریز هم ابراز علاقه کرده است. ولی وقتی به هند سفر می‌کند، احساس غربت می‌کرده است. در این روزگار ،بسیار یاد اصفهان کرده است: «خوشا روزی که منزل در سواد اصفهان سازم/ز وصف زنده رودش خامه را رطب اللسان سازم»«نسیم آسا به گرد سر بگردم چار باغش را/ به هر شاخی که بنشیند دل من آشیان سازم»
«شود روشن دو چشمم از سواد سرمه خیز او/ ز مژگان زنده رود گریه شادی روان سازم (سرمه اصفهان همیشه معروف بوده است)»
«ز شکر بشکنم خسرو صفت بازار شیرین را /به ملک اصفهان شبدیز را آتش عنان سازم»...
« به این گرمی که من رو از غریبی در وطن دارم /اگر بر سنگ بگذارم قدم ریگ روان سازم»

آیا در منابع تاریخی اطلاعاتی در باره محل سکونت صائب آمده است؟
هیئتی از سمرقند از طرف خان بخارا به دربار شاه سلیمان آمده بود. یکی از شاعران آن زمان، ملیحای سمرقندی هم در بین این هیئت بوده است که در طول مسیرش به هر شهری که وارد می‌شده، شاعر ان شهر را پیدا می‌کرده و با آنها دوست می‌شده و شعرهایشان را جمع آوری می‌کرده. او وقتی به اصفهان می‌رسد، با میرزا طاهر نصرآبادی، صاحب تذکره نصرآبادی، آشنا می‌شود. نصرآبادی چندشاعر را به ملیحا معرفی می‌کند. خود ملیحا می‌گوید در سال 1090 وارد اصفهان شدم و متاسفانه سه سال از فوت صائب گذشته است و چقدر حیف که او را نتوانستم ببینم. او تعریف می‌کند که به محله عباس‌آباد می‌رود و به خانه صائب سر می‌زند و این خانه را یکی از خانه‌های بسیار بزرگ عباس‌آباد معرفی می‌کند. پیداست که خانه صائب محل تجمع شعرا بوده است. بعد ادامه می‌دهد که خود صائب وصیت کرده بوده که وقتی فوت شد، او را در تکیه‌ای در همان جا خاک کنند. این منطقه همچون بهشتی بر روی زمین بوده است. اشعاری که ملیحا از سنگ قبر صائب نقل می‌کند همان اشعاری است که اکنون روی سنگ قبر صائب است. همه این گفته‌ها در کتاب مذکر الاصحاب ملیحا ذکر شده است.
پایان قسمت اول

مصاحبه کنندگان:
افسانه دهکامه
مولود جوانمرد
سجاد حقیقت قهفرخی
@esfahancorners
با تلخیص و ویرایش مختصر
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲

اشعار صائب عصاره فرهنگ ایران است 

زندگی و شعر #صائب در گفت‌و‌گو با دکتر #مهدی_نوریان استاد ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان (قسمت دوم)

اصلا چرا در آن دوران هنرمندان  به اصفهان کوچ می‌کنند؟

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که در طول تاریخ هرجا که مرکز حکومت بوده، تمام استعدادها جذب آنجا شده است. مثلا در دوران سامانیان تمام بزرگان جذب بخارا شده بودند. در گستره فرهنگی وسیع ایران در آن زمان، این استعدادها به بخارا می‌رفتند که شایستگی‌های خودشان را بروز بدهند و حمایت شوند. بعد که غزنویان به حکومت رسیدند و شهر غزنه پایتخت شد، هرچه استعداد بود، به آنجا کشیده شد و مشهور است که 400 شاعر در دربار محمود غزنوی حضور داشتند. پس هرجا مرکز قدرت و ثروت بوده است، آدم‌های مستعد به آنجا مهاجرت می‌کردند. اصفهان هم در زمان صفویه مرکز قدرت می‌شود و از همه جا به این شهر آمدند و اصفهان را به این صورت ساختند. بنابراین نباید فکر کنیم که اصفهان فقط متعلق به اصفهانیان است. اصفهان متعلق به فرهنگ تمام ایران است. نباید بگوییم فلانی متعلق به کجاست. فرهنگ ایرانی مجموع فرهنگ تمام این شهرهاست. تبریزی‌ها هم در ساختن اصفهان بسیار نقش داشتند. هنوز هم کوچه تبریزی‌ها در اصفهان مشهور است. بنابراین باید دو نکته را درنظر داشت که صائب همان اندازه که به تبریز وابستگی دارد به اصفهان هم ابراز علاقه می‌کند. اصلا  قدما ازین گونه حرف ها که الان می‌زنیم، نمی‌زدند و این خط‌کشی‌ها را نمی‌کردند. اصلا دیدگاهشان اینگونه نبوده است.

آیا صائب فرد متمولی بوده است؟

اگر سفر شش ساله صائب به هند و سفر به حج و چند نقطه دیگر و پنج سال ابتدای حیاتش را درنظر نگیریم، صائب بیشتر عمرش را در اصفهان گذراند. خصوصیت صائب این بوده که غم نان نداشته، چون هم پدرش تاجر ثروتمندی بوده و هم خودش امکانات زیادی داشته است. از دربار هند صله‌های گران‌بهایی گرفته بود. در دوره‌ای هم که ملک‌الشعرای دربار صفویه می‌شود، قاعدتا شاه عباس ثانی و شاه سلیمان و دیگران صله‌های فراوان به او می‌دادند. بنابراین نگران رزق و روزی نبوده است. عمرش را صرف کتاب خواندن و شعر گفتن می‌کرده است. همین باعث شده که ردپای شعرای گذشته را در شعر او پیدا کنیم. او با آثار بزرگان مانوس بوده و این موضوع روی شعرش هم اثر گذاشته است. اشعار صائب درواقع عصاره فرهنگ ایران هستند. یعنی قبل از صائب، حافظ عصاره فرهنگ ایران بود. بعد از حافظ، صائب به این مقام نائل آمد. صائب این فرهنگ را گرفته و به زبان خاص خودش پرورانده و سپس به حالت شعر درآورده است.

صائب  بیشتر تحت تاثیر کدام شاعر  بود؟

صائب ازنظر فکری بسیار تحت تاثیر مولاناست. در مقاله ای با نام « اندیشه های مولانا در اشعار شورانگیز صائب» به این موضوع پرداختم که صائب تا چه حد تحت‌تاثیر مولاناست. 

آیا اینکه می فرمایید شعر صائب عصاره فرهنگ، یعنی عصاره خاقانی و نظامی و... است، خواندن شعر او را دشوار نمی‌کند؟

خواندن دیوان اشعار صائب فواید مختلفی دارد؛ ازجمله اینکه با خواندن اشعار او مشکلات شاعران پیش از صائب را می شود  حل کرد. مشکلات خاقانی و نظامی و ... . چون صائب مضمون را  از آنها گرفته و سپس با زبان  تمثیلی آنها را بازسازی کرده است. همه خیال می‌کنند اشعار صائب پیچیده است، درحالی که برعکس است. شعرهای صائب تازه پیچیدگی‌های شعرای پیش از  خود  را  حل  می‌کند.

شما باغ صائب را دیده بودید؟

مسئله غم انگیز برای من همیشه باغ صائب بوده است. من در هر جمعی که مناسب بوده است مسئله باغ و آرامگاه صائب را مطرح کرده‌ام. در هر مناسبت و هرجایی که صحبت اصفهان بوده، اظهار تاسف کردم که باغ صائب به این صورت درآمده است. این باغ بسیار بزرگ و با صفا تا چند سال پیش وجود داشت اما ناگهان ساختمانی را در این باغ ساختند و باغ را کور کردند و از بین بردند؛ با این هدف که کتابخانه بسازند! این همه زمین در این شهر بوده است، چرا اینجا؟ حیف از آن باغ بزرگ! وقتی شما وارد حافظیه می‌شوید آن فضای باغ شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و حالتان دگرگون و روحتان تازه می‌شود. الان جای باریکی را دم خیابان به آرامگاه صائب اختصاص داده‌اند و اصلا آن عظمتی که می‌توانست داشته باشد ندارد.  نتوانستند از مقبره صائب به‌عنوان سمبلی برای شهر و جاذبه گردشگری استفاده کنند و مقبره‌ای شبیه به حافظ و خیام بسازند. قبر کمال‌اسماعیل حتی وضعش ازین هم بدتر است. قبر کمال  اسماعیل می‌توانست یکی از جاذبه‌های گردشگری باشد که متاسفانه کسی اهمیت نداد.

مصاحبه کنندگان:
افسانه دهکامه
مولود جوانمرد
سجاد حقیقت قهفرخی

@esfahancorners
با ویرایش مختصر

@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲

اگر آن شاه دین‌پرور نوازد خاطر ما را
به تشریف قدومش خوش برافشانیم جانها را

ز مهر ناتمام ما، جناب اوست مستغنی
«به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را؟»

من از آن نور روز افزون که #مهدی داشت دانستم
که مدتها شود غائب، نتابد رایگان ما را

.حدیث شوق از ان شه گوی و سر غیبتش کم جوی
«که کس نگشوید و نگشاید به حکمت این معما را»

به یک غارت که آوردند خیل لشکر شوقش
«چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را»

برون از بهر نظم دین! که در پای تو افشاند
زمین دُرهای دریا را، «فلک عقد ثریا را»

ز قول اهل دعوی تلخکامم «فیض»! کی باشد
که #مهدی در حدیث آرد «لب لعل شکرخا را»؟

#فیض‌کاشانی

نیمه شعبان مبارک! 🍃🌺
🌲
------------------
@bagh_saeb
🌲

نیمهٔ شعبان عید عاشقان امیدوار مبارک!

#مهدی (عج)
#انتظار_الفرج
با سپاس از هنرمند توانا جناب #جلال_حسین‌گلیان
بخاطر این خوشنویسی چشم نواز.

🌲🌲🌲
----------------
@bagh_saeb