🌲

گشود لب به شکر خنده غنچهٔ تصویر
نشد که گل کند از لب، بهارِ خندهٔ تو

در آی از دَرَم ای صبح آرزومندان!
که سوخت شمع من از انتظارِ خندهٔ تو

دهان غنچه، به لب مهر دارد از شبنم
ز بس خجل شده در روزگارِ خندهٔ تو

 #صائب
🌲
--------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲

در مشق جنون گرچه سر آمد همهٔ عمر
سطری که توان داد به دستی، ننوشتیم

این آن غزل #سعدی شيراز که فرمود
"خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم"

#صائب

(یکم اردیبهشت روز #سعدی)

🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb

🌲
صائب! به پای خویش زند تیشه بی‌خبر
آن بی‌ادب که خنده به #استاد می‌زند

#صائب

🌲🌲🌲
---------------
@bagh_saeb

🌲
زنده شد هر کس که چشمی آب داد از جلوه‌اش
رشتهٔ جان است یکسر تار و پود #زنده‌رود !

شعر: دیوان #صائب
فیلم: نرگس گنجی
( ظهر ۲۰ بهمن ۹۷، زاینده‌رود، اصفهان)
🌲
---------------------
@bagh_saeb

◾🌲◾

دریاب صبحِ فیضِ نسیمِ بهار را
در دیده جا ده این نفس بی‌غبار را

سهل است اگر به خواب، شبِ قدر بگذرد
در خواب مگذران دمِ صبح بهار را
...
شب زنده دار باش! که شب، روز روشن است
در چشم باز، دیدهٔ شب‌زنده‌دار را
...
#صائب
◾️🌲◾
------------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲

🌲

نکشیدیم شرابی به رخِ تازه‌ی صبح
سینه‌ای چاک نکردیم به اندازه‌ی صبح

عیش امروز علاجِ غمِ فردا نکند
مستیِ شب ندهد سود به خمیازه‌ی صبح

هر سری را نکشد دارِ فنا در آغوش
سرِ خورشید سزد شمسه‌ی دروازه‌ی صبح

نکند طولِ امل چاره‌ی کوتاهیِ عمر
نشود تارِ نفس رشته‌ی شیرازه‌ی صبح

دولتِ سردِ نفس زود به سر می‌آید
که بود یک دو نفس مستیِ جمازه‌ی صبح

پیشِ چشمی که دلِ زنده‌ی شب را دریافت
چون گُلِ رویِ مزارست رخِ تازه‌ی صبح

گر دلِ زنده چو خورشید تمنّا داری
بشنو از «صائب»ِ ما این غزلِ تازه‌ی صبح

#صائب

صبح بخیر!
🌲🌲🌲
--------------------
@bagh_saeb