باغ صائب
278 subscribers
1.1K photos
99 videos
52 files
477 links
کانال اختصاصی صائب شناسی، سبک هندی/ اصفهانی و شعر اصفهان
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
Download Telegram
نکوداشت شاعر ارجمند معاصر #بهمن_رافعی، پنجشنبه ۲۶ تیرماه، اصفهان
@bagh_saeb
#ترانه_ی_گلایه

آقای #اردلان_سرفراز عزیز
اقدام قانونی اخیر شما را در شکایت از سه نفر از خوانندگانی که حقوق مولف را رعایت نکرده و آثار شما را بدون اجازه و بدون پرداخت دستمزد اجرا کرده‌اند، درک می‌کنیم و امیدواریم فرهنگ «#کپی‌رایت» بین ما هم فراگیر شود. قطعا پیگیری شما و صدور چنین حکمی می‌تواند باعث دلگرمی سایر کسانی شود که به احقاق حقوق مادی و معنوی حاصل از آثار فرهنگی - هنری خود چندان امیدوار نبوده‌اند.
حالا که خود شما یک بار دیگر همه را متوجه این موضوع مهم کرده‌اید، خواهش می‌کنیم یک بار برای همیشه در مورد غزل #از_دست_عزیزان_چه_بگویم_گله_ای_نیست، سروده‌ی #بهمن_رافعی روشنگری کنید که چرا به اشتباه در کتاب «#از_ریشه_تا_همیشه» به نام شما انتشار یافته و در چاپ‌های بعدی هم از این اشتباه جلوگیری نشده است؟ شما هم مثل سایر اهالی ادبیات می‌دانید که این غزل سال‌ها پیش از انتشار در مجموعه شما، در کتاب «#اگر_این_ماهیان_رنگی_نبودند» آقای بهمن رافعی منتشر شده و پیشینه‌ی سرایش و اجرای آن هم که روشن و «قابل پیگیری‌»ست؛ کمااینکه مخاطبان ادبیات با قیاس و تحلیل به این نتیجه رسیده‌اند که اگر غزل مذکور از شما بوده و در مجموعه‌ی آقای رافعی به چاپ رسیده باشد، به ترتیب اخیر، مصداق جرم به شمار می‌رود و امکان شکایت از بهمن رافعی در تمام این سال‌ها برای شما وجود داشته است. قطعا پاسخ صریح و مستدل شما می‌تواند بسیاری از شائبه‌ها را برطرف کند.

#اردلان_سرفراز
#بهمن_رافعی
#رضا_صادقی
#سینا_سرلک
#علی_لهراسبی
#داریوش_اقبالی
#سرقت_ادبی
#حق_مولف
#قانون_حقوق_مولفین_و_مصنفین
#کپی_رایت
#کپی‌رایت
(به نقل از خانهٔ ترانه اصفهان)
@khane_tarane_esfahan

@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲
کدامین چشمه سمی شد،که آب از آب می ترسد
و حتی ذهن ماهیگیر، از قلاب می ترسد؟

کدامین وحشتِ وحشی، گرفته روح دریا را
که توفان از خروش و موج از گرداب می ترسد . . ‌.

#بهمن_رافعی
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
یک جهان حادثه در پشت نگاه من و توست
لحظه ها گر نخروشند ، گناه من و توست

تیک تاکی که ز گیتار زمان می خیزد
تپش زیستنِ آه به آه من و توست

باغ آئینه نمایشگر پائیز شده است
بسکه افسرده ز تکرار نگاه من و توست

یک جهان پنجره می خواندمان، برخیزیم
چشم انداز زمان، چشم به راه من و توست

اینهمه دود نفس، ابر حریم قفس است
پرده ی روز و شب و هفته و ماه من و توست

ننشینیم و به دیوار سکون تکیه دهیم
در و دیوار در آینده گواه من و توست

#بهمن_رافعی
@bahmanrafeii

@bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from اتچ بات
شب، زیر غبار ماه، خواب آلود
چادرشبِ شهر، ماهتاب آلود

پیچاک هزار پیچ خاموشی
پیچیده به دور خود فراموشی

تکرار سکوت، پنجره، دیوار
خمیازهٔ کوچه های شب، کشدار

اشباح خزنده، سایه در سایه
لغزان، چرخنده، لایه در لایه

زنجیرهٔ لحظه های زنجیری
محکوم اسارت اساطیری

بازیگر پرده پردهٔ دیوار
ایفاگر نقش‌هایی از پندار

اینک، اینک، ز بطن خاکستر
ققنوس، چو شعله‌ای بر آرد سر

از سیصد و شصت سولهٔ منقار
آواز کند حماسهٔ تکرار

آنگاه، همه به رقص بر خیزند
از شعله، هزار سایه انگیزند

این پردهٔ شب همین یک امشب نیست
ققنوس، هزار سال، خواهد زیست

#بهمن_رافعی

#ققنوس
@bahmanrafeii

@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲

کنار خم نشسته اند و خالی است جامشان!
فرانشین چشمه اند و تشنه است کامشان!

ملول کرده شوق را کسالت حضورشان
عبوس کرده ذوق را خشونت سلامشان

زبانه ی زبانشان نفیر دودی نفس
غزل کسل نشسته از کدورت کلامشان

نیازها و آزها، چو دودها ، غبارها
کشیده اند خیمه ها، فراز بام بامشان

زمان فسرده می شود ز رخوت سکوتشان
زمین کلافه می شود ز موج قیل و قالشان

همه فسون و وسوسه، همه هجوم و همهمه
درنگ انزوایشان، شتاب ازدحامشان

بر ارتفاع صخره ها، نشسته اند و تشنه اند
تهی به سنگ می خورد حبابهای جامشان

#بهمن_رافعی

@bahmanrafeii
🌲
-----------------------------
@bagh_saeb
تدبیری ای پرندهٔ دمساز با قفس!
تا چند هم‌تکلم و همراز با قفس؟!

دیگر مخوان سرود، که کاری نمی کند
موج حریر پردهٔ آواز با قفس

یک آسمان ترانه سرودی؛ اثر نداشت
یک طرحِ چاره‌ساز درانداز با قفس

از تنگنایِ نای به جایی نمی رسی
بگشای چترِ بال و برافراز با قفس

موج غریب حنجره، در بال و پر بریز!
آغاز کن حماسهٔ پرواز با قفس!

بال و قفس اگر به ریاضت یکی کنی
نیروی بال می کند اعجاز با قفس

پادافره تغافلِ آغاز خویش را
همراه رنج، بال بپرداز با قفس

بگذر از آب و دانه و آواز و جست‌وخیز
در موج بیکرانه فراتاز با قفس

حتی اگر که عشق کند حکم، چون شهاب
از جان خویش بگذر و بگداز با قفس

#بهمن_رافعی_بروجنی

از مجموعه غزل "بی عشق ،ما سنگ ، ما هیچ"
@bahmanrafeii
🌲
----------------------
@bagh_saeb
🌲

جز روح‌ سبز عشق که موجی است مستمر
هر جلوه از زمانه به پایان رسیدنی‌ست

#بهمن_رافعی

🌲
----------------------
@bagh_saeb
🌲

به جای این که دمادم به نان بیندیشیم
چه می‌شود که دمی هم به جان بیندیشیم؟

کویر تشنهٔ تن را چقدر آب دهیم؟!
به باغ داغ غریب روان بیندیشیم

نثار آب به گلهای کاغذی تا چند؟
بیا به تشنگی ارغوان بیندیشیم

درخت پیر، در اعماق ریشه‌ها دارد
به آرزوی درخت جوان بیندیشیم

بیا ز بام خیابان و کوچه پَر گیریم
به بیکرانگی آسمان بیندیشیم

بگستریم چو خورشید با تمام حضور
به یک نگاه به کل جهان بیندیشیم

فریب بال و پر مرغ خانگی نخوریم
به یک پرندهٔ بی‌آشیان بیندیشیم

بیا ز رود بپرسیم راه اقیانوس
به آن حماسگی بیکران بیندیشیم

به قلب پر تپش مرغهای دریایی
به روح آبی دریادلان بیندیشیم

بیا مسافر شهر ستاره‌ها باشیم
به راه نقره‌ای کهکشان بیندیشیم

به گریه گریهٔ ابر و به خنده خندهٔ مهر
به چتر جاری رنگین کمان بیندیشیم

همین نه با تپش قلب خود نفس بکشیم
به قلب حادثه‌کوبِ زمان بیندیشیم

#بهمن_رافعی_بروجنی

🌲
--------------------
@bagh_saeb
🌲

وقتی زبان، زبانه نباشد، سخن چه سود؟
وقتی نفس، ز جان ندمد، دم زدن چه سود؟

گلخانه‌های عاطفه وقتی خزانی‌اند
گلخنده‌های نسترن و یاسمن چه سود؟

تا روزگار، قصهٔ یلدای سینه‌هاست
در چشم مرد، سوسوی چشمان زن چه سود؟

بی‌ چشمهٔ حضور، سرابند آبها
بی ‌جاری روان، عطش‌آباد تن چه سود؟

تر قامتی که پرچم همت نمی‌زند
چتر بلند سایگی‌اش بر چمن، چه سود؟

تا جان حصاری تن و «ما» زخمی «من» است
بیگاه و گاه، دم زدن از ما و من چه سود؟

خیزاب شعر، تن به اسارت نمی‌دهد
بر پیکرش ز رفرفِ کف، پیرهن چه سود؟

@bahmanrafeii
از مجموعه غزل" روشنی در قفس ماندنی نیست"
#بهمن_رافعی بروجنی

🌲
--------------------
@bagh_saeb
🌲

یخ زمانه ندارد، خیال آب شدن
مگر هوا برود رو به آفتاب شدن

کجاست غیرت خورشید، تا فرا گیرد
جمود فصل زمین را تب مذاب شدن

چقدر شوق و شتاب و شکیب می خواهد
گذر ز هر گرهِ تاک، تا شراب شدن

هزار پویش ریشه‌ست تا تبسم گل
هزار کوششِ واژه‌ست تا کتاب شدن

دریغ و درد که جایی نمی‌شود آباد
مگر به خاطر فرسودن و خراب شدن!

هدف ز پرورش خوشه های گندم چیست؟
_ خوراک روز و شبِ چرخ آسیاب شدن!

که گفته ابر نشیند به مسند خورشید؟
سراب، آینه بندد برای آب شدن؟

ز بیم پرده دری‌هاست، پرده پوشی‌ها
و گرنه مرگِ تجلی است، در حجاب شدن

خوشا ز خویش پریدن، رها شدن ز مدار
به سینه‌سار فلک، نیزهٔ شهاب شدن

از مجموعه غزل"بی عشق ما سنگ ما هیچ"

#بهمن_رافعی_بروجنی

🌲
-----------------
@bagh_saeb
🌲

ستاره‌ای قلم سرخ بر مدار کشید
ستاره ها همه گفتند: شاهکار کشید

تمام معنی پرواز نیست موج عبور
خوش آن پرنده که پر سوی بی‌حصار کشید

مسیح تاک مگر در بسیط خاک چه دید
که بی‌حضور خزان خویش را به دار کشید؟

چه جرم رفت که اجرام را فسون جهان
به رشته رشتهٔ زنجیری از مدار کشید؟

حضور خار مگر در حریم گل کم بود
که دور باغ، زمان سیم خار دار کشید؟

مگر که واهمه از خشم رود و دریا داشت
که دور خاک حصاری ز کوهسار کشید؟

چرا به پنجره ها پردهٔ سکوت آویخت؟
صفای آینه در پردهٔ غبار کشید

فریب بزمِ ولی‌نعمت بهار مخور
که باغ را به خزان داد و خود کنار کشید

چه آتشی به زمستان جان «بهمن» ریخت
که از دو چشمهٔ چشمش دو جویبار کشید؟


از مجموعه غزل " اگر این ماهیان رنگی نبودند "

#بهمن_رافعی_بروجنی

@bahmanrafeii

🌲
--------------------
@bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
🌲

ستاره‌ای قلم سرخ بر مدار کشید
ستاره ها همه گفتند: شاهکار کشید

تمام معنی پرواز نیست موج عبور
خوش آن پرنده که پر سوی بی‌حصار کشید

مسیح تاک مگر در بسیط خاک چه دید
که بی‌حضور خزان خویش را به دار کشید؟

چه جرم رفت که اجرام را فسون جهان
به رشته رشتهٔ زنجیری از مدار کشید؟

حضور خار مگر در حریم گل کم بود
که دور باغ، زمان سیم خار دار کشید؟

مگر که واهمه از خشم رود و دریا داشت
که دور خاک حصاری ز کوهسار کشید؟

چرا به پنجره ها پردهٔ سکوت آویخت؟
صفای آینه در پردهٔ غبار کشید

فریب بزمِ ولی‌نعمت بهار مخور
که باغ را به خزان داد و خود کنار کشید

چه آتشی به زمستان جان «بهمن» ریخت
که از دو چشمهٔ چشمش دو جویبار کشید؟


از مجموعه غزل " اگر این ماهیان رنگی نبودند "

#بهمن_رافعی_بروجنی

@bahmanrafeii

🌲
--------------------
@bagh_saeb
🌲

"انگشتِ چیدن"

ماری که در پیکر خویش، تاب خزیدن ندارد
داند که دیگر گزیری، جز خود گَزیدن ندارد

دستی که خون ریخت امروز، آویزد از شانه، فردا
فردا که تاب و توانِ خنجر کشیدن ندارد

پرواز فوج کبوتر، تیری‌ست در قلب شاهین
وقتی که بر شانه هایش، بال پریدن ندارد

آیا پلنگی که دیروز، بانگ غزالش غزل بود
بر او چه رفته که امروز، شوق شنیدن ندارد؟

کِز کرده در دامن کوه، خسته، گرسنه، شکسته
پای دویدن، رسیدن، چنگ دریدن ندارد

تاراجِ امروزِ گلچین، تصویر اندوه فرداست
روزی که در دستهایش، انگشت چیدن ندارد

شادروان استاد #بهمن_رافعی رافعی بروجنی
(از مجموعه غزل"روشنی در قفس ماندنی نیست")
@bahmanrafeii

🌲🌲🌲
-----------------
t.me/bagh_saeb