باغ صائب
278 subscribers
1.1K photos
99 videos
52 files
477 links
کانال اختصاصی صائب شناسی، سبک هندی/ اصفهانی و شعر اصفهان
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
Download Telegram
🌲

تازیانه‌ای بزن به شانههای خسته‌ام
سالهاست، سالها که منتظر نشسته‌ام

از تمام عاشقان نیازمندتر، منم
باز هم به دامن غزل دخیل بسته‌ام

نوبتی به چشم من دهید؛ پشت سد بغض
صف کشیده‌اند اشکهای دسته دسته‌ام

مهلتی دهید -ای مسافران - که من هنوز
خوب بند کفشهای عشق را نبسته‌ام

#زیبا_طاهریان
#شعر_اصفهان
🌲
-----------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from باغ صائب
🥀🥀🥀

طرح شعری اول ماه محرم ریختم
برگ برگ دفترم را #اشک_ماتم ریختم

درغم خورشید عالمتاب عاشورا، حسین
خاک عالم بر سر غم های عالم ریختم

همنوا با محتشم یک آسمان باران اشک
درعزای «اشرف اولاد آدم» ریختم

نینوایی سوز دل در سینه ام گل کرده بود
دجله ای خون جگر از دیده نم نم ریختم

زلف خونین علی اکبر به ذهنم راه یافت
آنچنان حالم پریشان شد که درهم ریختم

شعله ور شد جان من با یاد هفتادودو تن
گرچه هفتاد و دو خط اشک دمادم ریختم

در نظر آمد مرا گل های زخم هر شهید
روی زخم سینه آتش جای مرهم ریختم

هرچه زین سوزنده ماتم سوختم، کم سوختم
هرچه اشک غم به دامان ریختم، کم ریختم

ساقی لب تشنگان درخاطرم آمد _ سخا!
تا سحر در ساغر دل بادهٔ غم ریختم

فضل‌‍الله_شیرانی ( #سخا )
#شعر_عاشورا
#شعر_اصفهان
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲

در صف معرکه دریای عطش آمده بود مست از ساغر صهبای عطش آمده بود

سوی میدان پی ایثار، به امید وصال
عاشق دلشده، شیدای عطش آمده بود

باکی از کشته شدن در ره معشوق نداشت
شهسواری که به غوغای عطش آمده بود

خواست سیراب کند ریشهٔ آزادی و دین
ز سر جان به تمنای عطش آمده بود

ماند غیرت به تحیر که در آن عرصهٔ عشق
طفل شش ماهه به صحرای عطش آمده بود
حنجرش چاک ز تیر و به سرِ دست پدر
در صف معرکه با پای عطش آمده بود

شرمگین، مویه‌کنان، موج‌زنان شط فرات
اشک‌ریزان به تماشای عطش آمده بود

صدیقه صابری ( #شهلا)
#شعر_عاشورایی
#شعر_اصفهان

@bagh_saeb ◼️🌲◼️
Forwarded from اتچ بات
«شعر ایرانی»
گل صورت ساقی
خسرو احتشامی هونه گانی
چاپ اول / زمستان 1397
88 صفحه
قطع رقعی
قیمت 14000 تومان
انتشارات مروارید

نقل شکوفه ها را دیشب حراج کردند
در کوچه ی تماشا گاری است پشت گاری

جفتی کبوتران چاهی ترانه خوانند
ای زمزم تن تو روح قنات جاری

در این قبیله ای که حتی اجاق سرد است
برگرد و آتشم باش با هُرمِ بی قراری

#شعر_ایرانی
#شعر_اصفهان
#گل_صورت_ساقی
#خسرو_احتشامی_هونه_گانی
#انتشارات_مروارید

🌲
-------------------
@bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
🌲
گفتی که یکی به #نقشِ انسان بشود
#بازیگرِ دیگری مسلمان بشود

#بازیّ جهان گذشت و ای وای اگر _
#فیلمی که خدا گرفته، #اکران بشود!

#ناصر_بهرامی

#رباعی
#شعر_اصفهان
🌲
----------------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from عکس نگار
🌲

باید که بال چون گل قاصد درآورم
با بوسهٔ نسیم، از آن کوچه بگذرم

مثل امیرزادهٔ مهتاب با سمند¹
پای دریچه آیم و روی تو ‌بنگرم

از سینهٔ ستاره‌شکن باز کن دری
بگذار قاب آینه‌ای در برابرم

عادت به آب و دانهٔ دست تو کرده‌ام
گنجشک لانه‌زادم؛ از اینجا نمی‌پرم

یک بار نامه داده‌ای و باغ مریم است
از عاشقانه‌های تو خواب کبوترم

سبزابهٔ بهاری‌ِ عشقِ تو می‌دود
در شاخه شاخه نارونِ خشک پیکرم

حتی فرشته نیز ز حرمت ورق نزد
ای خط یادگاری تو راز دفترم

با سبک هونه‌گانی² من باده آشناست
در خانه‌ای که ساغر و «ساقی» است دخترم

شیخ اجل³ اجازهٔ تقلید اگر دهد
پیراهن صبوری و‌ پرهیز می‌درم

#خسرو_احتشامی
#شعر_اصفهان
#گل‌روی‌‌ساقی

¹سمند: اسب زرد
²هونه‌گان: روستای زادگاه شاعر
³شیخ اجل: سعدی شیرازی (اجل: صاحب جلال، محترم‌ترین)

🌲
----------------------
@bagh_saeb
از کربلا تا شام
🌲
وقت عبورِ قافله دامان دشت را
طوفان غم گرفت گریبانِ دشت را

شن بود والتهاب مصیبت که از نظر
می‌بست راه سینهٔ سوزان دشت را

هرم عطش ز چشم ترک‌خوردهٔ زمین
می‌زد کنار، آتش پنهان دشت را

گرمای آه غمزدگان در سکوت غم
خشکانده بود دیدهٔ گریان دشت را

آشفته داشت آبلهٔ پای کودکان
در خار راه، روح هراسان دشت را

افتاده بود نعش شهیدان به‌روی خاک
سرها به نیزه بود سواران دشت را

می‌برد کاروان اسیران خسته دل
همراه خویش دیدهٔ حیران دشت را

تا در قیام شام به‌دنبال کربلا
معنا کنند نقطهٔ پایان دشت را

#عبدالعلی_صادقی

#شعر_اصفهان
#شعر_عاشورا

🌲
-----------------
@bagh_saeb
🌲

موجی تپید و روضهٔ طوفان شروع شد
اشکی چکید و گریهٔ باران شروع شد

در ناگزیر مرثیه با یک پیاله اشک
شور شراب و شَروهٔ مستان شروع شد

ایمان به کفر، فصل عقب گرد قوم بود
آنجا که جاهلیت پنهان شروع شد

حتی غدیر هم گره از کار وا نکرد
در سوخت ، سینه سوخت، گلستان شروع شد

بغضی کبود سینهٔ شب را نشانه رفت
سیلی ، سکوت ، شام غریبان شروع شد

تنها نه چاه مونس ماه مدینه گشت
با رفتن تو غربت سلمان شروع شد

در پرسه‌گرد کوچهٔ دل در غروب غم
شب‌گریه‌های شمع شبستان شروع شد

بانو! اگرچه شأن نزول تو کوثر است
تو آمدی و سورهٔ انسان شروع شد

با رفتن تو عزت انسان افول کرد
دوران حاکمیت شیطان شروع شد

با رفتن تو حضرت حیدر به خانه ماند
فصل سکوت و غربت قرآن شروع شد

قد خمیده رایت «قد قامت» تو بود
آنجا که فصل هجمهٔ بهتان شروع شد

پائیز شد اگر چه بهارت، بهار زخم
با شور اشک در رگ باران شروع شد

#محمدرضا_کاکائی

#شعر_اصفهان
#شعر_فاطمی

@kakaeimohammadreza

◼️🌲 ◼️
-----------------
@bagh_saeb
🌲

سلام بر تو که والاترین پیامبری
درود بر تو که نخل وجود را ثمری

#محمد ! ای گل خوشبوی بوستان وجود
ز هر چه خوب بود در جهان تو خوبتری

تو برگزیده ز سوی خدای بی‌همتا
تو آورنده قران ز حی دادگری

در آسمان رسالت، چو مهر روشنگر
در آیه آیهٔ قران، چو نور، جلوه گری

طراوت گل عشقی به سبز دشت امید
نشان صبح سپیدی، طلیعهٔ سحری

نسیم روحنوازی که پا به پای سحر
ز کوچه باغ دل اهل راز ، در گذری

به تشنگان عدالت زلال چشمهٔ فیض
به رهروان حقیقت دلیل و راهبری

ز شام جهل رهایی دهندهٔ انسان
به سوی نور، بشارت دهندهٔ بشری

امیدبخشی و از سوی قادر متعال
برای مردم محروم پیک خوش خبری

تویی تجسم نور خدا به روی زمین
تویی که ظلم ستیزی، تویی که دادگری

تو هستی آیت لطف خدا و «شهلا» را
به هر طرف که نظر افکند تو در نظری

صدیقه صابری ( #_شهلا )
#شعر اصفهان

میلاد پیامبر رحمت صلی الله علیه و علی آله مبارک باد. 🌸

🌲
-------------------
t.me/bagh_saeb
نشست ادبی
دوشنبه پنجم دیماه ۱۴۰۱
جزئیات در پوستر
#شعر_اصفهان
🌲🌲🌲
-------------
@bagh_saeb
🌲


این جسم، هزار ناتوانی دارد
سلول خراب و سرطانی دارد
در معده نریز چیز، سالی سی روز
تن هم به خدا خانه تکانی دارد!

#بهجت‌فروغی‌مقدم

#رباعی
#شعر_اصفهان
#روزه

🌲🌲🌲
---------------
@bagh_saeb
🌲

۲۷ فروردین سالروز درگذشت پروین دولت آبادی (۱۳۸۷)

پروین دولت ابادی در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۰۳ ( در ویکی‌پدیا: ۲۷ مهر) در اصفهان زاده شد. مادرش فخرگیتی و پدرش حسام‌الدین دولت‌آبادی نام داشتند.
دولت آبادی، با آن که در سرودن شعر بزرگسالان توانا بود اما دیدار از پرورشگاهی که پدرش سرپرستی آن را بر عهده داشت، سبب شد که کار برای کودکان را برگزیند.
وی به همراه محمود کیانوش، سروده های توصیفی، سرگرم کننده و لذت بخش را جایگزین شعرهای تعلیمی و نصیحت‌ها کند. او در آثارش با پدیده‌هایی چون آب، خورشید و باران زیباترین شعرها را آفریده کرده است و در آن ها از امید و زندگی در صلح سخن می‌گوید وآثارش در کتابهای درسی نیز آمده است.
پروین دولت آبادی در شعرهایش حضوری مادرانه دارد و بر خلاف بسیاری از شاعران کودک و نوجوان از زبان و بیانی محکم برخوردار است.
شعر دولت آبادی تنها به کودکان محدود نمی شود و اشعار بسیاری برای بزرگسالان به وزنهای نیمایی و قالبهای کلاسیک دارد که بسیاری از آنها بصورت ترانه و سرود اجرا شده و به موسیقی ایرانی نیز غنا بخشیده است.

#پروین‌دولت‌آبادی
#شعر_اصفهان
🌲🌲🌲
------------------
@bagh_saeb
خوابگاه فردوسى

کجا خفته‌‏اى، اى بلندآفتاب؟
برون آى و بر فرق گردون بتاب
نه اندر خور توست روى زمین
ز جا خیز و بر چشم دوران نشین
کجا ماندى اى روح قدسى‌‏سرشت
به چارم فلک، یا به هشتم بهشت
به یک گوشه از گیتى آرام توست
همه گیتى آکنده از نام توست
چو آهنگ شعر تو آید به گوش
به تن خون افسرده آید به جوش
نه شهنامه گیتى پرآوازه است
جهان را کهن کرد و خود تازه است
تو گفتى: «جهان کرده‌‏ام چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت»
ز جا خیز و بنگر کز آن تخم پاک
چه گلها دمیدست بر روى خاک
نه آن گل که در مهرگان پژمرد
نخندیده بر شاخ، بادش برد
نه جور خزان دیده گلزار او
نه بر دست گلچین شده خار او
بزرگان پیشینه بى‏‌نشان
ز تو زنده شد نام دیرینشان
تو در جام جمشید کردى شراب
تو بر تخت کاوس بستى عقاب
اگر کاوه زآهن یکى توده بود
جهانش به سوهان خود سوده بود
تو آب ابد دادى آن نام را
زدودى از او زنگ ایام را
تهمتن نمک‏خوار خوان تو بود
به هر هفت خوان میهمان تو بود
چو کلک تو راه گزارش گرفت
سر راه بر تیغ آرش گرفت
تویى دودمان سخن را پدر
به تو باز گردد نژاد هنر

حسین #مسرور (۱۲۶۹ - ۱۳۴۷)
#شعر_اصفهان
#بزرگداشت‌فردوسی
🌲🌲🌲
---------------
@bagh_saeb
از تازه ها:

رود بی تاب مرا یاد تو می اندازد
گل مهتاب مرا یاد تو می اندازد

سر فرازی و تهی دستی و آزاده و مست
سرو شاداب مرا یاد تو می اندازد

«از ازل تا به ابد فرصت درویشان است»
کاسه ای آب مرا یاد تو می اندازد

مستم از دیدن و بوییدن و نوشیدن تو
غزلی ناب مرا یاد تو می اندازد

ای نمازی که قد و قامت ناز تو شکست
عطر محراب مرا یاد تو می اندازد

می نشینم لب این رود و عطش می نوشم
گریه در آب مرا یاد تو می اندازد...

سعید بیابانکی
عاشورای ۱۴۴۵ قمری

@sbiabanaki

#شعر_اصفهان

🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
🌲

با دلهرهٔ چندی و چونی نتوان زیست
در سایهٔ خواری و زبونی نتوان زیست

ایمن نتوان بود از این چرخ ستمکار
در خانهٔ این دشمنِ خونی نتوان زیست

هر لحظه به رنگی و به شکلی نتوان بود
گیرم که شود، بوقلمونی نتوان زیست

بغض و غرض و حقد و حقارت، همه جمعند
با این همه امراضِ درونی نتوان زیست

ای مرد در آن شهر که بی‌مایه و اَمرَد
هرلحظه نهد رو به فزونی نتوان زیست
::::::::::

روز دگر و جای دگر شاید، اما
در مقطعِ حساسِ کنونی نتوان زیست
!

#جواد_زهتاب

#شعر_اصفهان

@Javad_Zehtab

🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
🌲

(به فصل سرخ شوریدگی های زهره اخوان طاهری بروجنی)

دلیل وحشت مرداب های خواب زده
و خصم هر چه کلیشه ست، قاب و قاب زده

صفای نور حضور از دلم دریغ مدار
تو ای طلیعه ی پهلو بر آفتاب زده!

برهنه پای جنون پیشه! ای حریف نفس!
شکوه پهنه ی غربت به جان رکاب زده

بهار ذهن شما را سروده ام تا دل
سری به عصمت صحرا، دلی به آب زده

کنارِ صدق تو حتی نمی برند از پیش
"هزار صف ز دعاهای مستجاب زده"

#فرزانه_بازرگان

#شعر_اصفهان
#اخوانیات
🌲🌲🌲
----------------
@bagh_saeb
🌲


ای که باشد دل.خوشی های تو از من بیشتر
گاهِ سختی داری از من شور و شیون بیشتر

شک ندارم اینکه می‌گويم به آواز بلند
هرکجا فقر است، دارد دزد و رهزن بیشتر

ای درشت! از ریزها غافل نمی باید شدن
مهر عالمتاب می‌تابد به روزن بیشتر

گر بنا باشد بیفتد اتفاق تازه‌ای
می شود یک پشه زورش از تهمتن بیشتر

با سپیدار جوانی گفت در جنگل بلوط:
از تبرها ترس دارم، از تبر زن بیشر

راه وقتی پُر شود از خارهای پاستیز
میشود خواهی نخواهی کار سوزن بیشتر

آتش افروزان به سردی می‌گرایند عاقبت
میل گلخن تابها باشد به گلشن بیشتر

مرد و زن، پیر و جوان، درکشور صاحبدلان
دوست می‌دارند شعر خوب را، من بیشتر

ف حدادیان خوزانی
(صبور)
خرداد ۱۴۰۱

#شعر_اصفهان
🌲🌲🌲
@bagh_saeb
🌲

تقدیم به امام حسین(ع) و یاران با وفایش

زمزم سرود زمزمهٔ پاکی تو را
ترجیع درد کرد، عطشناکی تو را

در ذهن بیقرار شفق می‌توان سرود
روح بلند و باور افلاکی تو را

میلاد آفتاب وجود تو، یا حسین!
در من کند تداعی صد چاکی تو را

آن نیمروز داغ که هرم عطش گداخت
هفتاد و دو حماسه ی چالاکی تو را

باران تیرها و سنان ها و نیزه‌هاا
در حیرتند آن همه بی‌باکی تو را

خواهم که خاک پای تو را بوسم و شوم
قربانی آستان ز خون حاکی تو را

شعر منی کجا و حدیث تو یا حسین؟!
"زمزم سرود زمزمه ی پاکی تو را"

مرتضی #کارگر دستجردی

#شعر_اصفهان
#شعر_حسینی
🌲🌲🌲
---------------
t.me/bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
از تازه ها:

رود بی تاب مرا یاد تو می اندازد
گل مهتاب مرا یاد تو می اندازد

سر فرازی و تهی دستی و آزاده و مست
سرو شاداب مرا یاد تو می اندازد

«از ازل تا به ابد فرصت درویشان است»
کاسه ای آب مرا یاد تو می اندازد

مستم از دیدن و بوییدن و نوشیدن تو
غزلی ناب مرا یاد تو می اندازد

ای نمازی که قد و قامت ناز تو شکست
عطر محراب مرا یاد تو می اندازد

می نشینم لب این رود و عطش می نوشم
گریه در آب مرا یاد تو می اندازد...

سعید بیابانکی
عاشورای ۱۴۴۵ قمری

@sbiabanaki

#شعر_اصفهان

🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
🌲

بود دل مستانه در پرواز؛ دانستم تویی
آمد از بالِ پری آواز؛ دانستم تویی

از طراز جلوه‌ای شد خانه سروستان مرا
سبز شد رنگین بهار ناز؛ دانستم توایی

اشک مستان موج زد، دریافتم طوفانِ توست
شورها دیدم به بزم راز؛ دانستم تویی

شعله‌ای شد چون سحر پرسوز؛ دانستی منم
گشت حسنی چون چمن گل‌ساز؛ دانستم تویی

نقره‌گون آیینهٔ مهتاب، گَردِ راه توست
جلوه‌ای بود انجمن پرداز؛ دانستم تویی

دل چو خورشید از ازل میخانهٔ مهر تو بود
طرح‌ریز مستی از آغاز دانستم توایی

دیدهٔ بیدارِ دل گل‌دستهٔ دیدار بست
شد درِ دولت برویم باز؛ دانستم تویی

همچو گلها، نورها هم مست صحرای تواند
هم به دور و هم به چشم‌انداز دانستم تویی

سينه شد هر دم شکوفا، یافتم فیض مسیح
کرد صبحی گل‌نفس اعجاز؛ دانستم تویی

صبح شد؛ رنگین‌ترین ميخانه دیدم بزم توست
مهر گشت از نورها ممتاز؛ دانستم تویی

نالهٔ #صحت بهار آهنگ از شور تو شد
دل شکفت از نغمه های ساز؛ دانستم تویی

علی شیرانی بیدآبادی ( #صحت )


🌲🌲🌲
--------------
t.me/bagh_saeb

#شعر_اصفهان
#انجمن_ادبی‌مکتب‌صائب