Forwarded from ..
غزلی تازه
شعرم اگر بهانهی عاشق شدن نداشت
دل مرده بود و خاطرهای جز کفن نداشت
روحم گداخت در تن آتشگرفتهای
کز فرط زخم چاره به جز سوختن نداشت
آن جنگلم که در گذر از خاطرات خویش
غیر از طنین ضربهی هیزمشکن نداشت
آن میهنم که شادی تاریخ را گریست
جز لرزه جامهای به تمام بدن نداشت
هر جا رسید قصه به ترکان و تازیان
کاووس داشت بی حد و یک تهمتن نداشت
هر کس رسید خاک و وطن را بهانه کرد
اما دریغ، عشق به خاک وطن نداشت
تقویم را ورق زدهام سالهای سال
فصلی به بینشاطی آغوش من نداشت
مثل غروب جمعه پر از بغض کهنه بود
شعرم اگر بهانهی عاشق شدن نداشت
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#شعر_عاشقانه
#غزل
#غزل_عاشقانه
@mhsaffariyan
شعرم اگر بهانهی عاشق شدن نداشت
دل مرده بود و خاطرهای جز کفن نداشت
روحم گداخت در تن آتشگرفتهای
کز فرط زخم چاره به جز سوختن نداشت
آن جنگلم که در گذر از خاطرات خویش
غیر از طنین ضربهی هیزمشکن نداشت
آن میهنم که شادی تاریخ را گریست
جز لرزه جامهای به تمام بدن نداشت
هر جا رسید قصه به ترکان و تازیان
کاووس داشت بی حد و یک تهمتن نداشت
هر کس رسید خاک و وطن را بهانه کرد
اما دریغ، عشق به خاک وطن نداشت
تقویم را ورق زدهام سالهای سال
فصلی به بینشاطی آغوش من نداشت
مثل غروب جمعه پر از بغض کهنه بود
شعرم اگر بهانهی عاشق شدن نداشت
#محمدحسین_صفاریان
#محمد_حسين_صفاريان
#شعر
#شعر_عاشقانه
#غزل
#غزل_عاشقانه
@mhsaffariyan