Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📔بزرگداشت صائب تبریزی
سخنرانان:
#دکتر_محمود_فتوحی_رودمعجنی
#دکتر_هومن_یوسفدهی
#دکتر_بهمن_بنی_هاشمی
همراه با اجرای موسیقی سنتی
🗓 دوشنبه ۱۱ تیر 1403 ساعت 17
🏡 سالن حافظ
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢انجمن سرو سایه فکن💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
سخنرانان:
#دکتر_محمود_فتوحی_رودمعجنی
#دکتر_هومن_یوسفدهی
#دکتر_بهمن_بنی_هاشمی
همراه با اجرای موسیقی سنتی
🗓 دوشنبه ۱۱ تیر 1403 ساعت 17
🏡 سالن حافظ
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
💢انجمن سرو سایه فکن💢
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
سلام
امروز ۱۴ تیر و روز قلم بود ولی تا این لحظه که از یکی از دوستان وارد کمک گرفتیم نتوانستیم از فیلترینگ عبور کنم و با بیت شعری اهل قلم را گرامی بداریم. خود همین ماجرای مظلومیت اهل قلم است. این روزها قلم ما سرانگشت ماست که بر صفحه کلید می خورد و حروف درد را مینگارد.
امروز ۱۴ تیر و روز قلم بود ولی تا این لحظه که از یکی از دوستان وارد کمک گرفتیم نتوانستیم از فیلترینگ عبور کنم و با بیت شعری اهل قلم را گرامی بداریم. خود همین ماجرای مظلومیت اهل قلم است. این روزها قلم ما سرانگشت ماست که بر صفحه کلید می خورد و حروف درد را مینگارد.
Forwarded from باغ صائب
🌲
با امید و عشق اگر الفت بگیری با قلم
میبرد علمَ ترا از هر جهت بالا قلم
در وجود ما نماید بارور اندیشه را
می برد در شاهراه معرفت ما را قلم
خط باطل بر غرور و جهل و نادانی کشد
هر زمان افتد به دست مردم دانا قلم
چونکه افتد در کف فرزانهای اندیشمند
میکند بس نکتهٔ مجهول را معنا قلم
انچه شاید برنیاید از زبان هیچکس
مینویسد روشن و شیوا و بیپروا قلم
می توانی خواند هر دانستنی را با کتاب
میتوانی گفتنیها را بگویی با قلم
سرمهٔ چشمان ما عمری «مرکب» بوده و بس
کرد بیمنت مرا در زندگی بینا قلم!
قول حق را میتواند، در خط باطل بَرَد
گر گذارد روی حرفی نقطهای بیجا قلم
در ز پا افتادگیها داد درس عبرتم
هرچه دیدم همچنان استاده روی پا قلم
هر زمان «شهلا» دلم میل سرودن میکند
با «صریر»ِ خود کند طبع مرا گویا قلم
صدیقه صابری ( #شهلا )
[۱۴ تیر، روز #قلم گرامی باد]
🌲
https://tttttt.me/bagh_saeb
با امید و عشق اگر الفت بگیری با قلم
میبرد علمَ ترا از هر جهت بالا قلم
در وجود ما نماید بارور اندیشه را
می برد در شاهراه معرفت ما را قلم
خط باطل بر غرور و جهل و نادانی کشد
هر زمان افتد به دست مردم دانا قلم
چونکه افتد در کف فرزانهای اندیشمند
میکند بس نکتهٔ مجهول را معنا قلم
انچه شاید برنیاید از زبان هیچکس
مینویسد روشن و شیوا و بیپروا قلم
می توانی خواند هر دانستنی را با کتاب
میتوانی گفتنیها را بگویی با قلم
سرمهٔ چشمان ما عمری «مرکب» بوده و بس
کرد بیمنت مرا در زندگی بینا قلم!
قول حق را میتواند، در خط باطل بَرَد
گر گذارد روی حرفی نقطهای بیجا قلم
در ز پا افتادگیها داد درس عبرتم
هرچه دیدم همچنان استاده روی پا قلم
هر زمان «شهلا» دلم میل سرودن میکند
با «صریر»ِ خود کند طبع مرا گویا قلم
صدیقه صابری ( #شهلا )
[۱۴ تیر، روز #قلم گرامی باد]
🌲
https://tttttt.me/bagh_saeb
Telegram
باغ صائب
کانال اختصاصی صائب شناسی، سبک هندی/ اصفهانی و شعر اصفهان
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
Forwarded from خانهٔ آینه
✳️ دورهمی بیدلخوانی
🔻 در «کافه کتاب خانهٔ تجربه»
🔻 یکشنبهها، ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱
🔻 مشهد، هفت تیر ۱۵، پلاک ۴
🔻 در «کافه کتاب خانهٔ تجربه»
🔻 یکشنبهها، ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱
🔻 مشهد، هفت تیر ۱۵، پلاک ۴
Audio
اا═.🍃.════════╔
ایران در نگاه صائب تبریزی
اا════════.🍃.═╚
ایدۀ ایران در اشعار صائب سه لایۀ معنایی دارد:
▫️زادبوم و زیستگاه (وطن)
▫️سپهر فرهنگی-زبانی
▫️قلمرو سیاسی
سخنرانی در بزرگداشت روز صائب تبریزی
محمود فتوحی رودمعجنی
تهران، خانۀ اندیشمندان علوم انسانی
دوشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandp
ایران در نگاه صائب تبریزی
اا════════.🍃.═╚
ایدۀ ایران در اشعار صائب سه لایۀ معنایی دارد:
▫️زادبوم و زیستگاه (وطن)
▫️سپهر فرهنگی-زبانی
▫️قلمرو سیاسی
سخنرانی در بزرگداشت روز صائب تبریزی
محمود فتوحی رودمعجنی
تهران، خانۀ اندیشمندان علوم انسانی
دوشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandp
Audio
تا طبع باده، گرمی آن تندخو گرفت . . .
🌲
غزل: #فیاض_لاهیجی
صدا: #فرزانه_بازرگان
🌲🌲🌲
--------------
t.me/bagh_saeb
🌲
غزل: #فیاض_لاهیجی
صدا: #فرزانه_بازرگان
🌲🌲🌲
--------------
t.me/bagh_saeb
باغ صائب
🌲 با امید و عشق اگر الفت بگیری با قلم میبرد علمَ ترا از هر جهت بالا قلم در وجود ما نماید بارور اندیشه را می برد در شاهراه معرفت ما را قلم خط باطل بر غرور و جهل و نادانی کشد هر زمان افتد به دست مردم دانا قلم چونکه افتد در کف فرزانهای اندیشمند میکند…
با عرض پوزش در این غزل مصراع نخست از بیت هفتم چنین است:
سرمهٔ چشمان ما عمری مرکب بود و بس ....
چون غزل بازنشر شده امکان ویرایش نداشتیم.
سرمهٔ چشمان ما عمری مرکب بود و بس ....
چون غزل بازنشر شده امکان ویرایش نداشتیم.
مرثیه خوانی و ترکیب بند محتشم کاشانی
میرفخرالدین آغا
مرثیهخوانی میرفخرالدین آغا:
تخمیس غزل محمود لاهوری
ترکیببند محتشم کاشانی
تخمیس غزل محمود لاهوری
ترکیببند محتشم کاشانی
Forwarded from انجمنآرا (خانۀ شاعران ایران) (رضا موسوی طبری)
🔸معرفی اجمالی شاعری مهجور
🔹به بهانۀ مرثیهخوانی میرفخرالدین آغا
فایل صوتی بالا صدای میرفخرالدین آغاست که از مشاهیرِ مرثیهخوانان و منقبتخوانان افغانستان بوده است. او که از سادات سرشناس کابل به شمار میرفت از کودکی دل در گرو طریقت صوفیه داشت و تمام عمرش را به ذکر فضایل و آلام اولیاء خدا صرف کرد.
آنچه میشنوید مربوط به سالهای دور است. اجرای فوق العادۀ ترکیببند محتشم کاشانی از یک سنّی حنفی که چند سالی است به مدد شبکههای اجتماعی در ایران دست به دست میشود و بارها دوستان از نگارنده در خصوص شعر ابتدای آن (که غیر از ترکیببند مذکور است) پرسیدهاند.
خب، به بهانۀ این ایام و لیالی و بهرۀ دیگرباره از صدای سحرآمیز میرفخرالدین آغا چند سطری در خصوص شعر ابتدای فایل عرض میکنم.
آنچه پیش از آغاز ترکیببند میشنوید تضمینی بر غزل بسیار معروف اما ناشناختۀ محمود لاهوری (شاعر قرن دهم) است؛ معروف برای نسلهای پیشین در شبه قاره و افغانستان، و ناشناخته برای ما ایرانیان عصر حاضر.
در گذشته در مکتبخانههای مناطقی از جهان فارسیزبان مجموعهای به نام پنج کتاب جزء کتابهای درسی دانشآموزان بود که یکی از دروس پنجگانۀ آن عنوانِ "محمودنامه" داشت. این پنج کتاب در سالهای اخیر در ایران نیز میان جامعۀ اهل سنت چند نوبت به چاپ رسیده است که البته در بعضی چاپها محمودنامه از آن حذف و اعتقادنامۀ جامی جایگزین شده است. محمودنامه شامل غزلهایی بود که اول و آخر آن به ترتیب حروف الفبا با حرفی آغاز و به همان حرف ختم میشد. فی المثل غزلی هر بیتش با حرف "ت" آغاز و به "ت" نیز خاتمه مییافت و ظاهراً برای کار مشاعره ترتیب داده شده بود که در این صورت شاید تنها الزام آغاز مصراع به حرفی مشخص کفایت میکرد. در هر حال غزل نخست این دفتر که ابیاتی از آن را در فایل بالا میشنوید مصدّر به الف و هم مختوم به الف است. در شعری که میرفخرالدین میخواند گویا کسی ابیاتی از این غزل را تضمین کرده و با موضوع کربلا درآمیخته است. بنده غزل مذکور را به طور کامل نقل میکنم اما از گویندۀ ابیات افزوده شده و نیز یک دو بیت از غزلی دیگر که در ادامه تضمین شده و در همین وزن و قافیه و ردیف است بیخبرم.
باری، همراه با صدای میرفخرالدین آغا غزل محمود لاهوری را نیز به این بهانه بخوانید:
ای داغ بر دل از غم خال تو لاله را
شرمنده ساخت آهوی چشمت غزاله را
از انفعال لعل لبت لاله در چمن
دیگر به دست خویش نگیرد پیاله را
آگه نگشت شاهد گل گرچه صد هزار
بلبل ز روی درد کشید آه و ناله را
آمد برون به گرد رخت خط عنبرین
کس گرد مه ندیده بدینگونه هاله را
آسان ز خوان وصل تو کس بهرهای نیافت
مشکل توان گرفت به دست این نواله را
اوصاف گل ز بلبل بیدل توان شنید
چون مثل او نخواند کسی این رساله را
آزرده کی کند دل محمود را ایاز
نیکو کند مطالعه گر این قباله را
دربارۀ محمود لاهوری و دیگر آثارش در آینده به تفصیل بیشتر خواهم نوشت.
http://tttttt.me/Anjomanara
https://tttttt.me/iranianpoetsocity
🔹به بهانۀ مرثیهخوانی میرفخرالدین آغا
فایل صوتی بالا صدای میرفخرالدین آغاست که از مشاهیرِ مرثیهخوانان و منقبتخوانان افغانستان بوده است. او که از سادات سرشناس کابل به شمار میرفت از کودکی دل در گرو طریقت صوفیه داشت و تمام عمرش را به ذکر فضایل و آلام اولیاء خدا صرف کرد.
آنچه میشنوید مربوط به سالهای دور است. اجرای فوق العادۀ ترکیببند محتشم کاشانی از یک سنّی حنفی که چند سالی است به مدد شبکههای اجتماعی در ایران دست به دست میشود و بارها دوستان از نگارنده در خصوص شعر ابتدای آن (که غیر از ترکیببند مذکور است) پرسیدهاند.
خب، به بهانۀ این ایام و لیالی و بهرۀ دیگرباره از صدای سحرآمیز میرفخرالدین آغا چند سطری در خصوص شعر ابتدای فایل عرض میکنم.
آنچه پیش از آغاز ترکیببند میشنوید تضمینی بر غزل بسیار معروف اما ناشناختۀ محمود لاهوری (شاعر قرن دهم) است؛ معروف برای نسلهای پیشین در شبه قاره و افغانستان، و ناشناخته برای ما ایرانیان عصر حاضر.
در گذشته در مکتبخانههای مناطقی از جهان فارسیزبان مجموعهای به نام پنج کتاب جزء کتابهای درسی دانشآموزان بود که یکی از دروس پنجگانۀ آن عنوانِ "محمودنامه" داشت. این پنج کتاب در سالهای اخیر در ایران نیز میان جامعۀ اهل سنت چند نوبت به چاپ رسیده است که البته در بعضی چاپها محمودنامه از آن حذف و اعتقادنامۀ جامی جایگزین شده است. محمودنامه شامل غزلهایی بود که اول و آخر آن به ترتیب حروف الفبا با حرفی آغاز و به همان حرف ختم میشد. فی المثل غزلی هر بیتش با حرف "ت" آغاز و به "ت" نیز خاتمه مییافت و ظاهراً برای کار مشاعره ترتیب داده شده بود که در این صورت شاید تنها الزام آغاز مصراع به حرفی مشخص کفایت میکرد. در هر حال غزل نخست این دفتر که ابیاتی از آن را در فایل بالا میشنوید مصدّر به الف و هم مختوم به الف است. در شعری که میرفخرالدین میخواند گویا کسی ابیاتی از این غزل را تضمین کرده و با موضوع کربلا درآمیخته است. بنده غزل مذکور را به طور کامل نقل میکنم اما از گویندۀ ابیات افزوده شده و نیز یک دو بیت از غزلی دیگر که در ادامه تضمین شده و در همین وزن و قافیه و ردیف است بیخبرم.
باری، همراه با صدای میرفخرالدین آغا غزل محمود لاهوری را نیز به این بهانه بخوانید:
ای داغ بر دل از غم خال تو لاله را
شرمنده ساخت آهوی چشمت غزاله را
از انفعال لعل لبت لاله در چمن
دیگر به دست خویش نگیرد پیاله را
آگه نگشت شاهد گل گرچه صد هزار
بلبل ز روی درد کشید آه و ناله را
آمد برون به گرد رخت خط عنبرین
کس گرد مه ندیده بدینگونه هاله را
آسان ز خوان وصل تو کس بهرهای نیافت
مشکل توان گرفت به دست این نواله را
اوصاف گل ز بلبل بیدل توان شنید
چون مثل او نخواند کسی این رساله را
آزرده کی کند دل محمود را ایاز
نیکو کند مطالعه گر این قباله را
دربارۀ محمود لاهوری و دیگر آثارش در آینده به تفصیل بیشتر خواهم نوشت.
http://tttttt.me/Anjomanara
https://tttttt.me/iranianpoetsocity
Telegram
انجمنآرا (خانۀ شاعران ایران)
در ادب و تاریخ و لغت
به قلم رضا موسوی طبری
تهیه شده در خانۀ شاعران ایران
@mousavitabari
به قلم رضا موسوی طبری
تهیه شده در خانۀ شاعران ایران
@mousavitabari
🌲
تقدیم به امام حسین(ع) و یاران با وفایش
زمزم سرود زمزمهٔ پاکی تو را
ترجیع درد کرد، عطشناکی تو را
در ذهن بیقرار شفق میتوان سرود
روح بلند و باور افلاکی تو را
میلاد آفتاب وجود تو، یا حسین!
در من کند تداعی صد چاکی تو را
آن نیمروز داغ که هرم عطش گداخت
هفتاد و دو حماسه ی چالاکی تو را
باران تیرها و سنان ها و نیزههاا
در حیرتند آن همه بیباکی تو را
خواهم که خاک پای تو را بوسم و شوم
قربانی آستان ز خون حاکی تو را
شعر منی کجا و حدیث تو یا حسین؟!
"زمزم سرود زمزمه ی پاکی تو را"
مرتضی #کارگر دستجردی
#شعر_اصفهان
#شعر_حسینی
🌲🌲🌲
---------------
t.me/bagh_saeb
تقدیم به امام حسین(ع) و یاران با وفایش
زمزم سرود زمزمهٔ پاکی تو را
ترجیع درد کرد، عطشناکی تو را
در ذهن بیقرار شفق میتوان سرود
روح بلند و باور افلاکی تو را
میلاد آفتاب وجود تو، یا حسین!
در من کند تداعی صد چاکی تو را
آن نیمروز داغ که هرم عطش گداخت
هفتاد و دو حماسه ی چالاکی تو را
باران تیرها و سنان ها و نیزههاا
در حیرتند آن همه بیباکی تو را
خواهم که خاک پای تو را بوسم و شوم
قربانی آستان ز خون حاکی تو را
شعر منی کجا و حدیث تو یا حسین؟!
"زمزم سرود زمزمه ی پاکی تو را"
مرتضی #کارگر دستجردی
#شعر_اصفهان
#شعر_حسینی
🌲🌲🌲
---------------
t.me/bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
🌲
طوفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش می زند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست
امشب که برق آه ره هوش میزند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست
صبحی که دم ز شام سیه پوش میزند
آیا غم که تنگ کشیدست در کنار
چاک دلم که خنده ی آغوش میزند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش میزند
ساکن نمی شود نفس ناتوان من
زین دشنه ها که بر لب خاموش میزند
گویا بیاد تشنه لب کربلا حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش میزند
تنها نه من که بر لب جبریل نوحه هاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست
#حزین_لاهیجی
@khakestare_ghoghnoos
🌲
---------------------
@bagh_saeb
طوفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش می زند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست
امشب که برق آه ره هوش میزند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست
صبحی که دم ز شام سیه پوش میزند
آیا غم که تنگ کشیدست در کنار
چاک دلم که خنده ی آغوش میزند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش میزند
ساکن نمی شود نفس ناتوان من
زین دشنه ها که بر لب خاموش میزند
گویا بیاد تشنه لب کربلا حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش میزند
تنها نه من که بر لب جبریل نوحه هاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست
#حزین_لاهیجی
@khakestare_ghoghnoos
🌲
---------------------
@bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
🌲
دوباره دل هوای کربلا کرد
عنان گریه از دستم رها کرد
به خاطر، یاد گلبو تربتش رفت
ز اشک دیده دل را با صفا کرد
خرد مفتون و حیران حسین است
از این شوری که در عالم به پا کرد
نبودی بیش از این از عشق نامی
بنای عاشقی را او بنا کرد
مرا بیگانه کرد از هر دو عالم
چو با مهرش مرا عشقآشنا کرد
ثنا خوانش وفاکیشان عالم
که او تصنیف دیوان وفا کرد
فدای جان پاکش جان هستی
که جان را در ره جانان فدا کرد
ز خون خویش خاک کربلا را
به چشم اهل بینش توتیا کرد
از او درمان طلب، گر دردمندی
که او هر دردِ بیدرمان دوا کرد
اگر مؤمن، اگر کافر به اخلاص
چو حاجت برد پیش او روا کرد
به جز زینب که غمپرورد هستی است
که میداند غمش با ما چهها کرد
مس جان شد طلای ناب «صاعد»
غمش نازم که کار کیمیا کرد
محمد علی صاعد اصفهانی
🌲
--------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
دوباره دل هوای کربلا کرد
عنان گریه از دستم رها کرد
به خاطر، یاد گلبو تربتش رفت
ز اشک دیده دل را با صفا کرد
خرد مفتون و حیران حسین است
از این شوری که در عالم به پا کرد
نبودی بیش از این از عشق نامی
بنای عاشقی را او بنا کرد
مرا بیگانه کرد از هر دو عالم
چو با مهرش مرا عشقآشنا کرد
ثنا خوانش وفاکیشان عالم
که او تصنیف دیوان وفا کرد
فدای جان پاکش جان هستی
که جان را در ره جانان فدا کرد
ز خون خویش خاک کربلا را
به چشم اهل بینش توتیا کرد
از او درمان طلب، گر دردمندی
که او هر دردِ بیدرمان دوا کرد
اگر مؤمن، اگر کافر به اخلاص
چو حاجت برد پیش او روا کرد
به جز زینب که غمپرورد هستی است
که میداند غمش با ما چهها کرد
مس جان شد طلای ناب «صاعد»
غمش نازم که کار کیمیا کرد
محمد علی صاعد اصفهانی
🌲
--------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from باغ صائب
از تازه ها:
رود بی تاب مرا یاد تو می اندازد
گل مهتاب مرا یاد تو می اندازد
سر فرازی و تهی دستی و آزاده و مست
سرو شاداب مرا یاد تو می اندازد
«از ازل تا به ابد فرصت درویشان است»
کاسه ای آب مرا یاد تو می اندازد
مستم از دیدن و بوییدن و نوشیدن تو
غزلی ناب مرا یاد تو می اندازد
ای نمازی که قد و قامت ناز تو شکست
عطر محراب مرا یاد تو می اندازد
می نشینم لب این رود و عطش می نوشم
گریه در آب مرا یاد تو می اندازد...
سعید بیابانکی
عاشورای ۱۴۴۵ قمری
@sbiabanaki
#شعر_اصفهان
🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
رود بی تاب مرا یاد تو می اندازد
گل مهتاب مرا یاد تو می اندازد
سر فرازی و تهی دستی و آزاده و مست
سرو شاداب مرا یاد تو می اندازد
«از ازل تا به ابد فرصت درویشان است»
کاسه ای آب مرا یاد تو می اندازد
مستم از دیدن و بوییدن و نوشیدن تو
غزلی ناب مرا یاد تو می اندازد
ای نمازی که قد و قامت ناز تو شکست
عطر محراب مرا یاد تو می اندازد
می نشینم لب این رود و عطش می نوشم
گریه در آب مرا یاد تو می اندازد...
سعید بیابانکی
عاشورای ۱۴۴۵ قمری
@sbiabanaki
#شعر_اصفهان
🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
◼️ ◼️ ◼️ ◼️
آن روز غروب، #ماه ناگاه دمید
حیرتزده رخسار شَفَقرنگِ تو دید
می گفت و به پنجه گونه نیلی می کرد
کای وای! به نیزه چون برآمد #خورشید؟!
نرگس گنجی
#شعر_عاشورا
#رباعی
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
آن روز غروب، #ماه ناگاه دمید
حیرتزده رخسار شَفَقرنگِ تو دید
می گفت و به پنجه گونه نیلی می کرد
کای وای! به نیزه چون برآمد #خورشید؟!
نرگس گنجی
#شعر_عاشورا
#رباعی
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
🌲
خوشدل کند خیال تو، هجران کشیده را
آتش، گل است دیدهٔ گلشن ندیده را
تا آبِ دیده خون نشود، بر زمین نریز
در شیشه واگذار می نارسیده را
شعر: #قدسی_مشهدی
هنر خط: #خدایگانی
🌲🌲🌲
---------------
t.me/bagh_saeb
خوشدل کند خیال تو، هجران کشیده را
آتش، گل است دیدهٔ گلشن ندیده را
تا آبِ دیده خون نشود، بر زمین نریز
در شیشه واگذار می نارسیده را
شعر: #قدسی_مشهدی
هنر خط: #خدایگانی
🌲🌲🌲
---------------
t.me/bagh_saeb
🌲
جدائی تو هلاڪم ز اشتیاق تو ڪرد
تو با من آن چه نڪردے غم فراق تو ڪرد!
به مرگ، تلخ شود ڪام ناصحی ڪه چنین
شراب صحبت ما تلخ در مذاق تو ڪرد
ز عمر بر نخورد آنڪه قصد خرمن ما
به تیز ساختن آتش نفاق تو ڪرد
اجل ڪه بی مددے قتل این و آن ڪردے
چو وقت ڪار من آمد به اتفاق تو ڪرد
فغان ڪه هرڪه به نامحرمی مثل گردید
فلڪ به رغم منَش محرم وثاق تو ڪرد
شبانه هرڪه به بزمی فتاد و رفت فرو
صباح سر به در از غرفهٔ رواق تو ڪرد
ز خود هلاڪترے دید و سینه چاڪترے
به هر ڪه محتشم اظهار اشتیاق تو ڪرد...
#محتشم_کاشانی
https://tttttt.me/robayande_delll
🌲🌲🌲
--------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
جدائی تو هلاڪم ز اشتیاق تو ڪرد
تو با من آن چه نڪردے غم فراق تو ڪرد!
به مرگ، تلخ شود ڪام ناصحی ڪه چنین
شراب صحبت ما تلخ در مذاق تو ڪرد
ز عمر بر نخورد آنڪه قصد خرمن ما
به تیز ساختن آتش نفاق تو ڪرد
اجل ڪه بی مددے قتل این و آن ڪردے
چو وقت ڪار من آمد به اتفاق تو ڪرد
فغان ڪه هرڪه به نامحرمی مثل گردید
فلڪ به رغم منَش محرم وثاق تو ڪرد
شبانه هرڪه به بزمی فتاد و رفت فرو
صباح سر به در از غرفهٔ رواق تو ڪرد
ز خود هلاڪترے دید و سینه چاڪترے
به هر ڪه محتشم اظهار اشتیاق تو ڪرد...
#محتشم_کاشانی
https://tttttt.me/robayande_delll
🌲🌲🌲
--------------
http://tttttt.me/bagh_saeb
Forwarded from بهمن رافعی (farzaneh bazargan)
خوشا! افروختگی جنونآمیزِ شمعی،
که ریسمانِ خاموشِ جانهای مستعد را بدون درنگ،
شعلهور ساخت.
ششم مرداد، زاد روزِ پُر فروغِ استاد بهمن رافعی، بر دوستدارانِ ادب و فرهنگ و هنر، بسیار گرامی باد.🌿
@bahmanrafeii
که ریسمانِ خاموشِ جانهای مستعد را بدون درنگ،
شعلهور ساخت.
ششم مرداد، زاد روزِ پُر فروغِ استاد بهمن رافعی، بر دوستدارانِ ادب و فرهنگ و هنر، بسیار گرامی باد.🌿
@bahmanrafeii
🌲
مقام ظالم، آخر بر ضعیفان است ارزانی
که چون آتش ز پا افتد، به خاکستر دهد جا را
#بیدل
@bidele_dehlawy
🌲🌲🌲
--------------
t.me/bagh_saeb
مقام ظالم، آخر بر ضعیفان است ارزانی
که چون آتش ز پا افتد، به خاکستر دهد جا را
#بیدل
@bidele_dehlawy
🌲🌲🌲
--------------
t.me/bagh_saeb
Telegram
باغ صائب
کانال اختصاصی صائب شناسی، سبک هندی/ اصفهانی و شعر اصفهان
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
نشانی باغ صائب در تلگرام👇
🌲
ای که خون کردی دل ما را! ز چشم ما مپرس
می شوی سرگشته؛ از گرداب این دریا مپرس
با تُنُک ظرفان* حدیث بادهٔ گلگون مگوی
پیش خُم زانو زن و کیفیت از مینا مپرس
خار و گل را نیست در بازار آتش اعتبار
امتیاز هجر و وصل از عاشق شیدا مپرس
نیست مجنون را به اسباب جهان دلبستگی
خانه بر پا ساختن از سیل بیپروا مپرس
از غبار کوی او بر دیدهٔ زاهد مگوی
امتیاز توتیا از چشم نابینا مپرس
از دل گم گشتهام کم جو نشان گردباد
بوی خون میآید، از دامان این صحرا مپرس
سیّدا این آن غزل باشد که #صائب گفته است
"میکنی قائم قیامت را؛ از آن بالا* مپرس!"
*تنکظرف: کمظرفیت، کمحوصله، کمطاقت
*بالا: قامت
#سیدای_نسفی
🌲🌲🌲
-------------
t.me/bagh_saeb
ای که خون کردی دل ما را! ز چشم ما مپرس
می شوی سرگشته؛ از گرداب این دریا مپرس
با تُنُک ظرفان* حدیث بادهٔ گلگون مگوی
پیش خُم زانو زن و کیفیت از مینا مپرس
خار و گل را نیست در بازار آتش اعتبار
امتیاز هجر و وصل از عاشق شیدا مپرس
نیست مجنون را به اسباب جهان دلبستگی
خانه بر پا ساختن از سیل بیپروا مپرس
از غبار کوی او بر دیدهٔ زاهد مگوی
امتیاز توتیا از چشم نابینا مپرس
از دل گم گشتهام کم جو نشان گردباد
بوی خون میآید، از دامان این صحرا مپرس
سیّدا این آن غزل باشد که #صائب گفته است
"میکنی قائم قیامت را؛ از آن بالا* مپرس!"
*تنکظرف: کمظرفیت، کمحوصله، کمطاقت
*بالا: قامت
#سیدای_نسفی
🌲🌲🌲
-------------
t.me/bagh_saeb