@asheghanehaye_fatima
شاهرگ های زمین از داغ باران پُر شده است
آسمانا! کاسه ی صبر درختان پُر شده است
زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای
از توقف ها و رفتن های یکسان پُر شده است
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشک، فنجان پُر شده است
بس که گل هایم به گور دسته جمعی رفته اند
دیگر از گل های پرپر خاک گلدان پُر شده است
دوک نخ ریسی بیاور، یوسف مصری ببر
شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده است
شهر گفتم؟! شهر! آری شهر! آری شهر! شهر
از خیابان! از خیابان! از خیابان پُر شده است
#فاضل_نظری
#گریه_های_امپراتور
شاهرگ های زمین از داغ باران پُر شده است
آسمانا! کاسه ی صبر درختان پُر شده است
زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای
از توقف ها و رفتن های یکسان پُر شده است
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشک، فنجان پُر شده است
بس که گل هایم به گور دسته جمعی رفته اند
دیگر از گل های پرپر خاک گلدان پُر شده است
دوک نخ ریسی بیاور، یوسف مصری ببر
شهر از بازار یوسف های ارزان پر شده است
شهر گفتم؟! شهر! آری شهر! آری شهر! شهر
از خیابان! از خیابان! از خیابان پُر شده است
#فاضل_نظری
#گریه_های_امپراتور
@asheghanehaye_fatima
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
#فاضل_نظری
#نگرانی
#گریه_های_امپراتور
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
#فاضل_نظری
#نگرانی
#گریه_های_امپراتور