@asheghanehaye_fatima
... زنجیری زمانم من
در اسارت و در دام
به عشق این جهان گرفتار آمدم
گمشده در خویشتن
در خود پرسه میزنم
مشتاق تمامیتم من
وارستگی از هر چه هست
تا چشم خود را دوباره بگشایم
شاهدی خدشهناپذیر
در میان ادلهی متقن که به چالشش میکشند
نه طرد خیالها و استعارهها
که تجسد اسمها و ضميرها
جهانی که ما خود در خویشتن ابداع میکنیم
انجمنی از نشانهها
و در هستهاش
آن عابد پارسا
گلی، به نام سرخ
نیمی زن
و نیم دیگرش چشمهساری در سنگ
هر کس همان کلمات است که با خود میگوید
و تمنای من ماندگاری کلماتم بود
عقلِ آدمی
حیوانی با دستهای تابان
و چشمانی در سرانگشتان.
شب گرد آمده، وامیگسترد
گرهی از زمان، خوشهای از مکان
من میبینم، میشنوم، نفس میکشم
و تمنای من سرسپاری به این روز و شب.
#اکتاویو_پاز
برگردان: #مهدی_جواهریان | #پیام_يزدانجو
از کتابِ: «سراشیب شرق»
... زنجیری زمانم من
در اسارت و در دام
به عشق این جهان گرفتار آمدم
گمشده در خویشتن
در خود پرسه میزنم
مشتاق تمامیتم من
وارستگی از هر چه هست
تا چشم خود را دوباره بگشایم
شاهدی خدشهناپذیر
در میان ادلهی متقن که به چالشش میکشند
نه طرد خیالها و استعارهها
که تجسد اسمها و ضميرها
جهانی که ما خود در خویشتن ابداع میکنیم
انجمنی از نشانهها
و در هستهاش
آن عابد پارسا
گلی، به نام سرخ
نیمی زن
و نیم دیگرش چشمهساری در سنگ
هر کس همان کلمات است که با خود میگوید
و تمنای من ماندگاری کلماتم بود
عقلِ آدمی
حیوانی با دستهای تابان
و چشمانی در سرانگشتان.
شب گرد آمده، وامیگسترد
گرهی از زمان، خوشهای از مکان
من میبینم، میشنوم، نفس میکشم
و تمنای من سرسپاری به این روز و شب.
#اکتاویو_پاز
برگردان: #مهدی_جواهریان | #پیام_يزدانجو
از کتابِ: «سراشیب شرق»