عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




عشق یعنی
تو که هستی ات را بر نیستی کسی گم کنی
ولگرد تر از تو خودت باشی
که رج به رج اعصاب ات مچ بزند
و در هیجستان راه بروی که صدایت را تنها خودت دکلمه کنی
در دخمه ی قدم هایت را فرا تر از تنهایی ات برداری
هی که صدایت در گلوی پیر کودک خفه میشود
که همیشه از پستان های لاغز ی لمیده است
گوزن های که روی حرمت میچرند
مسیح هم که باشی
نمی توانی چراگاه ات را از تنهایی سبز کنی
و آنچه در آغوش ات هر شب به بهانه ی بوسه
عطر تن اش را می دزدیدی
و آنچه نباید بگویی، را همیشه در فرسوی عمیق اش عادت گفتن دادی
این بگو نگو ها
و این تنهایی عمیق
فاجعه را از فاجه هایت جاری میکند
و
حرف
حرف
حرفِ که هیچکس به بهانه ی بوسه اولین مرگم را معرفی نمیکند و من مرگ هایم را همیشه از رونق های تن تو راه میروم
و مرا هیچ کسی نکشت جز لب های که طمع دوری میداد
از دوری ات چقدر حرف بزنم
که لب های من که لب های تو
نردبان ادبیات عشق اند
و من ، بی تو
نا تکمیل ترین غزل تنهایی ام

#ویس_الدین_آروین
@asheghanehaye_fatima




بهار که میشود
فقط زخم های کهنه ام
شکوفه میکنند


#ویس_الدین_آروین
#شاعر_افغانستان 🇦🇫
@asheghanehaye_fatima




عشق یعنی
تو که هستی ات را بر نیستی کسی گم کنی
ولگرد تر از تو خودت باشی
که رج به رج اعصاب ات مچ بزند
و در هیجستان راه بروی که صدایت را تنها خودت دکلمه کنی
در دخمه ی قدم هایت را فرا تر از تنهایی ات برداری
هی که صدایت در گلوی پیر کودک خفه میشود
که همیشه از پستان های لاغز ی لمیده است
گوزن های که روی حرمت میچرند
مسیح هم که باشی
نمی توانی چراگاه ات را از تنهایی سبز کنی
و آنچه در آغوش ات هر شب به بهانه ی بوسه
عطر تن اش را می دزدیدی
و آنچه نباید بگویی، را همیشه در فرسوی عمیق اش عادت گفتن دادی
این بگو نگو ها
و این تنهایی عمیق
فاجعه را از فاجه هایت جاری میکند
و
حرف
حرف
حرفِ که هیچکس به بهانه ی بوسه اولین مرگم را معرفی نمیکند و من مرگ هایم را همیشه از رونق های تن تو راه میروم
و مرا هیچ کسی نکشت جز لب های که طمع دوری میداد
از دوری ات چقدر حرف بزنم
که لب های من که لب های تو
نردبان ادبیات عشق اند
و من ، بی تو
نا تکمیل ترین غزل تنهایی ام

#ویس_الدین_آروین
@asheghanehaye_fatima

عشق یعنی
تو که هستی ات را بر نیستی کسی گم کنی
ولگرد تر از تو خودت باشی
که رج به رج اعصاب ات مچ بزند
و در هیجستان راه بروی که صدایت را تنها خودت دکلمه کنی
در دخمه ی قدم هایت را فرا تر از تنهایی ات برداری
هی که صدایت در گلوی پیر کودک خفه میشود
که همیشه از پستان های لاغز ی لمیده است
گوزن های که روی حرمت میچرند
مسیح هم که باشی
نمی توانی چراگاه ات را از تنهایی سبز کنی
و آنچه در آغوش ات هر شب به بهانه ی بوسه
عطر تن اش را می دزدیدی
و آنچه نباید بگویی، را همیشه در فرسوی عمیق اش عادت گفتن دادی
این بگو نگو ها
و این تنهایی عمیق
فاجعه را از فاجه هایت جاری میکند
و
حرف
حرف
حرفِ که هیچکس به بهانه ی بوسه اولین مرگم را معرفی نمیکند و من مرگ هایم را همیشه از رونق های تن تو راه میروم
و مرا هیچ کسی نکشت جز لب های که طمع دوری میداد
از دوری ات چقدر حرف بزنم
که لب های من که لب های تو
نردبان ادبیات عشق اند
و من ، بی تو
نا تکمیل ترین غزل تنهایی ام



#ویس_الدین_آروین