@asheghanehaye_fatima
شب
از پوستم رد می شود
در استخوان فریاد می کند
و نیمکت های کنارم
پهلو به پهلو می میرند .
چند لقمه مرگ
چشمم را سیر می کند وُ
درد...
از دردها می گذرم .
زخم ها
اگر دهان باز کنند
خیابانهای زیادی را لو می دهند.
من
*"دلبرکان غمگین" زیادی دیده ام
که تن شان
پر از عابر پیاده است
و خطوط چشم شان
شب را نشانه می رود.
چه میشود کرد؟
*"دوقرن سکوت" هم کافی نیست.
باید
بلند شوم
خیابان یکطرفه شب را واژگون بروم ،
در خودم بپیچم .
باید چیزی از آستینم بیرون بزند.
چیزی شبیه قلم
شبیه چشمم
که بر این سطرها بخزد.
پله های دفترم را یکی یکی بالا برود
بالا
بالا
بالا
کنار اولین کلمه
جایی که هیچ وقت شروع خوبی نبود.
#وحید_نجفی_قاضی
شب
از پوستم رد می شود
در استخوان فریاد می کند
و نیمکت های کنارم
پهلو به پهلو می میرند .
چند لقمه مرگ
چشمم را سیر می کند وُ
درد...
از دردها می گذرم .
زخم ها
اگر دهان باز کنند
خیابانهای زیادی را لو می دهند.
من
*"دلبرکان غمگین" زیادی دیده ام
که تن شان
پر از عابر پیاده است
و خطوط چشم شان
شب را نشانه می رود.
چه میشود کرد؟
*"دوقرن سکوت" هم کافی نیست.
باید
بلند شوم
خیابان یکطرفه شب را واژگون بروم ،
در خودم بپیچم .
باید چیزی از آستینم بیرون بزند.
چیزی شبیه قلم
شبیه چشمم
که بر این سطرها بخزد.
پله های دفترم را یکی یکی بالا برود
بالا
بالا
بالا
کنار اولین کلمه
جایی که هیچ وقت شروع خوبی نبود.
#وحید_نجفی_قاضی
@asheghanehaye_fatima
هرکجا میروم
به مرگ فکر میکنم
به عبور نسیم از صورتها
که چند زیبایی را با خود میبرد؟
آیا مرگ
شروع نسیم به وقت زیبایی ست؟
باید فکر کنیم
فکر کنیم به وقتی که اینقدر از زمین رفتهایم
اگر برگردیم هیچ دهانی لمسمان نمیکند.
به کودکانی که از ما زاده میشوند
چه بگوییم؟
بگوییم سکوت کنند؟
سکوت
سکوت
سکوت
شاید مرگ زیباتری داشته باشند.
بگوییم
وقتی میمیریم
دفن که میشویم
میوهی کدام درخت خواهیم شد؟
کدام دهان را شیرین خواهیم کرد؟
وقتی میمیریم
دفن که میشویم
مقداری از ما در دهان چند گور باقی خواهد ماند؟
درود به ناقوس مرگ
و اشهد ان لا به لای ذرات خاک
که مرگ همیشه هم بد نیست
گاه میتوانیم یک جای خالی را پر کنیم.
#وحید_نجفی (قاضی)
هرکجا میروم
به مرگ فکر میکنم
به عبور نسیم از صورتها
که چند زیبایی را با خود میبرد؟
آیا مرگ
شروع نسیم به وقت زیبایی ست؟
باید فکر کنیم
فکر کنیم به وقتی که اینقدر از زمین رفتهایم
اگر برگردیم هیچ دهانی لمسمان نمیکند.
به کودکانی که از ما زاده میشوند
چه بگوییم؟
بگوییم سکوت کنند؟
سکوت
سکوت
سکوت
شاید مرگ زیباتری داشته باشند.
بگوییم
وقتی میمیریم
دفن که میشویم
میوهی کدام درخت خواهیم شد؟
کدام دهان را شیرین خواهیم کرد؟
وقتی میمیریم
دفن که میشویم
مقداری از ما در دهان چند گور باقی خواهد ماند؟
درود به ناقوس مرگ
و اشهد ان لا به لای ذرات خاک
که مرگ همیشه هم بد نیست
گاه میتوانیم یک جای خالی را پر کنیم.
#وحید_نجفی (قاضی)
@asheghanehaye_fatima
مدام
فکر میکنم
مرگ
از کجای صورتم شروع میشود؟
میخواستم
به پنج صورت خودم را تقسیم کنم
و با پنج دهان تو را ببوسم/ اما
میخواهم
پاییز شوم
بروم در خیابان
خیابان از من بیرون بیاید
برگها را
بچنید روی شاخهام
بچیند بر اندامی که نیست
بچیند بر دهانی
که زیر پا خرد میشود هربار
خش
خش
خش
اندوهی بی سرانجامم
چند مرده در من زندگی میکنند؟
هوای تو آخرین زجری نیست که میکشم.
تا به حال به عمق لیوان فکر کردهای؟
چقدر تنهایی از آن لبریز میشود؟
فکر کن اگر گوشی تلفنم را بگیرند
آخرین شمارهای که زنگ زده است
چقدر بارانِ ندیده را خیس شده؟
همه چیز به تو بستگی دارد
دری که به روی من بسته است
چشمی که روی من بسته است
دهانی که روی من...
و هربار رادیو را باز میکنم
سربسته از تنهاییم میگوید
سرم خالی شده است
دستم خالی شده
از درون خالیام
اینقدر
که قلبم از این متروکه میترسد.
میبینی شاخهام بلندتر شدند
دیگر به مردی فکر کن
که در سینهاش
نداشتنت را ماغ میکشد
وقتی عکسهام را ورق میزنی
لطفا لباس قرمز تنت نباشد.
#وحید_نجفی (قاضی)
مدام
فکر میکنم
مرگ
از کجای صورتم شروع میشود؟
میخواستم
به پنج صورت خودم را تقسیم کنم
و با پنج دهان تو را ببوسم/ اما
میخواهم
پاییز شوم
بروم در خیابان
خیابان از من بیرون بیاید
برگها را
بچنید روی شاخهام
بچیند بر اندامی که نیست
بچیند بر دهانی
که زیر پا خرد میشود هربار
خش
خش
خش
اندوهی بی سرانجامم
چند مرده در من زندگی میکنند؟
هوای تو آخرین زجری نیست که میکشم.
تا به حال به عمق لیوان فکر کردهای؟
چقدر تنهایی از آن لبریز میشود؟
فکر کن اگر گوشی تلفنم را بگیرند
آخرین شمارهای که زنگ زده است
چقدر بارانِ ندیده را خیس شده؟
همه چیز به تو بستگی دارد
دری که به روی من بسته است
چشمی که روی من بسته است
دهانی که روی من...
و هربار رادیو را باز میکنم
سربسته از تنهاییم میگوید
سرم خالی شده است
دستم خالی شده
از درون خالیام
اینقدر
که قلبم از این متروکه میترسد.
میبینی شاخهام بلندتر شدند
دیگر به مردی فکر کن
که در سینهاش
نداشتنت را ماغ میکشد
وقتی عکسهام را ورق میزنی
لطفا لباس قرمز تنت نباشد.
#وحید_نجفی (قاضی)