عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




من جوليت هستم
بيست و سه ساله
يک بار طعم عشق را چشيده ام
مزه تلخ قهوه سياه مي داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را ديوانه
حواسم را به هم ريخت
و رفت

من جوليت هستم
ايستاده در مهتابي
با حسي از تعليق
ضجه مي زنم که بازگرد
ندا در مي دهم که بازگرد
لب هايم را مي گزم
خونشان را در مي آورم
و او بازنگشته است

من جوليت هستم
هزار ساله
و هنوز زنده ام

#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima




من جوليت هستم
بيست و سه ساله
يک بار طعم عشق را چشيده ام
مزه تلخ قهوه سياه مي داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را ديوانه
حواسم را به هم ريخت
و رفت

من جوليت هستم
ايستاده در مهتابي
با حسي از تعليق
ضجه مي زنم که بازگرد
ندا در مي دهم که بازگرد
لب هايم را مي گزم
خونشان را در مي آورم
و او بازنگشته است

من جوليت هستم
هزار ساله
و هنوز زنده ام

#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima


ببینید (بخوانید) چه شعر زیبایی سروده است. این "پوشوياتوسکا"یِ شاعرِ لعنتی، چقدر عشق را قشنگ به تصویر کشیده شده است.


شاخه‌ی عشق را شکستم
آن را در خاک دفن کردم
و ديدم که
باغم گل‌ کرده‌ است

کسی نمی تواند عشق را بکشد
اگر در خاک دفنش کنی
دوباره می رويد
اگر پرتابش کنی به آسمان
بال‌هايی از برگ در می آورد
و در آب می افتد
با جوی ها می درخشد
و غوطه‌ور در آب
برق می زند

خواستم آن را در دلم دفن کنم
ولی دلم خانه‌ی عشق بود
درهای خود را باز کرد
و آن را احاطه کرد با آواز از ديواری تا ديواری
دلم بر نوک انگشتانم می رقصيد

عشقم را در سرم دفن کردم
و مردم پرسيدند
چرا سرم گل داده‌ است
چرا چشم هايم مثل ستاره‌ها می درخشند
و چرا لبهايم از صبح روشن‌ترند

می خواستم اين عشق را تکه‌تکه کنم
ولی نرم و سيال بود، دور دستم پيچيد
و دست‌هايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم می پرسند که من زندانی کيستم
.
#هالينا_پوشوياتوسکا
#محسن_عمادی
@asheghanehaye_fatima




من جوليت هستم
بيست و سه ساله
يک بار طعم عشق را چشيده ام
مزه تلخ قهوه سياه مي داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را ديوانه
حواسم را به هم ريخت
و رفت

من جوليت هستم
ايستاده در مهتابي
با حسي از تعليق
ضجه مي زنم که بازگرد
ندا در مي دهم که بازگرد
لب هايم را مي گزم
خونشان را در مي آورم
و او بازنگشته است

من جوليت هستم
هزار ساله
و هنوز زنده ام



#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima



می خواستم اين عشق را تکه‌تکه کنم
ولی نرم و سيال بود ،
دور دستم پيچيد .

و دست‌هايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم می‌پرسند
من زندانی کيستم ؟


#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima

دستم را دراز مي‌کنم
در آرزوي لمس
به سيمي مسي بر مي‌خورم
که جريان برق را در خود مي‌برد!

تکه‌ تکه مي‌بارم
مثلِ خاکستر
فرو مي‌ريزم

فيزيک ، حقيقت را مي‌گويد
کتاب مقدس ، حقيقت را مي‌گويد
عشق ، حقيقت را مي‌گويد

و حقيقت
رنج است...

#هالينا_پوشوياتوسکا

می خواستم اين عشق را تکه‌تکه کنم
ولی نرم و سيال بود
دور دستم پيچيد
و دست‌هايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم می‌پرسند
من زندانی کيستم...؟

#هالينا_پوشوياتوسکا


@asheghanehaye_fatima