@asheghanehaye_fatima
من جوليت هستم
بيست و سه ساله
يک بار طعم عشق را چشيده ام
مزه تلخ قهوه سياه مي داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را ديوانه
حواسم را به هم ريخت
و رفت
من جوليت هستم
ايستاده در مهتابي
با حسي از تعليق
ضجه مي زنم که بازگرد
ندا در مي دهم که بازگرد
لب هايم را مي گزم
خونشان را در مي آورم
و او بازنگشته است
من جوليت هستم
هزار ساله
و هنوز زنده ام
#هالينا_پوشوياتوسکا
من جوليت هستم
بيست و سه ساله
يک بار طعم عشق را چشيده ام
مزه تلخ قهوه سياه مي داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را ديوانه
حواسم را به هم ريخت
و رفت
من جوليت هستم
ايستاده در مهتابي
با حسي از تعليق
ضجه مي زنم که بازگرد
ندا در مي دهم که بازگرد
لب هايم را مي گزم
خونشان را در مي آورم
و او بازنگشته است
من جوليت هستم
هزار ساله
و هنوز زنده ام
#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima
من جوليت هستم
بيست و سه ساله
يک بار طعم عشق را چشيده ام
مزه تلخ قهوه سياه مي داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را ديوانه
حواسم را به هم ريخت
و رفت
من جوليت هستم
ايستاده در مهتابي
با حسي از تعليق
ضجه مي زنم که بازگرد
ندا در مي دهم که بازگرد
لب هايم را مي گزم
خونشان را در مي آورم
و او بازنگشته است
من جوليت هستم
هزار ساله
و هنوز زنده ام
#هالينا_پوشوياتوسکا
من جوليت هستم
بيست و سه ساله
يک بار طعم عشق را چشيده ام
مزه تلخ قهوه سياه مي داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را ديوانه
حواسم را به هم ريخت
و رفت
من جوليت هستم
ايستاده در مهتابي
با حسي از تعليق
ضجه مي زنم که بازگرد
ندا در مي دهم که بازگرد
لب هايم را مي گزم
خونشان را در مي آورم
و او بازنگشته است
من جوليت هستم
هزار ساله
و هنوز زنده ام
#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima
ببینید (بخوانید) چه شعر زیبایی سروده است. این "پوشوياتوسکا"یِ شاعرِ لعنتی، چقدر عشق را قشنگ به تصویر کشیده شده است.
شاخهی عشق را شکستم
آن را در خاک دفن کردم
و ديدم که
باغم گل کرده است
کسی نمی تواند عشق را بکشد
اگر در خاک دفنش کنی
دوباره می رويد
اگر پرتابش کنی به آسمان
بالهايی از برگ در می آورد
و در آب می افتد
با جوی ها می درخشد
و غوطهور در آب
برق می زند
خواستم آن را در دلم دفن کنم
ولی دلم خانهی عشق بود
درهای خود را باز کرد
و آن را احاطه کرد با آواز از ديواری تا ديواری
دلم بر نوک انگشتانم می رقصيد
عشقم را در سرم دفن کردم
و مردم پرسيدند
چرا سرم گل داده است
چرا چشم هايم مثل ستارهها می درخشند
و چرا لبهايم از صبح روشنترند
می خواستم اين عشق را تکهتکه کنم
ولی نرم و سيال بود، دور دستم پيچيد
و دستهايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم می پرسند که من زندانی کيستم
.
#هالينا_پوشوياتوسکا
#محسن_عمادی
ببینید (بخوانید) چه شعر زیبایی سروده است. این "پوشوياتوسکا"یِ شاعرِ لعنتی، چقدر عشق را قشنگ به تصویر کشیده شده است.
شاخهی عشق را شکستم
آن را در خاک دفن کردم
و ديدم که
باغم گل کرده است
کسی نمی تواند عشق را بکشد
اگر در خاک دفنش کنی
دوباره می رويد
اگر پرتابش کنی به آسمان
بالهايی از برگ در می آورد
و در آب می افتد
با جوی ها می درخشد
و غوطهور در آب
برق می زند
خواستم آن را در دلم دفن کنم
ولی دلم خانهی عشق بود
درهای خود را باز کرد
و آن را احاطه کرد با آواز از ديواری تا ديواری
دلم بر نوک انگشتانم می رقصيد
عشقم را در سرم دفن کردم
و مردم پرسيدند
چرا سرم گل داده است
چرا چشم هايم مثل ستارهها می درخشند
و چرا لبهايم از صبح روشنترند
می خواستم اين عشق را تکهتکه کنم
ولی نرم و سيال بود، دور دستم پيچيد
و دستهايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم می پرسند که من زندانی کيستم
.
#هالينا_پوشوياتوسکا
#محسن_عمادی
@asheghanehaye_fatima
من جوليت هستم
بيست و سه ساله
يک بار طعم عشق را چشيده ام
مزه تلخ قهوه سياه مي داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را ديوانه
حواسم را به هم ريخت
و رفت
من جوليت هستم
ايستاده در مهتابي
با حسي از تعليق
ضجه مي زنم که بازگرد
ندا در مي دهم که بازگرد
لب هايم را مي گزم
خونشان را در مي آورم
و او بازنگشته است
من جوليت هستم
هزار ساله
و هنوز زنده ام
#هالينا_پوشوياتوسکا
من جوليت هستم
بيست و سه ساله
يک بار طعم عشق را چشيده ام
مزه تلخ قهوه سياه مي داد
تپش قلبم را تند کرد
بدن زنده ام را ديوانه
حواسم را به هم ريخت
و رفت
من جوليت هستم
ايستاده در مهتابي
با حسي از تعليق
ضجه مي زنم که بازگرد
ندا در مي دهم که بازگرد
لب هايم را مي گزم
خونشان را در مي آورم
و او بازنگشته است
من جوليت هستم
هزار ساله
و هنوز زنده ام
#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima
می خواستم اين عشق را تکهتکه کنم
ولی نرم و سيال بود ،
دور دستم پيچيد .
و دستهايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم میپرسند
من زندانی کيستم ؟
#هالينا_پوشوياتوسکا
می خواستم اين عشق را تکهتکه کنم
ولی نرم و سيال بود ،
دور دستم پيچيد .
و دستهايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم میپرسند
من زندانی کيستم ؟
#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima
دستم را دراز ميکنم
در آرزوي لمس
به سيمي مسي بر ميخورم
که جريان برق را در خود ميبرد!
تکه تکه ميبارم
مثلِ خاکستر
فرو ميريزم
فيزيک ، حقيقت را ميگويد
کتاب مقدس ، حقيقت را ميگويد
عشق ، حقيقت را ميگويد
و حقيقت
رنج است...
#هالينا_پوشوياتوسکا
دستم را دراز ميکنم
در آرزوي لمس
به سيمي مسي بر ميخورم
که جريان برق را در خود ميبرد!
تکه تکه ميبارم
مثلِ خاکستر
فرو ميريزم
فيزيک ، حقيقت را ميگويد
کتاب مقدس ، حقيقت را ميگويد
عشق ، حقيقت را ميگويد
و حقيقت
رنج است...
#هالينا_پوشوياتوسکا
می خواستم اين عشق را تکهتکه کنم
ولی نرم و سيال بود
دور دستم پيچيد
و دستهايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم میپرسند
من زندانی کيستم...؟
#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima
ولی نرم و سيال بود
دور دستم پيچيد
و دستهايم در عشق به دام افتادند
حالا مردم میپرسند
من زندانی کيستم...؟
#هالينا_پوشوياتوسکا
@asheghanehaye_fatima