ابروی تو را دیدم و گیسوی تو را نه
آنگونه که پشت سر تو، روی تو را نه...
آهوی غزل های دو صد شاعر این شهر
چشمان تو را دارد و ابروی تو را نه
باید به چه تشبیه کنم! رود هریرود!؟
هر رود ندارد دل آموی تو را نه
فهمیده ام این را پس از آغاز نگاهت
گل بوی تو را داشته و خوی تو را نه
شب بو تر از آنی که به تعریف بگنجی
شب موی تو را شاید و شب بوی تو را نه...
سر لشکر زنبور عسل های جهان گفت
این باغ ندارد لب کندوی تو را نه
دیشب نشنیدی به تو ای ماه! زحل گفت
من نام تو را دارم النگوی تو را نه
او عشق ندارد به کنار تو، ولی من
من عشق تو را دارم و پهلوی تو را نه
#هارون_بهیار_افغانستان
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
آنگونه که پشت سر تو، روی تو را نه...
آهوی غزل های دو صد شاعر این شهر
چشمان تو را دارد و ابروی تو را نه
باید به چه تشبیه کنم! رود هریرود!؟
هر رود ندارد دل آموی تو را نه
فهمیده ام این را پس از آغاز نگاهت
گل بوی تو را داشته و خوی تو را نه
شب بو تر از آنی که به تعریف بگنجی
شب موی تو را شاید و شب بوی تو را نه...
سر لشکر زنبور عسل های جهان گفت
این باغ ندارد لب کندوی تو را نه
دیشب نشنیدی به تو ای ماه! زحل گفت
من نام تو را دارم النگوی تو را نه
او عشق ندارد به کنار تو، ولی من
من عشق تو را دارم و پهلوی تو را نه
#هارون_بهیار_افغانستان
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima