@asheghanehaye_fatima
اگر غمى هست بگذار باران باشد
و اين باران را
بگذار تا غمِ تلخى باشد از سرِ غمخوارى.
و اين جنگل هاىِ سبز
در اين جاى
در آرزوىِ آن باشند
كه مگر من ناگزير به برخواستن شوم
تا در درونِ من بيدار شوند .
من اما جاودانه بخواهم خفت
زيرا اكنون كه من اينچنين
در تپه هاىِ كبودى كه بر فرازِ سرم خفته اند
بسان درختى
ريشه ها بازگسترده ام
ديگر مرگ
در كجاست ؟
اگرچه من أز ديرباز مرده ام
اين زمينى كه اينچنين تنگ در آغوشم مى فشرد
صداىِ دم زدنم را
همچنان بخواهد شنيد.
#ويليام_فاكنر
#نویسنده_آمریکا
ترجمه ؛
#احمد_شاملو🌱
اگر غمى هست بگذار باران باشد
و اين باران را
بگذار تا غمِ تلخى باشد از سرِ غمخوارى.
و اين جنگل هاىِ سبز
در اين جاى
در آرزوىِ آن باشند
كه مگر من ناگزير به برخواستن شوم
تا در درونِ من بيدار شوند .
من اما جاودانه بخواهم خفت
زيرا اكنون كه من اينچنين
در تپه هاىِ كبودى كه بر فرازِ سرم خفته اند
بسان درختى
ريشه ها بازگسترده ام
ديگر مرگ
در كجاست ؟
اگرچه من أز ديرباز مرده ام
اين زمينى كه اينچنين تنگ در آغوشم مى فشرد
صداىِ دم زدنم را
همچنان بخواهد شنيد.
#ويليام_فاكنر
#نویسنده_آمریکا
ترجمه ؛
#احمد_شاملو🌱
@asheghanehaye_fatima
اگر غمى هست بگذار باران باشد
و اين باران را
بگذار تا غمِ تلخى باشد از سرِ غمخوارى.
و اين جنگل هاىِ سبز
در اين جاى
در آرزوىِ آن باشند
كه مگر من ناگزير به برخواستن شوم
تا در درونِ من بيدار شوند .
من اما جاودانه بخواهم خفت
زيرا اكنون كه من اينچنين
در تپه هاىِ كبودى كه بر فرازِ سرم خفته اند
بسان درختى
ريشه ها بازگسترده ام
ديگر مرگ
در كجاست ؟
اگرچه من أز ديرباز مرده ام
اين زمينى كه اينچنين تنگ در آغوشم مى فشرد
صداىِ دم زدنم را
همچنان بخواهد شنيد.
#ويليام_فاكنر
#نویسنده_آمریکا
ترجمه ؛
#احمد_شاملو 🌱
اگر غمى هست بگذار باران باشد
و اين باران را
بگذار تا غمِ تلخى باشد از سرِ غمخوارى.
و اين جنگل هاىِ سبز
در اين جاى
در آرزوىِ آن باشند
كه مگر من ناگزير به برخواستن شوم
تا در درونِ من بيدار شوند .
من اما جاودانه بخواهم خفت
زيرا اكنون كه من اينچنين
در تپه هاىِ كبودى كه بر فرازِ سرم خفته اند
بسان درختى
ريشه ها بازگسترده ام
ديگر مرگ
در كجاست ؟
اگرچه من أز ديرباز مرده ام
اين زمينى كه اينچنين تنگ در آغوشم مى فشرد
صداىِ دم زدنم را
همچنان بخواهد شنيد.
#ويليام_فاكنر
#نویسنده_آمریکا
ترجمه ؛
#احمد_شاملو 🌱