#نمیخواهم_بمیرم
نمیخواهم بمیرم با که باید گفت؟
کجا باید صدا سر داد؟
در زیر کدامین آسمان،
روی کدامین کوه؟
که در ذرات هستی ره بَرَد
توفان این اندوه
که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد؟
کجا باید صدا سر داد؟
فضا خاموش و درگاه قضا دور
است
زمین کر، آسمان کور است
نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟
اگر زشت و اگر زیبا
اگر دون و اگر والا
من این دنیای فانی را
هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم.
به دوشم گر چه بار غم توانفرساست
وجودم گر چه گردآلود سختی هاست
نمی خواهم ازین جا دست بردارم!
تنم در تار و پود عشق انسان های خوبِ نازنین بسته ست.
دلم با صد هزاران رشته، با این خلق
با این مهر، با این ماه
با این خاک، با این آب…
پیوسته ست.
مراد از زنده ماندن، امتداد خورد و خوابم نیست
توانِ دیدنِ دنیای ره گم کرده در رنج و عذابم نیست
هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست.
جهان بیمار و رنجور است.
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی ست.
نمیخواهم بمیرم تا محبت را به انسان ها بیاموزم
بمانم تا عدالت را برافرازم، بیفروزم
خرد را، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم
به پیش ِ پای فرداهای بهتر گل برافشانم
چه فردایی، چه دنیایی!
جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است…
نمیخواهم بمیرم، ای خدا!
ای آسمان!
ای شب!
نمیخواهم
نمیخواهم
نمیخواهم
مگر زور است؟
#فریدون_مشیری
از کتاب #آه_باران
@asheghanehaye_fatima
نمیخواهم بمیرم با که باید گفت؟
کجا باید صدا سر داد؟
در زیر کدامین آسمان،
روی کدامین کوه؟
که در ذرات هستی ره بَرَد
توفان این اندوه
که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد؟
کجا باید صدا سر داد؟
فضا خاموش و درگاه قضا دور
است
زمین کر، آسمان کور است
نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟
اگر زشت و اگر زیبا
اگر دون و اگر والا
من این دنیای فانی را
هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم.
به دوشم گر چه بار غم توانفرساست
وجودم گر چه گردآلود سختی هاست
نمی خواهم ازین جا دست بردارم!
تنم در تار و پود عشق انسان های خوبِ نازنین بسته ست.
دلم با صد هزاران رشته، با این خلق
با این مهر، با این ماه
با این خاک، با این آب…
پیوسته ست.
مراد از زنده ماندن، امتداد خورد و خوابم نیست
توانِ دیدنِ دنیای ره گم کرده در رنج و عذابم نیست
هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست.
جهان بیمار و رنجور است.
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی ست.
نمیخواهم بمیرم تا محبت را به انسان ها بیاموزم
بمانم تا عدالت را برافرازم، بیفروزم
خرد را، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم
به پیش ِ پای فرداهای بهتر گل برافشانم
چه فردایی، چه دنیایی!
جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است…
نمیخواهم بمیرم، ای خدا!
ای آسمان!
ای شب!
نمیخواهم
نمیخواهم
نمیخواهم
مگر زور است؟
#فریدون_مشیری
از کتاب #آه_باران
@asheghanehaye_fatima