میان نبودن های تو...
بودن من
تنها طعم حسرت دارد.
👤 #یدالله_رحیمی
#حتی_شعر_هم_جای_خالی_تو_را_پرنکرد
📚 #نشر_ماه_باران
@asheghanehaye_Fatima
بودن من
تنها طعم حسرت دارد.
👤 #یدالله_رحیمی
#حتی_شعر_هم_جای_خالی_تو_را_پرنکرد
📚 #نشر_ماه_باران
@asheghanehaye_Fatima
@asheghanehaye_fatima
هرگز نگذارید بو ببرند که بعد از رفتنشان چه بر شما گذشت.
بگذارید در حسرت یک " دلسوزی آنی "برای شما بمانند.
در حسرت اینکه سرشان را با تامل تکان بدهند و زیر لب بگویند " ببین با خودش و من چکار کرد"
حتی در حسرت یادآوری آنچه از خوب و بد که گذشت.
یادتان باشد ، قدرت در دست شما است که توانایی عاشق شدن و دوست داشتن داشته اید.
یادتان باشد،آدمهای ضعیف که میروند شایسته ی داشتن قلب و احساسِ شما نیستند.
یادتان باشد، برگشت، گاهی سقوط به اعماقِ حقارتی دو جانبه است.
قوی باشید و خوددار و بزرگ.
آدمهای غمگین و دلشکسته و رنجور را هیچکس دوست ندارد
#نیکی_فیروزکوهی
کتاب #در_خانه_ی_ما_عشق_کجا_ضیافت_داشت
#نشر_ماه_باران
هرگز نگذارید بو ببرند که بعد از رفتنشان چه بر شما گذشت.
بگذارید در حسرت یک " دلسوزی آنی "برای شما بمانند.
در حسرت اینکه سرشان را با تامل تکان بدهند و زیر لب بگویند " ببین با خودش و من چکار کرد"
حتی در حسرت یادآوری آنچه از خوب و بد که گذشت.
یادتان باشد ، قدرت در دست شما است که توانایی عاشق شدن و دوست داشتن داشته اید.
یادتان باشد،آدمهای ضعیف که میروند شایسته ی داشتن قلب و احساسِ شما نیستند.
یادتان باشد، برگشت، گاهی سقوط به اعماقِ حقارتی دو جانبه است.
قوی باشید و خوددار و بزرگ.
آدمهای غمگین و دلشکسته و رنجور را هیچکس دوست ندارد
#نیکی_فیروزکوهی
کتاب #در_خانه_ی_ما_عشق_کجا_ضیافت_داشت
#نشر_ماه_باران
@asheghanehaye_fatima
توبیا
کوچه می شوم به شوق حضورت
برگ می شوم به شوق قدم هایت
می رقصم
پابه پای باد
عطرگیسوانت رانفس می کشم
بیا...
#یداله_رحیمی
#امید
#نشر_ماه_باران
توبیا
کوچه می شوم به شوق حضورت
برگ می شوم به شوق قدم هایت
می رقصم
پابه پای باد
عطرگیسوانت رانفس می کشم
بیا...
#یداله_رحیمی
#امید
#نشر_ماه_باران
@asheghanehaye_fatima
سلام بانو !
در سیاهی چشم های من
پائیز صد ساله شد
خلقِ من تنگتر از سرخ ترین غروبی که دیده ای
هذیانِ لحظه هایی را میگوید که بی آمدن، گذشت
ناچارم بانو
باید چنان بی قرار از خیالِ ریشه ام بگریزم
تا خودم را در بارانی که قرار است خیسمان کند، گم کنم
باید چنان بی صدا کنارِ قدمهایت بشکنم
تا جاودانه کنم
صلابتِ عشق را
در زرد و نارنجی فصلی که نزدیک است
فصلی که می آید
تا به یاد آوری دوستت داشتم
تا به یاد آوری دوباره دوست داشته باشی
دوست داشته باشی
کسی از عطرِ نمناکِ کوچه بگذرد
و بگوید
سلام بانو !
#نیکی_فیروزکوهی
📗 #پاییز_صد_ساله_شد
📚 #نشر_ماه_باران
سلام بانو !
در سیاهی چشم های من
پائیز صد ساله شد
خلقِ من تنگتر از سرخ ترین غروبی که دیده ای
هذیانِ لحظه هایی را میگوید که بی آمدن، گذشت
ناچارم بانو
باید چنان بی قرار از خیالِ ریشه ام بگریزم
تا خودم را در بارانی که قرار است خیسمان کند، گم کنم
باید چنان بی صدا کنارِ قدمهایت بشکنم
تا جاودانه کنم
صلابتِ عشق را
در زرد و نارنجی فصلی که نزدیک است
فصلی که می آید
تا به یاد آوری دوستت داشتم
تا به یاد آوری دوباره دوست داشته باشی
دوست داشته باشی
کسی از عطرِ نمناکِ کوچه بگذرد
و بگوید
سلام بانو !
#نیکی_فیروزکوهی
📗 #پاییز_صد_ساله_شد
📚 #نشر_ماه_باران