@asheghanehaye_Fatima
نه ...
دیگر چنان پر شور
دوستت نمی دارم
چرا که تابش زیبایی ات
برای من نیست
در تو
رنج های گذشته ام را
دوست می دارم
و جوانی از دست رفته ام را ...
#میخاییل_لرمانتوف
نه ...
دیگر چنان پر شور
دوستت نمی دارم
چرا که تابش زیبایی ات
برای من نیست
در تو
رنج های گذشته ام را
دوست می دارم
و جوانی از دست رفته ام را ...
#میخاییل_لرمانتوف
@asheghanehaye_fatima
شاید شایسته عشق تو نباشم
مرا ملامت مکن
تو امیدها و آرزوهایم را
به فریب پاسخ گفتی
و هماره خواهم گفت ظلم روا داشتیام
نمیخواهم بگویم چون مار حیلهگری
تو تنها بیشتر وقتها
دلات را به عشقها و خاطرههای تازه میسپاری
دلات را که مجذوب لحظههاست
و محبوبهای بسیار دارد
هنوز قلبات به تمامی در گرو کسی نیست
اما این نمیتواند تسلای خاطرم باشد
آن روزها که عاشق هم بودیم
میشد از سرنوشت راضی باشم
عاقبت روزی بوسه وداع را
از لبان مهربانات ستاندم
اما در این گرمای سوزان
و در این اسارت بیابانهای بیآب
قطرهها، عطشام را فرو نمینشاند
باشد که باز چیزی بیابی
که از دست دادناش نهراساندت
اما یک زن
نمیتواند عاشقی همچون من را
به فراموشی سپارد
و در سعادتمندانهترین لحظهها نیز
خاطرهها عذابات میدهند
و حس ندامت آزارت میدهد
و آنهنگام که جهان فرومایه
نام مرا به سخره گیرد و نفرینام کند
تو در تلاشی که حامیام باشی
تا در این ترحم جنایتبار
اسیر فریبی دوباره نشوی.
■●شاعر: #میخاییل_لرمونتوف | #میخاییل_لرمانتوف | روسیه ● ۱۸۴۱-۱۸۱۴ |
■●برگردان: #زهرا_محمدی
شاید شایسته عشق تو نباشم
مرا ملامت مکن
تو امیدها و آرزوهایم را
به فریب پاسخ گفتی
و هماره خواهم گفت ظلم روا داشتیام
نمیخواهم بگویم چون مار حیلهگری
تو تنها بیشتر وقتها
دلات را به عشقها و خاطرههای تازه میسپاری
دلات را که مجذوب لحظههاست
و محبوبهای بسیار دارد
هنوز قلبات به تمامی در گرو کسی نیست
اما این نمیتواند تسلای خاطرم باشد
آن روزها که عاشق هم بودیم
میشد از سرنوشت راضی باشم
عاقبت روزی بوسه وداع را
از لبان مهربانات ستاندم
اما در این گرمای سوزان
و در این اسارت بیابانهای بیآب
قطرهها، عطشام را فرو نمینشاند
باشد که باز چیزی بیابی
که از دست دادناش نهراساندت
اما یک زن
نمیتواند عاشقی همچون من را
به فراموشی سپارد
و در سعادتمندانهترین لحظهها نیز
خاطرهها عذابات میدهند
و حس ندامت آزارت میدهد
و آنهنگام که جهان فرومایه
نام مرا به سخره گیرد و نفرینام کند
تو در تلاشی که حامیام باشی
تا در این ترحم جنایتبار
اسیر فریبی دوباره نشوی.
■●شاعر: #میخاییل_لرمونتوف | #میخاییل_لرمانتوف | روسیه ● ۱۸۴۱-۱۸۱۴ |
■●برگردان: #زهرا_محمدی
وقتی تو نیستی،
حرفهای زیادی هست برای با تو گفتن،
و در حضورت،
تنها،تشنهی شنیدنام.
اما تو در سکوت، با نگاهی عمیق به من مینگری
و من؛ شرمسارانه خاموش میمانم.
چه کنم؟!
نباید حرفهای بیهودهام
لحظههای تو را به باد دهند.
اگر در اسارت اينهمه اندوه نبودیم،
همه چیز، خنده بر لبهایمان مینشاند...
❄️ #میخاییل_لرمانتوف
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
حرفهای زیادی هست برای با تو گفتن،
و در حضورت،
تنها،تشنهی شنیدنام.
اما تو در سکوت، با نگاهی عمیق به من مینگری
و من؛ شرمسارانه خاموش میمانم.
چه کنم؟!
نباید حرفهای بیهودهام
لحظههای تو را به باد دهند.
اگر در اسارت اينهمه اندوه نبودیم،
همه چیز، خنده بر لبهایمان مینشاند...
❄️ #میخاییل_لرمانتوف
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima