عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



از ضلع سپید وقت
به آسمانِ ساده‌ی آن‌سو می‌رسی
وقتی فاصله‌های رسیدن را
اتفاق‌های پیاپی
پُر می‌کند
ترس در صدای‌ام زیبا می‌نشیند
آن گاه که–
بر آستان تو ایستاده‌اَم
روی واژه‌های افراشته
با تکه‌هایی از آب
و تکه‌هایی از آبی
و اندکی از بهانه‌های هوش.

■●شاعر: #منصور_خورشیدی

پروانه را گاهی
فکرهای تو
در چشم‌های من
گاهی به عصر آفتاب
می‌سپارد
همین پروانه‌ها
هلاک هوا که می‌شوند
گورشان را
بر شانه‌های باد
بنا می‌کنند.

□●شاعر: #منصور_خورشیدی | ۱۰خرداد ۱۳۲۹ – ۲۲آذر ۱۳۹۷ |

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



■اندوه آسمان

حیرت‌ام همه آن است!
چتری از گیسوان تو
زیر چتری از درختان بلند با فضای سبز در اندوه آسمان
که از اندوه ما بزرگ‌تر است! خیمه می‌زند!

خورشید روی پیشانی تو می‌نشیند و مرا دعوت به چهره‌ی دیگر می‌کند!
تا در میان رنگ‌ها طبیعت را شکل دیگر ببینم
تو بزرگ شده‌ای یا آسمان کوچک نمی‌دانم!
اما درخت را تنها و پیر می‌بینم
در حالی که تو در هیاهوی برگ
و در رقص ساقه‌ها جوان‌تر می‌شوی!

□●شاعر: #منصور_خورشیدی | ۱۰خرداد ۱۳۲۹ – ۲۲آذر ۱۳۹۷ |

آبی ناگهان
تکان‌ام می‌دهد
دهان روز،
هنوز
بی‌طلوع تو
بسته مانده است...
★★★★★
The sudden blue
Trembles me;
Mouth of day,
Yet's remained closed
Without rise-up of you...

■●شاعر: #منصور_خورشیدی

■●برگردان به انگلیسی: #فخری_موسوی


@asheghanehaye_fatima

تا هجای بلند عشق
که از لب شیرین می‌افتد
میانِ
کوهستان و
کمال
نیم‌تاجی از مثلث رویا
در من می‌ریزد

رویش تو را
تکوینِ آتش می‌دانم
وقتی که خورشید
از لهیب تو
زخم می‌خورد

تا سپیده بر رخ سنگ
لب‌خند می‌زند
هم‌راه نفس‌هایم
هوای تازه می‌روید.

■●شاعر: #منصور_خورشیدی | ۱۰خرداد ۱۳۲۹ – ۲۲آذر ۱۳۹۷ |

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima🍀



در خلوتِ همیشہ
انگشت روےِ گونہ‌هاے تُو
آرامشِ بے‌دلیلِ تَن را
میانِ پس‌لرزه‌هاے نور
عبور مے‌دَهَد ...

آن‌گاه هزار بوسہ
در پیشانےِ تُو ستاره مےشود
وقتے تَن بہ پہلوےِ من مے‌زنے !

اینڪ حسِّ غریب‌تَرین ڪوچ
در چشم‌هاے تُو
نیلوفرانہ بہشت را
برابرِ آینہ بے‌رنگ مےڪُنَد
همان دَمے ڪہ خورشید
بہ گیسوےِ تُو آویز مے‌شود !



#منصور_خورشیدی
نبضِ آب
تا نسترن‌های وحشی
در آستانه ی بهار
دل به شوکتِ
دشت می دهند،

نبضِ آب را بگیر ،
مرا میانِ آینه
تکثیر کن
شکلِ تبسّمِ نارسِ گُل
روی دامنه های بی نشان،

که از تبرّک نامِ تُو
نیمْ‌تاجی از بلورِ بنفش
بَر سَر می گذارد


#منصور_خورشیدی
#شما_فرستادید




@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



آبی ناگهان
تکان‌ام می‌دهد
دهان روز، هنوز
بی‌طلوع تو بسته مانده است
از چه رو می‌ریزد
در من
این آبی از پس ابرها



#منصور_خورشیدی
.
معنای تمام ملکوت
در چشم تو
تعادل کهکشان را
در هم می‌ریزد
وقتی عمود به آسمان
نگاه می‌کنی



#منصور_خورشیدی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima