■برخوردی حیرتانگیز
حیرتزده با خود میگویید:
«من این لحظه را خیلی پیش از اینها زیسته بودم»
- خانهیی که اولین بار واردِ آن شدهاید
پلههایی که اولین بار از آنها عبور کردهاید
پنجرهیی که ناگهان آفتاب از آن تابیده است -
و درست بعد از آن، صدای سوتِ قطار...
ببینید!
وقتی که شما هنوز به دنیا نیامده بودید
در زمانی نزدیکِ ظهر
این رنگها و این صداها
چنین به یکجا گردآمده بودند
آیا زندهگی همان به یادآوردن است؟
شاید که ما نیز
برای عدهیی در سالیانِ پیش
در برخوردی حیرتانگیز
صدایی بودهایم
■#ملیح_جودت_آندای | Melih Cevdet Anday | ترکیه، ۲۰۰۲-۱۹۱۵ |
برگردان: #ابوالفضل_پاشا
●📕 از کتاب: #عشق_های_دیرینه | نشر: #سرزمین_اهورایی | چ اول ۱۳۹۹ |
@asheghanehaye_fatima
حیرتزده با خود میگویید:
«من این لحظه را خیلی پیش از اینها زیسته بودم»
- خانهیی که اولین بار واردِ آن شدهاید
پلههایی که اولین بار از آنها عبور کردهاید
پنجرهیی که ناگهان آفتاب از آن تابیده است -
و درست بعد از آن، صدای سوتِ قطار...
ببینید!
وقتی که شما هنوز به دنیا نیامده بودید
در زمانی نزدیکِ ظهر
این رنگها و این صداها
چنین به یکجا گردآمده بودند
آیا زندهگی همان به یادآوردن است؟
شاید که ما نیز
برای عدهیی در سالیانِ پیش
در برخوردی حیرتانگیز
صدایی بودهایم
■#ملیح_جودت_آندای | Melih Cevdet Anday | ترکیه، ۲۰۰۲-۱۹۱۵ |
برگردان: #ابوالفضل_پاشا
●📕 از کتاب: #عشق_های_دیرینه | نشر: #سرزمین_اهورایی | چ اول ۱۳۹۹ |
@asheghanehaye_fatima
همچون گفتوگو واردِ کوچه میشوم
برای شب اهمیتی ندارم.
شب همان فرداشب است و خداست
برای خدا اهمیتی ندارم...
یکی را دوست دارم
(دوست داشتن
درختیست که در یک لحظه
پرندهها خالیاش میکنند)
و جادوی تنهایی را که به برگهای قرمز میزند
حس میکنم.
ای شجاعت، پیالهام را همیشه پُر نگهدار.
عشق و امید یکی هستند، تنهایی و شجاعت یکی.
#ملیح_جودت_آندای
به کوچه میروم
ترجمهی #شهرام_شیدایی
@asheghanehaye_fatima
همچون گفتوگو واردِ کوچه میشوم
برای شب اهمیتی ندارم.
شب همان فرداشب است و خداست
برای خدا اهمیتی ندارم...
یکی را دوست دارم
(دوست داشتن
درختیست که در یک لحظه
پرندهها خالیاش میکنند)
و جادوی تنهایی را که به برگهای قرمز میزند
حس میکنم.
ای شجاعت، پیالهام را همیشه پُر نگهدار.
عشق و امید یکی هستند، تنهایی و شجاعت یکی.
#ملیح_جودت_آندای
به کوچه میروم
ترجمهی #شهرام_شیدایی
@asheghanehaye_fatima
حیرتزده با خود میگویید:
«من این لحظه را خیلی پیش از اینها زیسته بودم»
- خانهای که اولینبار واردِ آن شدهاید
پلههایی که اولینبار از آنها عبور کردهاید
پنجرهای که ناگهان آفتاب از آن تابیده است
و درست بعد از آن، صدای سوتِ قطار...
ببینید!
وقتی که شما هنوز به دنیا نیامده بودید
در زمانی نزدیکِ ظهر
این رنگها و این صداها
چنین به یکجا گردآمده بودند
آیا زندگی همان به یادآوردن است؟
شاید که ما نیز
برای عدهای در سالیانِ پیش
در برخوردی حیرتانگیز
صدایی بودهایم
#ملیح_جودت_آندای
@asheghanehaye_fatima
«من این لحظه را خیلی پیش از اینها زیسته بودم»
- خانهای که اولینبار واردِ آن شدهاید
پلههایی که اولینبار از آنها عبور کردهاید
پنجرهای که ناگهان آفتاب از آن تابیده است
و درست بعد از آن، صدای سوتِ قطار...
ببینید!
وقتی که شما هنوز به دنیا نیامده بودید
در زمانی نزدیکِ ظهر
این رنگها و این صداها
چنین به یکجا گردآمده بودند
آیا زندگی همان به یادآوردن است؟
شاید که ما نیز
برای عدهای در سالیانِ پیش
در برخوردی حیرتانگیز
صدایی بودهایم
#ملیح_جودت_آندای
@asheghanehaye_fatima
▪️
کاش به مسافرخانهای میرفتم
رختخوابی تمیز کاش برایم آماده میکردند
همهچیز را، حتی نامم را، کاش فراموش
میکردم و به خواب میرفتم.
#ملیح_جودت_آندای
@asheghanehaye_fatima
کاش به مسافرخانهای میرفتم
رختخوابی تمیز کاش برایم آماده میکردند
همهچیز را، حتی نامم را، کاش فراموش
میکردم و به خواب میرفتم.
#ملیح_جودت_آندای
@asheghanehaye_fatima
▪️
کاش به مسافرخانهای میرفتم
رختخوابی تمیز کاش برایم آماده میکردند
همهچیز را، حتی نامم را، کاش فراموش میکردم و به خواب میرفتم.
#ملیح_جودت_آندای
@asheghanehaye_fatima
کاش به مسافرخانهای میرفتم
رختخوابی تمیز کاش برایم آماده میکردند
همهچیز را، حتی نامم را، کاش فراموش میکردم و به خواب میرفتم.
#ملیح_جودت_آندای
@asheghanehaye_fatima