عاشقانه های فاطیما
784 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
▫️▫️▫️
نمی‌توانم به تو فکر کنم
اتاق من کوچک است
و غـم تو
بــزرگـــ...

#محمد_‌عسکری_‌ساج

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


به کشورم بیا
تا مرگ را فراموش کنیم
تا جنگ پیراهنش را دربیاورد و دوش بگیرد

صلح دختری باکره باشد
با سینه هایی جوان
که میدود در خیابان

با خودت غذای سگ بیاور
و کمی شراب
ما گرسنگی را فراموش میکنیم
مثل مردی که زنی را فراموش می کند
و در مستی برایش اشک میریزد

یک بسته سیگار اصل بیاور
و مشتی ساحل ماسه ای با زنان نیمه عریان
تا سرطان اصل بگیریم
و مثل نهنگی که آفتاب می گیرد
دراز بکشیم در ساحل

کیف دستی ات را پر کن از بیرون
اینجا چیزهای زیادی کم دارد
ما در خودمان زندگی می کنیم
و خالی
بیرون است!

#محمد_عسکری_ساج
@asheghanehaye_fatima



تمام عمر به همین فکر کرده ام

به اینکه راهی پیدا کنم در غروب

از زیبایی ات فرار کنم

بروم

و سیگاری روشن کنم…


نقشه ی جهان را باز می کنم
.
.
می بندم
.
.
نقشه ی دیگری را باز می کنم
.
.
می بندم
.
.
نقشه ی دیگری…
.
.
نقشه ها را تو کشیده ای

راه های فرار را تو بسته ای

زیبایی تو بن بست است

#محمد_عسکری_ساج
@asheghanegaye_fatima



می دانست

روزی با تو روبرو می شویم

و این پرنده ی کوچک

پرواز را به یاد خواهد آورد

برای همین

در سینه هایمان قفس ساخت!


#محمد_عسکری_ساج
@asheghanehaye_fatima



بی هیچ ردی
ردپایی
اثر انگشتی
کسی وقتی نبوده ام
چیزهایی را در من جابجا کرده
چیزهایی را به هم ریخته‌و
رفته است!


#محمد_عسکری_ساج
@asheghanehaye_fatima



دنیا پر از حفره هایی‌ست
که بهم میرسند
و راه‌های فرار
ما را به زندان بزرگتری می برند
و تنهایی
از تنهایی بزرگتری سر درمی‌آورد!




#محمد_عسکری_ساج
@asheghanehaye_fatima



صندلی
ادامهٔ درخت است
سیگار
ادامهٔ مزرعهٔ تنباکو
و مرگ
ادامهٔ زندگی
به من بگو
تنهایی ادامهٔ چه چیزی‌ست
جز تنهایی!؟

#محمد_عسکری_ساج
🍃
وقتی برای همیشه رد پاهایمان
از زندگی همدیگر پاک شده بود.
صمیمی ترین دوستم زیر
گوشم زمزمه می کرد:
او خیلی هم زیبا نبود...
و همیشه در هر فرصتی این
جمله را به شکل های مختلف تکرار
می کرد تا شاید از نگاه خودش برای
من تسکینی باشد.
اما تو زیباتر از آن بودی که بشود انکارت کرد!

#محمد_عسکری_ساج


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



یک اتاق
سقف
و دیوارهای خودش را دارد
که خودش
چیزی غیر از این‌هاست

سقف را اگر بتکانی
پنجره‌ها را اگر بیرون بکشی
دیوارها را اگر فروبریزی
فضایی خالی باقی می‌مانَد
که اتاقی‌ست
با سقف
دیوار
و پنجره‌های‌اش

سرم را
دست‌های‌ام را
پاهای‌ام را اگر جدا کنید
تکه‌تکه‌ام اگر کنید
و آن‌قدر ریزریز شوم که باد
به هر سمت که بخواهد برود
با خودش مرا ببرد
فضای خالی‌یی باقی می‌مانَد
که من‌ام
آن‌قدر خالی
که با هیچ چیز پر نمی‌شود.

#محمد_عسکری_‌ساج
@asheghanehaye_fatima

می دانست
روزی با تو روبرو می شویم
و این پرنده ی کوچک
پرواز را به یاد خواهد آورد
برای همین
در سینه هایمان قفس ساخت!


#محمد_عسکری_ساج
تنهایی چه کسی بیشتر است؟
کسی که می رود
رفتن است
کسی که می ماند
نامش تنهایی ست

سربازی که کشته می شود
تنها
با یک گلوله
سربازی که کشته می شود
تنها
با چند گلوله
کدامیک بیشتر مرده اند!

کارگر باشی یا رئیس جمهور
آخرین خاطره ات سقوط هواپیمائی باشد
یا طنابی که از سقف معلق است
کسی دوستت داشته باشد
یا فقط سیگارت را عمیقتر پک بزنی
برای مورچه ها فرقی نمی کند

تنهایی نمی تواند بیشتر باشد
چیزی در ما هست که می رود
چیزی در ما هست که می ماند
ما بین رفتن و ماندن مرددیم
و عاقبت
آنکه میرود
و آنکه می ماند
نامش تنهایی ست!


#محمد_عسکری_ساج


@asheghanehaye_fatima
.
نشسته بودیم روی صندلی پارک
گفتی چه می‌شد اگر ماهی بودیم؟
گفتم من و تو
ماهی دریای یکدیگریم
یا صید می‌شویم‌و
آتش با پوستمان بازی می‌کند
یا دریا دریا دریا...

این را گفتم‌و
خواب، مثل ماشینی که بچه ای را که از مدرسه برمی‌گردد زیر بگیرد
این را گفتم‌و
قلب، مثل کارگری که زیر آوار ساختمانی در حال فروریختن بهت‌اش زده باشد
این را گفتم‌و
رویاها، مثل مسافران هواپیمایی که به صدای خلبان گوش می‌دهند
وقتی می‌گوید تا لحظاتی دیگر سقوط می‌کنیم
این را گفتم‌و
کسی داشت قلاب را بالا می‌کشید!

#محمد_عسکری_ساج

@asheghanehaye_fatima


تو زخم عمیقی هستی
که هر مردی
می خواهد بر تنش داشته باشد

#محمد_عسکری_ساج

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کسی زنگ زد
و صدایی از آن‌طرف سکوت سکوت کرد
قاتلی در درونم منتظر بود
سکوتش را بشکند
بگوید طناب
برای بیرون کشیدن آب از چاه است
برای پهن کردن لباس‌ها
برای نگه داشتن قایقی کوچک در رودخانه ای کوچک با لنگری کوچک
می‌دانستم
روزی غربت با من تماس می‌گیرد
و از سینه ام سراغ قلبم را خواهد گرفت
و خواهد پرسید
دست هایم هنوز در هوا شناورند
میدانستم
و دانستن دایره ای ست
که دور خودت کشیده ای
دایره به تو خواهد گفت دست هایت کوتاه است
میدانستم
و برای هر سوالی تنها یک جواب داشتم:
قفس دارم
اما پرنده ندارم!
#محمد_عسکری_ساج

#مونیکا_ویتی #آلن_دلون
«فیلمِ کسوف» اثر #میکل_آنجلو_آنتونیونی

@asheghanehaye_fatima
مرگ
بدهکار است
به مردانی که تو را ندیده اند!

#محمد_عسکری_ساج



@asheghanehaye_fatima
با من حرف بزن
آنطور که رودخانه ای با دشت
درختی با سایه‌اش
گیاه با نور
خواب با ساعت چهار و ده دقیقه‌ی صبح
با من حرف بزن
اگر نه دهانم را بیرون می‌آورم
و دور می‌اندازم!


#محمد_عسکری‌_ساج
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
.
تمامِ این سال‌ها
می‌خواستم به شما بگویم
بالا رفتن از کوه
چیزی به شما اضافه نمی‌کند
چیزی به کوه اضافه می‌کند

پایین آمدن از کوه
چیزی از کوه کم نمی‌کند
چیزی از شما کم می‌کند

سنگ زدن به کوه
چیزی از شما کم نمی‌کند
چیزی به شما اضافه نمی‌کند
چیزی از کوه کم می‌کند
چیزی به کوه اضافه می‌کند

و شما تمامِ این سال‌ها
بالا رفتید
پایین آمدید
سنگ زدید!

#محمد_عسکری_ساج

@asheghanehaye_fatima
تنهاست
راننده‌ی تاکسی
که هر شب در آئینه‌ای کوچک
زیبایی زن‌های زیادی را به خانه می‌برد

بیشتر تنهاست
زنی که هر صبح
در آئینه پیرتر می‌شود
زنی که می‌خواهد آئینه را به گذشته پرت کند
شاید زیبایی‌اش برگردد
       
و تنهاتر از زنی تنها
قطاری‌ست 
که زنی تنها را با خود می‌برد
و تنهاتر از قطاری که تنهایی زنی را با خود می‌برد
هیچ چیز نیست!

#محمد_عسکری_ساج

@asheghanehaye_fatima
تنهاست
راننده‌ی تاکسی
که هر شب در آئینه‌ای کوچک
زیبایی زن‌های زیادی را به خانه می‌برد

بیشتر تنهاست
زنی که هر صبح
در آئینه پیرتر می‌شود
زنی که می‌خواهد آئینه را به گذشته پرت کند
شاید زیبایی‌اش برگردد
       
و تنهاتر از زنی تنها
قطاری‌ست 
که زنی تنها را با خود می‌برد
و تنهاتر از قطاری که تنهایی زنی را با خود می‌برد
هیچ چیز نیست!

#محمد_عسکری_ساج

@asheghanehaye_fatima
در چشم‌هایش الکلی داشت
که مردهای غمگین در تنهایی می‌نوشند...

#محمد_عسکری_ساج

@asheghanehaye_fatima