@asheghanehaye_fatima
تهران مانند زنی است...
که پاهایش را با لوندی روی هم می اندازد ، عطرهای فرانسوی می زند ، سیگار کنت می کشد، عینک دودی می زند ، ودکا لایم می خورد ، بیکینی می پوشد و حمام آفتاب می گیرد...
اما وقتی پای صحبتش بنشینید ، از اُملی و سبک مغزی و بلاهت و وراجی و پرادعایی و شلختگی او، تا سر حد مرگ ملول می شوید.
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
تهران مانند زنی است...
که پاهایش را با لوندی روی هم می اندازد ، عطرهای فرانسوی می زند ، سیگار کنت می کشد، عینک دودی می زند ، ودکا لایم می خورد ، بیکینی می پوشد و حمام آفتاب می گیرد...
اما وقتی پای صحبتش بنشینید ، از اُملی و سبک مغزی و بلاهت و وراجی و پرادعایی و شلختگی او، تا سر حد مرگ ملول می شوید.
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@asheghanehay_fatima
چون فرشتگان حنایی چشم،
به خوابگاه تو باز می گردم
و آهسته به نزد تو فرو می خزم،
به همراه سایه های شب.
و بر تو می افشانم،ای سیاه چرده من،
بوسه های سرد چون مهتاب،
و نوازش هایی ماروَش،
بدان گاه که گِرد سوراخی می خزد.
#شارل_بودلر
#شاعر_فرانسه 🇫🇷
ترجمه:
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
چون فرشتگان حنایی چشم،
به خوابگاه تو باز می گردم
و آهسته به نزد تو فرو می خزم،
به همراه سایه های شب.
و بر تو می افشانم،ای سیاه چرده من،
بوسه های سرد چون مهتاب،
و نوازش هایی ماروَش،
بدان گاه که گِرد سوراخی می خزد.
#شارل_بودلر
#شاعر_فرانسه 🇫🇷
ترجمه:
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@asheghanehaye_fatima
زمانی از عمر میرسد که خاطرهها سر بر میآورند و مانند ناقهی مجنون هرچه آهنگ جلو داشته باشیم به عقب باز میگردند، به دورِ دور. به دنیایی میبرند که گرچه وابسته به ماست، شگفتانگیز و غریب مینماید
از خود میپرسیم: «این من بودم؟» و آنگاه کشیدگی عمر در برابر ما میایستد!
کتاب : روزها
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
زمانی از عمر میرسد که خاطرهها سر بر میآورند و مانند ناقهی مجنون هرچه آهنگ جلو داشته باشیم به عقب باز میگردند، به دورِ دور. به دنیایی میبرند که گرچه وابسته به ماست، شگفتانگیز و غریب مینماید
از خود میپرسیم: «این من بودم؟» و آنگاه کشیدگی عمر در برابر ما میایستد!
کتاب : روزها
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@asheghanehaye_fatima
انسان ، در نهادِ خویش
از تعلّقاتِ جسمانیِ خویش شرمنده است
و آن را نقصی میبیند ،
نمیخواهد که از لحاظِ نیازهای غریزی
با جاندارانِ دیگر در یک ردیف باشد .
بنابراین
میکوشد تا راهی
برای بیرون شد از آن بیابد .
مسئله در
تناقضِ میانِ جسم و روح است ،
که یکی لطیف
و دیگر ثقیل است ،
و بشر
خواهانِ آن است که از طریقِ معنا ،
از خفّتِ جسمپروریِ خود بکاهد .
کتاب : زندگی ، عشق ، و دیگر هیچ
گفت و شنود با دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
به کوشش : #کریم_فیضی
انسان ، در نهادِ خویش
از تعلّقاتِ جسمانیِ خویش شرمنده است
و آن را نقصی میبیند ،
نمیخواهد که از لحاظِ نیازهای غریزی
با جاندارانِ دیگر در یک ردیف باشد .
بنابراین
میکوشد تا راهی
برای بیرون شد از آن بیابد .
مسئله در
تناقضِ میانِ جسم و روح است ،
که یکی لطیف
و دیگر ثقیل است ،
و بشر
خواهانِ آن است که از طریقِ معنا ،
از خفّتِ جسمپروریِ خود بکاهد .
کتاب : زندگی ، عشق ، و دیگر هیچ
گفت و شنود با دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
به کوشش : #کریم_فیضی
دنیای امروز میرود تا دنیای بیعشق بشود.
در گذشته همان نَفْسِ عشق ،
کفایت میکرد ؛
اکنون باید پای جسم و حضور
در میان آید
تا کار به دلخواه برسد .
در گذشته اگر شکسپیر آرزو میکرد که :
« آه ! ایکاش این جسمِ سختِ سخت ،
آب میشد ، آبگون میشد ،
به یک شبنم بَدل میشد » ،
اکنون گرمای تَن حرفِ اوّل را میزند .
کسی که در گذشته «معشوق» خوانده میشد،
این زمان آسانیاب شده است ؛
یا میشود به او رسید یا نمیشود !
اگر نشد ،
کسِ دیگری جای او را میگیرد .
دل برگرفتن مشکل نیست ،
زیرا همه چیز بر گذر است .
بدینگونه
با تأسّف باید گفت که در این دوران
« سکس » جای « عشق » را گرفته است
و عجیبتر آنکه
بُعدِ تازهای هم به آن بخشیده شده
و آن اینست که
در خدمتِ اقتصاد و سود قرار گیرد .
زیباییِ زن ــ بهحالِ نیمپوشش ــ
خدمتگزارِ صدّیقِ سوداگریست ...
@asheghandhaye_fatima
دکتر #محمّدعلی_اسلامی_نُدوشن
کتاب : گفتن نتوانیم نگفتن نتوانیم
انتشارات : شرکت سهامی انتشار
در گذشته همان نَفْسِ عشق ،
کفایت میکرد ؛
اکنون باید پای جسم و حضور
در میان آید
تا کار به دلخواه برسد .
در گذشته اگر شکسپیر آرزو میکرد که :
« آه ! ایکاش این جسمِ سختِ سخت ،
آب میشد ، آبگون میشد ،
به یک شبنم بَدل میشد » ،
اکنون گرمای تَن حرفِ اوّل را میزند .
کسی که در گذشته «معشوق» خوانده میشد،
این زمان آسانیاب شده است ؛
یا میشود به او رسید یا نمیشود !
اگر نشد ،
کسِ دیگری جای او را میگیرد .
دل برگرفتن مشکل نیست ،
زیرا همه چیز بر گذر است .
بدینگونه
با تأسّف باید گفت که در این دوران
« سکس » جای « عشق » را گرفته است
و عجیبتر آنکه
بُعدِ تازهای هم به آن بخشیده شده
و آن اینست که
در خدمتِ اقتصاد و سود قرار گیرد .
زیباییِ زن ــ بهحالِ نیمپوشش ــ
خدمتگزارِ صدّیقِ سوداگریست ...
@asheghandhaye_fatima
دکتر #محمّدعلی_اسلامی_نُدوشن
کتاب : گفتن نتوانیم نگفتن نتوانیم
انتشارات : شرکت سهامی انتشار
مولانا عشق را « جانِ جهان » میداند ،
یعنی « هستیبخش ».
به زعمِ او همانگونه که زندگیِ خاکی
بیتابشِ خورشید میفسرد ،
بیعشق هم
معنای زندگی از دست میرود .
اینهمه جنب و جوش در شعرِ مولانا
که کلمات ، شوریدهوار
خود را بر در و دیوار میزنند ،
برای شکارِ لحظاتِ زندگی است .
گرفتن و شکوفاندن ،
تا نیرویی چون نیروی « ذرّه »
از آنها جدا گردد
و تصوّرِ پهناور و بیانتها بخشد .
میبایست جانشینی برای
گذرا بودنِ این حیاتِ جسمانی جُست .
هدفِ عشق آن است که
فاصلهی میانِ زندگی و مرگ را بر دارد .
آنچه از او انتظار میرود این است .
پس تکلیفِ ما با گسستِ یاد چه میشود ؟
با حرکت چه میشود
که مرگ آن را میگسلد ؟!
این جاست که همه چیز
باز میگردد به خودِ همین زندگی .
کوشش و طلب .
زندگی ، طلبیدن است ،
یافتن مهم نیست .
ره بُریدن است ، رسیدن مهم نیست ...
دکتر #محمّدعلی_اسلامی _نُدوشن
کتاب : چهار سخنگوی وجدانِ ایران
( فردوسی ، مولوی ، سعدی ، حافظ )
یعنی « هستیبخش ».
به زعمِ او همانگونه که زندگیِ خاکی
بیتابشِ خورشید میفسرد ،
بیعشق هم
معنای زندگی از دست میرود .
اینهمه جنب و جوش در شعرِ مولانا
که کلمات ، شوریدهوار
خود را بر در و دیوار میزنند ،
برای شکارِ لحظاتِ زندگی است .
گرفتن و شکوفاندن ،
تا نیرویی چون نیروی « ذرّه »
از آنها جدا گردد
و تصوّرِ پهناور و بیانتها بخشد .
میبایست جانشینی برای
گذرا بودنِ این حیاتِ جسمانی جُست .
هدفِ عشق آن است که
فاصلهی میانِ زندگی و مرگ را بر دارد .
آنچه از او انتظار میرود این است .
پس تکلیفِ ما با گسستِ یاد چه میشود ؟
با حرکت چه میشود
که مرگ آن را میگسلد ؟!
این جاست که همه چیز
باز میگردد به خودِ همین زندگی .
کوشش و طلب .
زندگی ، طلبیدن است ،
یافتن مهم نیست .
ره بُریدن است ، رسیدن مهم نیست ...
دکتر #محمّدعلی_اسلامی _نُدوشن
کتاب : چهار سخنگوی وجدانِ ایران
( فردوسی ، مولوی ، سعدی ، حافظ )
@asheghanehaye_fatima
چرا شاعرانِ عرفانیِ ما
آن قدر از نیاز حرف زدهاند ،
و حافظ میگفت :
نیازِ نیمشبی دفعِ صد بلا بکند ؟
نیازِ نیمشب ،
یعنی به آنچه هست قانع نبودن ،
بیم و امید را فرا پیش داشتن .
به سوی بیانتها حرکت کردن .
وصول ، انتها دارد ،
وصال نیز
به منتهی میرسانَد که محدود است .
تنها طلب ، بیانتهاست ...
دکتر #محمّدعلی_اسلامی_نُدوشن
کتاب : مرزهای ناپیدا
چرا شاعرانِ عرفانیِ ما
آن قدر از نیاز حرف زدهاند ،
و حافظ میگفت :
نیازِ نیمشبی دفعِ صد بلا بکند ؟
نیازِ نیمشب ،
یعنی به آنچه هست قانع نبودن ،
بیم و امید را فرا پیش داشتن .
به سوی بیانتها حرکت کردن .
وصول ، انتها دارد ،
وصال نیز
به منتهی میرسانَد که محدود است .
تنها طلب ، بیانتهاست ...
دکتر #محمّدعلی_اسلامی_نُدوشن
کتاب : مرزهای ناپیدا
زن از قدیمترین زمان تا به امروز پاسدارِ "زیبایی" بوده، الهامبخش و پیامآور بوده و قسمت عمدهای از خوبیها و زیباییهای دنیا و تمدّن، مدیونِ زن است.
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@asheghanehaye_fatima
#محمدعلی_اسلامی_ندوشن
@asheghanehaye_fatima