@asheghanehaye_fatima


به سربازهای فراری از جنگ فکر می‌کنم
به جنگ‌های فراری از سربازان

به پرچم کشورم
که آنقدر عقب نشینی کرد
که حالا آن را
از توی کمد بر می‌دارم
می‌پوشم
و هر روز به اداره می‌روم

کنارم بخواب عزیزم
بگذار
انگشتانت تنها
ده راه رسیدن به تو باشند

بگذار نوازشت کنم
با این که می‌دانم
این دست
خیابانی‌ست
که به پنج کوچه بن بست می‌رسد

در من
سربازی فراری‌ از جنگي ست

که جنگ را
می خواند
می نویسد
بازی می‌کند
و در جنگ زندانی‌اش کرده‌اند

⬜️

حالا که خانه‌ها خراب شده اند
از آجرها
برایم بدنی بساز
و تنها
جای یک آجر را
خالی بگذار در سینه‌ام


#مهدي_اشرفي
#مجموعه_شعر_اتاق_پرو
#نشر_نيماژ

@asheghanehaye_fatima



رفته ای
و تنها خاطره ای
که به جا مانده
دست های من هستند

نمی توانم دور بریزم شان...



#مهدی_اشرفی
#شعرآزاد
#مجموعه_شعر_اتاق_پرو

@asheghanehaye_fatima





تنها
سنگینی حلقه ای در انگشت
ما را
هر شب به خانه بر می گرداند .

و هر چقدر
بر یک بالشت سر بگذاریم
خواب هایمان یکی نمی شود .

دوریم از هم
مثل نزدیکی این روی سکه
با آن رویش...

#مهدی_اشرفی
#مجموعه_شعر_اتاق_پرو

@asheghanehaye_fatima





تنها
سنگینی حلقه ای در انگشت
ما را
هر شب به خانه بر می گرداند .

و هر چقدر
بر یک بالشت سر بگذاریم
خواب هایمان یکی نمی شود .

دوریم از هم
مثل نزدیکی این روی سکه
با آن رویش...

#مهدی_اشرفی
#مجموعه_شعر_اتاق_پرو