عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima






زلالآواز طناز عسلخند لوند من
سفر کن تا غزلشهر دلِ دست تو بند من

جنونم سر به طغیان زد به صحرا ریخت راز من
بسوزه پیر ده پشتِ دل معشوقه‌باز من

شمیم قدسی باغ بهشتو داره لبخندت
نگو از رنگ و برگ سدر و طوبی آفریدندت
زمین پر می کشه تا آسمون با خنده نازت
زمان درداشو تسکین می ده با افیون آوازت
تا چشمای افق‌پرواز تو از خواب پا می شه
گره از بال صدها مرغ باورمرده وا می شه
نگات از قبل صبح آفرینش گرم و نافذ بود
خم زلف تو دام کفر و دین خواجه حافظ بود



گمونم مقصد هر عارف کامل خودت بودی
یقین دارم دلیل حیرت بیدل خودت بودی

به دنبال تو دریاها و ساحل ها رو گز کردم
نفهمیدم که هم دریا و هم ساحل خودت بودی

عزای عقل و عشق از دیدنت سور عروسی شد
دلیل وصلت دیوونه با عاقل خودت بودی

پی یک اهل دل شش‌گوشهٔ خاکو وجب کردم
تو این شش‌گوشه تنها یار صاحبدل خودت بودی
غرور دلنشین بیستون‌پرپرکن شیرین
شکوه لیلی خوابیده تو محمل خودت بودی
به خاک افتادم و دیدم دو رویا قبل جون دادن
که خونخواه من و هر سهرهٔ بسمل خودت بودی




تو خونخواه شهیدای به خون غلتیدهٔ عشقی
عزیز خاطر خورشید و نور دیدهٔ عشقی

بیا آزاده‌یار از معجزات عشق صحبت کن
با لبخندت خرابی‌های دنیامو مرمت کن

تو ای معراج من از قعر چاه من به اوج ماه
برای معجزات تازه‌تر بنویس بسم الله




#علی‌اکبر_یاغی‌تبار
#عزیز_روزهام❤️
@asheghanehaye_fatima




من رو گسل‌های صداقت خونه می‌سازم
بااین‌که دنیارو سرم آوار می‌بینم
من کنج قصر خلوتم موهاتو می‌بافم
با‌این‌که هی خواب طناب دار می‌بینم

گفتی چشاتو وا کنی خورشید می‌بینی
چشمامو وا کردم ولی محرم نمی‌بینم
هرجای این آشفته‌بازارو که می‌گردم
سودابه می‌بینم ولی مریم نمی‌بینم

گفتم چشاتو وا نکن دنیا پر از گرگه
گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس
رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت
این خاکِ خنجر‌خورده دیگه خونه‌ی ما نیس...

من هم دل چشمامو با چشم تو خوش کردم
گفتم چشام از بختِ چشمای تو وا باشه
تکفیرمون کردن ولی اصلا نفهمیدن
شاید خدا تو بی‌خدایی‌های ما باشه...

هرجای این شهرو رصد کردم بیابون شد
هستم ولی مجبورِ برگشتن خیالم کن
من ببرِ خنجر‌خورده‌ام خوابم پریشونه
از گربه‌های مرده می‌ترسم، حلالم کن

گفتم برم دنباله‌ی دردامو بنویسم
خواستم برم دیدم شبِ چشمات نمی‌ذاره
گفتم برم دست از سر عشق تو وردارم
انگار یادم رفته که چشمات سگ داره...


#علی‌اکبر_یاغی‌تبار
همه هم‌خون و ناهم‌خوان، تو ناهم‌خونی و هم‌خوان
منِ بعد از تو یعنی: انّ الِانْسان لَفی خُسْران

تأمل کن...جهان دارد به پایان می‌رسد در من
مرا بر شانه‌ات آوار کن ای آخرین انسان!

من از« بعد از تو» برمی‌گردم اما رو به ویرانی
منِ بعد از تو را آن سوی لمس پیکرت بنشان!

#علی‌اکبر_یاغی‌تبار


@asheghanehaye_fatima
گیسوان تو یاس فلسفی است؛
چشم‌هایت دو عارف خوش‌بین
من به‌عنوان یك ابرشاعر
مطمئنّم كه شعر یعنی این



#علی‌اکبر_یاغی‌تبار

@asheghanehaye_fatima
مردیم از جهان تو را خون گریستن
کفارهٔ کدام گناه است زیستن؟

بِاللهْ مصیبتی است الیم و جگرگداز
بر این مبال و سفره، چه خوردن چه ریستن

خون می‌خوریم و خاک به جای شراب و نان
زیرا نداده‌ایم به هر کاسه‌لیس تن

بر این بساط مضحک این بیضی کثیف
راهی نمانده است به غیر از نزیستن

من می‌روم که با دلی آکنده از ملال
از هستنی چنین بپناهم به نیستن

قلاب سقف دربه‌در گردن کسی است
ماییم و آستان تو یا همچنانِ نیست

#علی‌اکبر_یاغی‌تبار
@asheghanehaye_fatima