@asheghanehaye_fatima
روزم چون روز ديگران می گذرد؛
اما شب كه در می رسد
يادها پريشانم می كنند...
#محمود_دولت_آبادی
از کتاب #سلوک
#نشر_چشمه
روزم چون روز ديگران می گذرد؛
اما شب كه در می رسد
يادها پريشانم می كنند...
#محمود_دولت_آبادی
از کتاب #سلوک
#نشر_چشمه
@asheghanehaye_fatima❤️
از #سلوک /ص 97
-فقط من و تو و خدا!
+فقط تو و من وخدا!
-و ديگر هيچ!
+و ديگر هيچ...
-حالا يک لبخند...وبه چشم هاي من نگاه کن!
+چشماني که هميشه پرده اي از اندوه برآن ها کشيده شده است!
-بله!و چه نيک دريافته اي شان!چشماني که بس لحظه اي که تورا مي نگرند،درخشان مي شوند!
+چشماني که دوستشان دارم
-بايد هم!چون تو درآن ها شناوري
+من درآن ها، وتو درمن.
در جزء جزء ذرات وجود من.تو تمام هستي مرا تصرف کرده اي.
-من تورا تصرف نکرده ام ،
من خود را درتو جسته ام،از ان دمي که تورا بازيافته ام...
+تورا خدا فرستاده است براي من،
پاداش تمام رنج هايم اي جميل خدا!
-و مرا پيش تو فرستاده است،تا همه کس من باشي،
و توهمه کس من هستي!
+هستم
-من عاشق توأم...
+نه فقط تو، ما...
+من دارم مثل تو مي شوم!
-چون من مثل تو بوده ام پيش از تو...
+ #من_کمي_دير_به_دنيا_امده_ام!
نه؟
-اما به موقع امده اي،
و خوش امدي...عمري ست من به جستجوي تو بوده ام،بي انکه ديده يا دانسته ات باشم...حال که تورا يافته ام،يقين دارم "خود"ش هستي...
من تورا لمس نميکنم،
من تورا زيارت ميکنم،
تو بوي بهشت با خود داري.
+دلم ميخواهد سرم را بگذارم روي سينه ات، بازويت،و پلک هايم را ببندم...
-ومن نگاهت کنم وقتي ارام وبااطمينان نفس ميکشي،
عطرنفس ات را دوست ميدارم،و چهره ات را وقتي معصومانه به خواب مي روي...
+ارام مي گيرم،ارام ميگيرم وقتي حتي درخيالم، سر بر بازوي امن تو به خواب مي روم...
- #بخواب_کبوتر ...
#محمود_دولت_ابادي
#سلوک
..
از #سلوک /ص 97
-فقط من و تو و خدا!
+فقط تو و من وخدا!
-و ديگر هيچ!
+و ديگر هيچ...
-حالا يک لبخند...وبه چشم هاي من نگاه کن!
+چشماني که هميشه پرده اي از اندوه برآن ها کشيده شده است!
-بله!و چه نيک دريافته اي شان!چشماني که بس لحظه اي که تورا مي نگرند،درخشان مي شوند!
+چشماني که دوستشان دارم
-بايد هم!چون تو درآن ها شناوري
+من درآن ها، وتو درمن.
در جزء جزء ذرات وجود من.تو تمام هستي مرا تصرف کرده اي.
-من تورا تصرف نکرده ام ،
من خود را درتو جسته ام،از ان دمي که تورا بازيافته ام...
+تورا خدا فرستاده است براي من،
پاداش تمام رنج هايم اي جميل خدا!
-و مرا پيش تو فرستاده است،تا همه کس من باشي،
و توهمه کس من هستي!
+هستم
-من عاشق توأم...
+نه فقط تو، ما...
+من دارم مثل تو مي شوم!
-چون من مثل تو بوده ام پيش از تو...
+ #من_کمي_دير_به_دنيا_امده_ام!
نه؟
-اما به موقع امده اي،
و خوش امدي...عمري ست من به جستجوي تو بوده ام،بي انکه ديده يا دانسته ات باشم...حال که تورا يافته ام،يقين دارم "خود"ش هستي...
من تورا لمس نميکنم،
من تورا زيارت ميکنم،
تو بوي بهشت با خود داري.
+دلم ميخواهد سرم را بگذارم روي سينه ات، بازويت،و پلک هايم را ببندم...
-ومن نگاهت کنم وقتي ارام وبااطمينان نفس ميکشي،
عطرنفس ات را دوست ميدارم،و چهره ات را وقتي معصومانه به خواب مي روي...
+ارام مي گيرم،ارام ميگيرم وقتي حتي درخيالم، سر بر بازوي امن تو به خواب مي روم...
- #بخواب_کبوتر ...
#محمود_دولت_ابادي
#سلوک
..
@asheghanehaye_fatima
نگاه او به من کفايت می کرد برای سرمستی وصف ناپذيرم اگر چشمان عالمی حتی نسبت به من کور
می شد..
#محمود_دولت_آبادی
#سلوک
نگاه او به من کفايت می کرد برای سرمستی وصف ناپذيرم اگر چشمان عالمی حتی نسبت به من کور
می شد..
#محمود_دولت_آبادی
#سلوک
@asheghanehaye_fatima
#بریده_کتاب
تا چه مایه اندوهناک و دشوار میتواند باشد عالم ،
وقتی تو
هیچ بهانهای برای حضور در آن نداشته باشی . .
#محمود_دولت_آبادی
#سلوک
#بریده_کتاب
تا چه مایه اندوهناک و دشوار میتواند باشد عالم ،
وقتی تو
هیچ بهانهای برای حضور در آن نداشته باشی . .
#محمود_دولت_آبادی
#سلوک
@asheghanehaye_fatima
چرا نباید صریح بگویم که دوست داشته شدن از سوی کسی که دوستش میداری، آن حس و حالتی است که در واژهی عام و عادی خوشبختی نمیگنجد.
#سلوک
#محمود_دولت_آبادى
چرا نباید صریح بگویم که دوست داشته شدن از سوی کسی که دوستش میداری، آن حس و حالتی است که در واژهی عام و عادی خوشبختی نمیگنجد.
#سلوک
#محمود_دولت_آبادى
@asheghanehaye_fatima
عجیبترین خوی آدمی این است که میداند فعلی بد و آسیبرسان است اما آن را انجام میدهد، به کرات هم. هر آدمی دانسته و ندانسته به نوعی در لجاجت و تعارض با خود به سر میبرد و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود آدمی نسبت به خودش نیست..
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
عجیبترین خوی آدمی این است که میداند فعلی بد و آسیبرسان است اما آن را انجام میدهد، به کرات هم. هر آدمی دانسته و ندانسته به نوعی در لجاجت و تعارض با خود به سر میبرد و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود آدمی نسبت به خودش نیست..
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
خفه و خاموش بمان؛ خفه و خاموش.
من این صدای تو را نمی خواهم بشنوم، و آن صدایی که از آسمان به شنود من می رسید، دیری است که مرده است.
حتی به اعتراف نمی خواهم بشنوم این صدای خدشه یافته و زخم شده ای را که از میان لبانی برمی آید که من آن ها را باز آفریده بودم و اکنون دیگر نمی شناسم شان.
فقط خفه و خاموش بمان؛ خفه و خاموش.
"دروغ را داغ می کنم روی لبانت، و این کمترین کاری است که باید بکنم."
#محمود_دولت_آبادی 👓
#سلوک
خفه و خاموش بمان؛ خفه و خاموش.
من این صدای تو را نمی خواهم بشنوم، و آن صدایی که از آسمان به شنود من می رسید، دیری است که مرده است.
حتی به اعتراف نمی خواهم بشنوم این صدای خدشه یافته و زخم شده ای را که از میان لبانی برمی آید که من آن ها را باز آفریده بودم و اکنون دیگر نمی شناسم شان.
فقط خفه و خاموش بمان؛ خفه و خاموش.
"دروغ را داغ می کنم روی لبانت، و این کمترین کاری است که باید بکنم."
#محمود_دولت_آبادی 👓
#سلوک
@asheghanehaye_fatima
پس آیا همهٔ آنچه را که گذشت، باید کابوسی آمیخته به فریب ارزیابی کنم؟
چگونه می توانم؟ چگونه بتوانم؟
با هر بار رخنهٔ او در من، در سکوت عبوس من، پوست می افکندم و نو می شدم،
و این بازی ابر و آفتاب چه پُر بود از همه عشوه های طبیعت و طبع که خود معجزتی بود که طالع می شد،
و حقیقتی که دست کودکی مرا می گرفت و راه می برد به بلوغ فردایی دیگر که مجال معجزتی دیگر بود.
که بس او بود که سکوت من، سکوت پیرانه سر مرا، و خشم جوان آسای مرا، و اندوه به سالیان مانده در چشمان مرا می فهمید.
تنها او بود که می توانست، که حق یافته بود و من پنداشته بودم شایستگی آن دارد تا روح مرا عریان و بی شائبه بنگرد،
زیرا در نظر من، بس او بود که ((خودم)) بود و آدمی هرگز روح خود را پنهان نمی دارد از نگاه خود اگر با دل در ریا نباشد!!
و آدمی مگر چند چشم محرم می شناسد تا بتواند خود را، روح خود را، بی پوشش و پرهیز در پرتو نگاهش بدارد؟
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
پس آیا همهٔ آنچه را که گذشت، باید کابوسی آمیخته به فریب ارزیابی کنم؟
چگونه می توانم؟ چگونه بتوانم؟
با هر بار رخنهٔ او در من، در سکوت عبوس من، پوست می افکندم و نو می شدم،
و این بازی ابر و آفتاب چه پُر بود از همه عشوه های طبیعت و طبع که خود معجزتی بود که طالع می شد،
و حقیقتی که دست کودکی مرا می گرفت و راه می برد به بلوغ فردایی دیگر که مجال معجزتی دیگر بود.
که بس او بود که سکوت من، سکوت پیرانه سر مرا، و خشم جوان آسای مرا، و اندوه به سالیان مانده در چشمان مرا می فهمید.
تنها او بود که می توانست، که حق یافته بود و من پنداشته بودم شایستگی آن دارد تا روح مرا عریان و بی شائبه بنگرد،
زیرا در نظر من، بس او بود که ((خودم)) بود و آدمی هرگز روح خود را پنهان نمی دارد از نگاه خود اگر با دل در ریا نباشد!!
و آدمی مگر چند چشم محرم می شناسد تا بتواند خود را، روح خود را، بی پوشش و پرهیز در پرتو نگاهش بدارد؟
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
من که یک پارچه عشق بوده ام... عشق
و به راستی گفتم و باور داشتم که
تو را خدا برای من فرستاده است،
پاداش رنج های عاشقانهٔ من ای جمال خدا!
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
من که یک پارچه عشق بوده ام... عشق
و به راستی گفتم و باور داشتم که
تو را خدا برای من فرستاده است،
پاداش رنج های عاشقانهٔ من ای جمال خدا!
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
✍️ و انسان مگر چند چشم محرم میشناسد تا بتواند دل باطن خود را در پرتو نگاهها وابدارد بیهیچ پرهیز و گریز؟ چه بسیار آدمیانی که میآیند و میروند بیآنکه از خیالشان بگذرد که چنین موهبتی نیز وجود دارد که انسان بخواهد و احساس وجد کند از اینکه خودیترین و محرمترین چشمان عالم در او مینگرند.
📕 #سلوک
👤 #محمود_دولت_آبادی
✍️ و انسان مگر چند چشم محرم میشناسد تا بتواند دل باطن خود را در پرتو نگاهها وابدارد بیهیچ پرهیز و گریز؟ چه بسیار آدمیانی که میآیند و میروند بیآنکه از خیالشان بگذرد که چنین موهبتی نیز وجود دارد که انسان بخواهد و احساس وجد کند از اینکه خودیترین و محرمترین چشمان عالم در او مینگرند.
📕 #سلوک
👤 #محمود_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
✨
در باور عشق و شناخت حقیقت آن
مرد ممکن است فریب بخورد؛
اما زن
زن حقیقت عشق را زود تشخیص میدهد
با حس نیرومند زنی، و اگر دبّه درمیآورد
از آن است که عشق هم برایش کافی نیست
او بیش از عشق میطلبد
جان تو را .
#سلوک
#محمود_دولت_آبادى
✨
در باور عشق و شناخت حقیقت آن
مرد ممکن است فریب بخورد؛
اما زن
زن حقیقت عشق را زود تشخیص میدهد
با حس نیرومند زنی، و اگر دبّه درمیآورد
از آن است که عشق هم برایش کافی نیست
او بیش از عشق میطلبد
جان تو را .
#سلوک
#محمود_دولت_آبادى
@asheghanehaye_fatima
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ، ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ؟
ﺩﻗﯿﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ، ﺩﻗﯿﻖ ﻭ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺸﻨﻮﻡ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻡ ، ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ، ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﮐﻼﻍ ﺭﻭﯼ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺝ ﺑﺎﻝ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ.
ﻣﻐﺰﻡ ، ﻣﻐﺰﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ، ﭼﻘﺪﺭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ، ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻢ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ. ﺧﺮﻭﺍﺭ ، ﺧﺮﻭﺍﺭ ﺣﺮﻑ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ، ﻣﻐﺎﯾﺮ ، ﻣﺘﻀﺎﺩ ﻭ ...
ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ، ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺍﻡ ، ﭘﺮﺧﺎﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺧﺸﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺩﺍﻍ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮔﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ، ﻣﺜﻞ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰﺩ ﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ. ﺍﺷﮏ ﻫﺮﮔﺰ !
#ﻣﺤﻤﻮﺩ_ﺩﻭﻟﺖ_ﺁﺑﺎﺩﯼ
از کتاب #سلوک
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ، ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ؟
ﺩﻗﯿﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ، ﺩﻗﯿﻖ ﻭ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺸﻨﻮﻡ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻡ ، ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ، ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﮐﻼﻍ ﺭﻭﯼ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺝ ﺑﺎﻝ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ.
ﻣﻐﺰﻡ ، ﻣﻐﺰﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ، ﭼﻘﺪﺭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ، ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻢ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ. ﺧﺮﻭﺍﺭ ، ﺧﺮﻭﺍﺭ ﺣﺮﻑ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ، ﻣﻐﺎﯾﺮ ، ﻣﺘﻀﺎﺩ ﻭ ...
ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ، ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺍﻡ ، ﭘﺮﺧﺎﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺧﺸﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺩﺍﻍ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮔﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ، ﻣﺜﻞ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰﺩ ﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ. ﺍﺷﮏ ﻫﺮﮔﺰ !
#ﻣﺤﻤﻮﺩ_ﺩﻭﻟﺖ_ﺁﺑﺎﺩﯼ
از کتاب #سلوک
@asheghanehaye_fatima
پیر شدن خود را فقط من دیدهام. ناگهانی. دقیق چون فرو افتادن از یک ارتفاع ناشناخته. این اتفاقی است که در ذهن و زندگی کم اشخاصی رخ میدهد. یک وقفهی ناگهانی، یک ورطه ناگهانی. وقتی که از همهکس گسسته بودم و اکنون هم من، مردی که گم شد، شعری آورده است؛
«روزم چون روز دیگران میگذرد، اما شب که در میرسد یادها پریشانم میکنند. چه اضطرابی روز را به سر میبرم اما شبانگاه من و غم یکجا میشویم.»
#محمود_دولت_آبادی
کتاب #سلوک
پیر شدن خود را فقط من دیدهام. ناگهانی. دقیق چون فرو افتادن از یک ارتفاع ناشناخته. این اتفاقی است که در ذهن و زندگی کم اشخاصی رخ میدهد. یک وقفهی ناگهانی، یک ورطه ناگهانی. وقتی که از همهکس گسسته بودم و اکنون هم من، مردی که گم شد، شعری آورده است؛
«روزم چون روز دیگران میگذرد، اما شب که در میرسد یادها پریشانم میکنند. چه اضطرابی روز را به سر میبرم اما شبانگاه من و غم یکجا میشویم.»
#محمود_دولت_آبادی
کتاب #سلوک
@asheghanehaye_fatima
به زنى مىاندیشم که چون از درون من مى رفت، یک چاه بى کبوتر در من بجا گذاشت از خود، یک چاه سرد و تاریک، همانچه در اصطلاح آسان مىشود به لغت و گفته مىشود خلأ. ستون درون من تهىِ خود را بجا گذاشته است و چه سرد و مبهم و تاریک است آن. تابش خورشید در ستون بلورین کجا و پژواکِ درد در پیچ هاى پر مُخافت چاه ؟
#محمود_دولت_آبادی
#سلوک
به زنى مىاندیشم که چون از درون من مى رفت، یک چاه بى کبوتر در من بجا گذاشت از خود، یک چاه سرد و تاریک، همانچه در اصطلاح آسان مىشود به لغت و گفته مىشود خلأ. ستون درون من تهىِ خود را بجا گذاشته است و چه سرد و مبهم و تاریک است آن. تابش خورشید در ستون بلورین کجا و پژواکِ درد در پیچ هاى پر مُخافت چاه ؟
#محمود_دولت_آبادی
#سلوک
کاش میآمدی.
که این روزها احتیاج دارم
قلب انسان دیگری کنار قلب من بتپد.
#ج_و_ن_ساليوان
#سلوک_روحی_بتهوون
#نامه_ها
@asheghanehaye_fatima
که این روزها احتیاج دارم
قلب انسان دیگری کنار قلب من بتپد.
#ج_و_ن_ساليوان
#سلوک_روحی_بتهوون
#نامه_ها
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چه سخت است و چه تلخ است کابوس های شبانه، کابوس های بیداری در خانه ای که دیگر احساس می کنی خانه تو نیست.
در جایی که دیوارهایش به تو می گویند: این جا دیگر جای تو نیست.
جایی که با صراحت به تو گفته می شود " تو شب و روزت را گم کرده ای"
و تو خاموشی، خاموش میمانی، چون کابوس بیداری رهایت نمی کند.
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
چه سخت است و چه تلخ است کابوس های شبانه، کابوس های بیداری در خانه ای که دیگر احساس می کنی خانه تو نیست.
در جایی که دیوارهایش به تو می گویند: این جا دیگر جای تو نیست.
جایی که با صراحت به تو گفته می شود " تو شب و روزت را گم کرده ای"
و تو خاموشی، خاموش میمانی، چون کابوس بیداری رهایت نمی کند.
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
چه سخت است و چه تلخ است کابوس های شبانه، کابوس های بیداری در خانه ای که دیگر احساس می کنی خانه تو نیست.
در جایی که دیوارهایش به تو می گویند: این جا دیگر جای تو نیست.
جایی که با صراحت به تو گفته می شود " تو شب و روزت را گم کرده ای"
و تو خاموشی، خاموش میمانی، چون کابوس بیداری رهایت نمی کند.
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
در جایی که دیوارهایش به تو می گویند: این جا دیگر جای تو نیست.
جایی که با صراحت به تو گفته می شود " تو شب و روزت را گم کرده ای"
و تو خاموشی، خاموش میمانی، چون کابوس بیداری رهایت نمی کند.
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
من و تو دو نیمهی یک انسانیم. نه! تو و من یکی هستیم، یکی! بی تو من نبودم، این که هستم نمیبودم، از زبان من حرف میزنی،بی تو شاید من نمیبودم.
📚#سلوک
✏️#محمد_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
📚#سلوک
✏️#محمد_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
نگاه او به من کفايت میکرد برای سرمستی وصف ناپذيرم
اگر چشمان عالمی حتی نسبت به من کور میشد
📚#سلوک
✏️#محمود_دولتآبادی
@asheghanehaye_fatima
اگر چشمان عالمی حتی نسبت به من کور میشد
📚#سلوک
✏️#محمود_دولتآبادی
@asheghanehaye_fatima
تا چه مایه اَندوهناک و دشوار میتواند باشد عالَم، وقتی تو، هیچ بهانهای برایِ حضور در آن نداشته باشی.
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima
#سلوک
#محمود_دولت_آبادی
@asheghanehaye_fatima