@asheghanehaye_fatima
گزیدهای از شعر «ابری»
چه روزِ ابریِ زشتی
تُرُشرو، تنگ و تار، آنگه نه بارانی نه خورشیدی.
نه چشم انداز دلخواهی،
نه چشمی را توان و خواهشِ دیدی.
...
همان روز مبادایی که میگویند، امروز است.
و پاکیها و نیکیها به خاک نیستی مدفون،
بد و بیراه پیروز است.
...
نه امروز و نه فردایی
نه ایمان و نه امّیدی
چه روز استاین، تُرُشرو، تنگوتار، آنگاه
نه بارانی، نه خورشیدی.
به چشم اعتنا و مهر
خدایا کاش میدیدی.
تهران آذر ۱۳۶۵
#اخوان_ثالث
برگرفته از کتاب:
#سال_دیگر_ای_دوست_ای_همسایه
چاپ اول بهار ۱۳۹۳
#انتشارات_زمستان
صفحه ۴۵
گزیدهای از شعر «ابری»
چه روزِ ابریِ زشتی
تُرُشرو، تنگ و تار، آنگه نه بارانی نه خورشیدی.
نه چشم انداز دلخواهی،
نه چشمی را توان و خواهشِ دیدی.
...
همان روز مبادایی که میگویند، امروز است.
و پاکیها و نیکیها به خاک نیستی مدفون،
بد و بیراه پیروز است.
...
نه امروز و نه فردایی
نه ایمان و نه امّیدی
چه روز استاین، تُرُشرو، تنگوتار، آنگاه
نه بارانی، نه خورشیدی.
به چشم اعتنا و مهر
خدایا کاش میدیدی.
تهران آذر ۱۳۶۵
#اخوان_ثالث
برگرفته از کتاب:
#سال_دیگر_ای_دوست_ای_همسایه
چاپ اول بهار ۱۳۹۳
#انتشارات_زمستان
صفحه ۴۵