@asheghanehaye_fatima
"وقت ِرویاها"
چقدر فرصت داریم به رویاهایمان رنگ حقیقت بزنیم؟
،همان هایی که همیشه دلمان میخواسته انجام دهیم و نشده ، همان هایی که اگر برگردیم به ته ته های ذهن و دلمان ، پیدایشان میکنیم که شکل یک کار انجام نشده باقی ماندند و هستند ؟
،همان هایی که میدانیم تحققش ،حال خوشی برایمان رقم میزنند ، چقدر میتوانیم و جسارت داریم انهارا بیرون بیاوریم و به سمت انجامش برویم ؟ هرچقدر دور و دست نیافتنی باشند ..
امروز روز کاوش رویاهاست و مخاطره ی انجامش ... بی وقت تلف کردنی برویم سراغشان ... گاهی خیلی زود دیر میشود ... گاهی زندگی شاید همین رویایی ست که باید انجامش دهیم .... همین دلخواسته ای که سالها یا فراموشش کردیم یا عقب انداختیمش ... گاهی گره ی این حال گرفته امان ،همین انجام رویایمان ست ..
پس دست رویایتان را بگیرید ،همین امروز .... تا زمان باقی ست ...
#نیلوفرثانی
... روزتان با شروعی تازه ، همراه باد ،تکرار زندگی را فقط با عشق و اندیشه زیبا میشودکرد ...
#روزنوشت
"وقت ِرویاها"
چقدر فرصت داریم به رویاهایمان رنگ حقیقت بزنیم؟
،همان هایی که همیشه دلمان میخواسته انجام دهیم و نشده ، همان هایی که اگر برگردیم به ته ته های ذهن و دلمان ، پیدایشان میکنیم که شکل یک کار انجام نشده باقی ماندند و هستند ؟
،همان هایی که میدانیم تحققش ،حال خوشی برایمان رقم میزنند ، چقدر میتوانیم و جسارت داریم انهارا بیرون بیاوریم و به سمت انجامش برویم ؟ هرچقدر دور و دست نیافتنی باشند ..
امروز روز کاوش رویاهاست و مخاطره ی انجامش ... بی وقت تلف کردنی برویم سراغشان ... گاهی خیلی زود دیر میشود ... گاهی زندگی شاید همین رویایی ست که باید انجامش دهیم .... همین دلخواسته ای که سالها یا فراموشش کردیم یا عقب انداختیمش ... گاهی گره ی این حال گرفته امان ،همین انجام رویایمان ست ..
پس دست رویایتان را بگیرید ،همین امروز .... تا زمان باقی ست ...
#نیلوفرثانی
... روزتان با شروعی تازه ، همراه باد ،تکرار زندگی را فقط با عشق و اندیشه زیبا میشودکرد ...
#روزنوشت
@asheghanehaye_fatima
آروم با خودم گفتم: "موندم دم خروسشو باور کنم یا قسم حضرت.... "
حرفمو تموم نکرده بودم که محسن برگشت سمت من و گفت: " اگه با منی که دم خروسمو... چون من وقتی میخوام دروغ بگم قسم می خورم...". برگشتم سمتشو گفتم: چرا بعضی از آدم هارو نمیشه فهمید، بخاطر چی این جوری ان؟ اونم با کسایی که باهاش صادق بودن. گفت : " تا حالا از خودشون پرسیدی چرا" ... گفتم: " خب آره. همیشه هم از همشون یه سری جواب مسخره شنیدم. مثل " تو جای من نیستی" یا " تو هیچی از من نمیدونی" یا مثلا " نمی تونم چیزی بهت بگم .... "
تو حینی که داشتم حرف میزدم، نگام یهو افتاد سمت پنجره و بقیه حرفمو خوردم... صداشو میشنیدم. منشی شرکت بغلی اومده بود کنار پنجره و در حینی که داشت گریه می کرد، با هق هق می گفت " آخه کریم، من کدوم حرفتو باور کنم... من بخاطر تو حتی قید خانودمم زدم..."
محسنم داشت می شنید. زد روشونمو گفت: " این دم خروس و قسم حضرت، تو روابط امروزی خیلی کاربرد داره ... فک کنم کریم آقای ایشونم یه سری از همون جوابا بهش داده... اصلا چرا دلشو بریدی کریم... بخدا تو مسلمون نیستی کریم ..."بعد بلند بلند زد زیر خنده...
ولی من دلم واقعا براش سوخت... برای اون و برای تمام آدمهایی که هیچوقت جواب سوالشونو نگرفتن.
#روزنوشت
#حمید_جدیدی
آروم با خودم گفتم: "موندم دم خروسشو باور کنم یا قسم حضرت.... "
حرفمو تموم نکرده بودم که محسن برگشت سمت من و گفت: " اگه با منی که دم خروسمو... چون من وقتی میخوام دروغ بگم قسم می خورم...". برگشتم سمتشو گفتم: چرا بعضی از آدم هارو نمیشه فهمید، بخاطر چی این جوری ان؟ اونم با کسایی که باهاش صادق بودن. گفت : " تا حالا از خودشون پرسیدی چرا" ... گفتم: " خب آره. همیشه هم از همشون یه سری جواب مسخره شنیدم. مثل " تو جای من نیستی" یا " تو هیچی از من نمیدونی" یا مثلا " نمی تونم چیزی بهت بگم .... "
تو حینی که داشتم حرف میزدم، نگام یهو افتاد سمت پنجره و بقیه حرفمو خوردم... صداشو میشنیدم. منشی شرکت بغلی اومده بود کنار پنجره و در حینی که داشت گریه می کرد، با هق هق می گفت " آخه کریم، من کدوم حرفتو باور کنم... من بخاطر تو حتی قید خانودمم زدم..."
محسنم داشت می شنید. زد روشونمو گفت: " این دم خروس و قسم حضرت، تو روابط امروزی خیلی کاربرد داره ... فک کنم کریم آقای ایشونم یه سری از همون جوابا بهش داده... اصلا چرا دلشو بریدی کریم... بخدا تو مسلمون نیستی کریم ..."بعد بلند بلند زد زیر خنده...
ولی من دلم واقعا براش سوخت... برای اون و برای تمام آدمهایی که هیچوقت جواب سوالشونو نگرفتن.
#روزنوشت
#حمید_جدیدی
@asheghanehaye_fatima
خواستیم از کلمه بگذریم
سکوت حاکم شد
خواستیم از سکوت بگذریم
دنیا لبریز هیاهوی ِبی انتها شد
خواستیم ازهیاهو بگذریم
تنهایی انبوه شد
خواستیم از تنهایی بگذریم
دست به دامن ِعشق شدیم
عشق بود اما تنهایی، هزار برابر شد
و بعد هرچه کردیم
از تنهایی خلاص نشدیم
ماندیم و ماندیم تا همه چیز تمام شد ..
#نیلوفرثانی
#روزنوشت
خواستیم از کلمه بگذریم
سکوت حاکم شد
خواستیم از سکوت بگذریم
دنیا لبریز هیاهوی ِبی انتها شد
خواستیم ازهیاهو بگذریم
تنهایی انبوه شد
خواستیم از تنهایی بگذریم
دست به دامن ِعشق شدیم
عشق بود اما تنهایی، هزار برابر شد
و بعد هرچه کردیم
از تنهایی خلاص نشدیم
ماندیم و ماندیم تا همه چیز تمام شد ..
#نیلوفرثانی
#روزنوشت
@asheghanehaye_fatima
میگفت بهترین روزهای زندگی، روزهایی هستند که میدونی میخوای چیکار کنی حتی اگه هیچ راهی برای رسیدن پیشِ روت نباشه. بعد هم میخندید و میگفت البته یه راه همیشه هست، بزنی بیرون
از چیزایی که درونت ساختی، بزنی بیرون
#روزنوشت
#محمد_مرکبیان
میگفت بهترین روزهای زندگی، روزهایی هستند که میدونی میخوای چیکار کنی حتی اگه هیچ راهی برای رسیدن پیشِ روت نباشه. بعد هم میخندید و میگفت البته یه راه همیشه هست، بزنی بیرون
از چیزایی که درونت ساختی، بزنی بیرون
#روزنوشت
#محمد_مرکبیان