@asheghanehaye_fatima
امروز روزِ کافه گردی بود
روزی که با هم قهوه می خوردیم
روزی که با لبخندهای هم
غم هامونو از یاد می بردیم
تو زیرِ بارون راه می رفتی
پشتِ سرت رنگین کمون می شد
دستاتو «ها» می کردی و اون «ها»
ابرای توی آسمون می شد
دستاتو وا می کردی و بارون
رو صورتِ زیبات می بارید
تا زود برگردی همیشه ابر
بارونو پشتِ پات می بارید
جز خنده های روشنت هرگز
شعری از این دنیا نمی گفتم
هر لحظه دستاتو توی دستام
می خواستم... اما نمی گفتم
دنیا ولی ما رو نخواس با هم
تو برفا ردِ پاتو گم کردم
لبخنداتو گنجشکا دزدیدن
شال گردنِ زیباتو گم کردم
رفتی و دنیا بعدِ تو هیچه
من بعدِ تو غمگین و تاریکم
از این همه چیزی که تو دنیاس
تنها به درد و غصه نزدیکم
امروز روزِ کافه گردی بود
بارون میاد و کافه ها سردن
گفتم برات یه قهوه آوردن
شاید روزای خوب برگردن...
#بداهه
#رضا_آسیایی
امروز روزِ کافه گردی بود
روزی که با هم قهوه می خوردیم
روزی که با لبخندهای هم
غم هامونو از یاد می بردیم
تو زیرِ بارون راه می رفتی
پشتِ سرت رنگین کمون می شد
دستاتو «ها» می کردی و اون «ها»
ابرای توی آسمون می شد
دستاتو وا می کردی و بارون
رو صورتِ زیبات می بارید
تا زود برگردی همیشه ابر
بارونو پشتِ پات می بارید
جز خنده های روشنت هرگز
شعری از این دنیا نمی گفتم
هر لحظه دستاتو توی دستام
می خواستم... اما نمی گفتم
دنیا ولی ما رو نخواس با هم
تو برفا ردِ پاتو گم کردم
لبخنداتو گنجشکا دزدیدن
شال گردنِ زیباتو گم کردم
رفتی و دنیا بعدِ تو هیچه
من بعدِ تو غمگین و تاریکم
از این همه چیزی که تو دنیاس
تنها به درد و غصه نزدیکم
امروز روزِ کافه گردی بود
بارون میاد و کافه ها سردن
گفتم برات یه قهوه آوردن
شاید روزای خوب برگردن...
#بداهه
#رضا_آسیایی