@asheghanehaye_fatima
نکند اشیا را
بیش از آدمها
دوست میدارم؟
درست نیست این، ولی حقیقت دارد.
قطاری کوچک در دوردست
ناقوسهای سنگین، سنگ ــ
پس میتوانم چیزی بیاغازم.
روی کلمات رها نمیشوم.
آنچه را در خودش است
دوست میدارم.
این درست نیست، حقیقت دارد.
همین،
مرا زنده میدارد.
#راینر_مالکوفسکی
نکند اشیا را
بیش از آدمها
دوست میدارم؟
درست نیست این، ولی حقیقت دارد.
قطاری کوچک در دوردست
ناقوسهای سنگین، سنگ ــ
پس میتوانم چیزی بیاغازم.
روی کلمات رها نمیشوم.
آنچه را در خودش است
دوست میدارم.
این درست نیست، حقیقت دارد.
همین،
مرا زنده میدارد.
#راینر_مالکوفسکی
@asheghanehaye_fatima
اتاقی که در رؤیای من است
یک میز دارد، دو صندلی
و دیگر هیچ.
روی میز اما
یک رز است
و روی صندلیها
نشستهایم، من و تو.
روشنی پشت شیشهها
کنار میزند تاریکی را.
تاریکی، روشنی را کنار میزند.
در تاریکی، میدرخشد رز سفید برایمان،
هنگامکه با هم حرف میزنیم،
تو روی یکی صندلی،
من روی آن دیگری،
میز
مابینِ ماست.
#راینر_مالکوفسکی
اتاقی که در رؤیای من است
یک میز دارد، دو صندلی
و دیگر هیچ.
روی میز اما
یک رز است
و روی صندلیها
نشستهایم، من و تو.
روشنی پشت شیشهها
کنار میزند تاریکی را.
تاریکی، روشنی را کنار میزند.
در تاریکی، میدرخشد رز سفید برایمان،
هنگامکه با هم حرف میزنیم،
تو روی یکی صندلی،
من روی آن دیگری،
میز
مابینِ ماست.
#راینر_مالکوفسکی
@asheghanehaye_fatima
اتاقی که در رؤیای من است
یک میز دارد، دو صندلی
و دیگر هیچ.
روی میز اما
یک رز است
و روی صندلیها
نشستهایم، من و تو.
روشنی پشت شیشهها
کنار میزند تاریکی را.
تاریکی، روشنی را کنار میزند.
در تاریکی، میدرخشد رز سفید برایمان،
هنگامکه با هم حرف میزنیم،
تو روی یکی صندلی،
من روی آن دیگری،
میز
مابینِ ماست.
■●شاعر: #راینر_مالکوفسکی | Rainer Malkowski | آلمان، ۲۰۰۳-۱۹۳۹ |
■●برگردان: #علی_عبداللهی
اتاقی که در رؤیای من است
یک میز دارد، دو صندلی
و دیگر هیچ.
روی میز اما
یک رز است
و روی صندلیها
نشستهایم، من و تو.
روشنی پشت شیشهها
کنار میزند تاریکی را.
تاریکی، روشنی را کنار میزند.
در تاریکی، میدرخشد رز سفید برایمان،
هنگامکه با هم حرف میزنیم،
تو روی یکی صندلی،
من روی آن دیگری،
میز
مابینِ ماست.
■●شاعر: #راینر_مالکوفسکی | Rainer Malkowski | آلمان، ۲۰۰۳-۱۹۳۹ |
■●برگردان: #علی_عبداللهی
اتاقی که در رؤیای من است
یک میز دارد، دو صندلی
و دیگر هیچ.
روی میز اما
یک رز است
و روی صندلیها
نشستهایم، من و تو.
روشنی پشت شیشهها
کنار میزند تاریکی را.
تاریکی، روشنی را کنار میزند.
در تاریکی، میدرخشد رز سفید برایمان،
هنگامکه با هم حرف میزنیم،
تو روی یکی صندلی،
من روی آن دیگری،
میز
مابینِ ماست.
#راینر_مالکوفسکی
@asheghanehaye_fatima
یک میز دارد، دو صندلی
و دیگر هیچ.
روی میز اما
یک رز است
و روی صندلیها
نشستهایم، من و تو.
روشنی پشت شیشهها
کنار میزند تاریکی را.
تاریکی، روشنی را کنار میزند.
در تاریکی، میدرخشد رز سفید برایمان،
هنگامکه با هم حرف میزنیم،
تو روی یکی صندلی،
من روی آن دیگری،
میز
مابینِ ماست.
#راینر_مالکوفسکی
@asheghanehaye_fatima
اتاقی که در رؤیای من است
یک میز دارد، دو صندلی
و دیگر هیچ.
روی میز اما
یک رز است
و روی صندلیها
نشستهایم، من و تو.
روشنی پشت شیشهها
کنار میزند تاریکی را.
تاریکی، روشنی را کنار میزند.
در تاریکی، میدرخشد رز سفید برایمان،
هنگام که با هم حرف میزنیم،
تو روی یکی صندلی،
من روی آن دیگری،
میز
مابینِ ماست.
#راینر_مالکوفسکی | Rainer Malkowski | آلمان، ۲۰۰۳-۱۹۳۹ |
Mبرگردان: #علی_عبداللهی
@asheghanehaye_fatima
یک میز دارد، دو صندلی
و دیگر هیچ.
روی میز اما
یک رز است
و روی صندلیها
نشستهایم، من و تو.
روشنی پشت شیشهها
کنار میزند تاریکی را.
تاریکی، روشنی را کنار میزند.
در تاریکی، میدرخشد رز سفید برایمان،
هنگام که با هم حرف میزنیم،
تو روی یکی صندلی،
من روی آن دیگری،
میز
مابینِ ماست.
#راینر_مالکوفسکی | Rainer Malkowski | آلمان، ۲۰۰۳-۱۹۳۹ |
Mبرگردان: #علی_عبداللهی
@asheghanehaye_fatima
■تنهایی
تنهایی همچون باران
از دریایی رودرروی شامگاه
از پهنههایی دور و پرتافتاده
برمیآید.
به افقی میرود
که همواره بدان تعلق دارد
و باز بر شهر فرومیبارد.
در لحظههای آمیزش
که تمام کوچهها به صبح روی میآرند
و تنهای تشنه
نومید و محزون
یکدیگر را وامینهند
و آنان که از هم نفرت دارند
بهناگزیر در یک بستر میآرامند؛
هنگامی که تنهایی با رودها رهسپار میشود...
#راینر_مالکوفسکی
@asheghanehaye_fatima
تنهایی همچون باران
از دریایی رودرروی شامگاه
از پهنههایی دور و پرتافتاده
برمیآید.
به افقی میرود
که همواره بدان تعلق دارد
و باز بر شهر فرومیبارد.
در لحظههای آمیزش
که تمام کوچهها به صبح روی میآرند
و تنهای تشنه
نومید و محزون
یکدیگر را وامینهند
و آنان که از هم نفرت دارند
بهناگزیر در یک بستر میآرامند؛
هنگامی که تنهایی با رودها رهسپار میشود...
#راینر_مالکوفسکی
@asheghanehaye_fatima
.
فکر میکنی تعقیبت میکنند
و رو برمیگردانی
ولی تنها برگِ خزان است
که پیِ تو میدود.
#راینر_مالکوفسکی [ Rainer Malkowski | آلمان، ۲۰۰۳-۱۹۳۹ ]
@asheghanehaye_fatima
فکر میکنی تعقیبت میکنند
و رو برمیگردانی
ولی تنها برگِ خزان است
که پیِ تو میدود.
#راینر_مالکوفسکی [ Rainer Malkowski | آلمان، ۲۰۰۳-۱۹۳۹ ]
@asheghanehaye_fatima