مهربان بودن با آدمى كه ازش خوشت نمي آيد ، به معنى قلابى بودن رفتار تو نيست ! بلكه معنيش اينه كه تو بقدر كافى بلدى بالغانه رفتار كنى كه نتوانند دوست نداشتنهايت را بفهمند
#دکترشیری
@asheghanehaye_fatima
#دکترشیری
@asheghanehaye_fatima
#asheghanehaye_fatima
به دل سوخته كه پماد نميزنند
تو یک میهمانی خانوادگی دیدمش، آروم اومد گوشه ای که خلوتی پیدا کرده بودم. اشک در چشمانش حلقه زده بود و خسته بود، نیازی به زیاد حرف زدن نبود وقتی همه سلولهای بدنش از درجه سوختگیش فریاد میزدند. بعد از نقل خلاصه داستان، لختی سکوت کرد.
بهش گفتم شنیده ام دردی که آدمی را از پای در نیاورد، قوی ترش میکند. عشق های آدمی وقتی دردهای او میشود، گنج هستند و باید مراقبشان بود.
عشقهای ما میراث فرهنگی روح ماهستند و نباید تاراج شوند.
مگذار خاطرات خوبت به یغما بروند. همه خوبیهای خودت و رابطه ات و محبوب سابقت را توهم نپندار.
اینطوری میتوانی عبور کنی از دردهایت...
و زنی بزرگتر شوی برای این زندگی بزرگ
گفت میخواهم فراموشش کنم
گفتم فراموشی در کار نیست…
بنا هم نیست باشد.
بناست با همین جای زخمها تا ته نور پیش برویم هرچند ابلهیست هر بار زخم را نیشتر بزنیم و با نبش قبر خاطراتمان خود را بیازاریم
…بیا و به حرفهای سوزاننده آخرش زیاد فکر نکن…
او نیز قربانی جهالتش است.آدمیان دشمن نادانسته های خود هستند
گل خنده ای گوشه لبش افتاد
آسمان برقی زد
فرشته ای قطره ای به زمین آورد
و در گوش دختر خواند :
خدا در انتهای جاده آغوشش را برای تو باز نگه میدارد و این شبهای تو را از یادت خواهد برد و جای تمام زخمهایت را فرشتگان بوسه خواهند زد
#دکترشیری
به دل سوخته كه پماد نميزنند
تو یک میهمانی خانوادگی دیدمش، آروم اومد گوشه ای که خلوتی پیدا کرده بودم. اشک در چشمانش حلقه زده بود و خسته بود، نیازی به زیاد حرف زدن نبود وقتی همه سلولهای بدنش از درجه سوختگیش فریاد میزدند. بعد از نقل خلاصه داستان، لختی سکوت کرد.
بهش گفتم شنیده ام دردی که آدمی را از پای در نیاورد، قوی ترش میکند. عشق های آدمی وقتی دردهای او میشود، گنج هستند و باید مراقبشان بود.
عشقهای ما میراث فرهنگی روح ماهستند و نباید تاراج شوند.
مگذار خاطرات خوبت به یغما بروند. همه خوبیهای خودت و رابطه ات و محبوب سابقت را توهم نپندار.
اینطوری میتوانی عبور کنی از دردهایت...
و زنی بزرگتر شوی برای این زندگی بزرگ
گفت میخواهم فراموشش کنم
گفتم فراموشی در کار نیست…
بنا هم نیست باشد.
بناست با همین جای زخمها تا ته نور پیش برویم هرچند ابلهیست هر بار زخم را نیشتر بزنیم و با نبش قبر خاطراتمان خود را بیازاریم
…بیا و به حرفهای سوزاننده آخرش زیاد فکر نکن…
او نیز قربانی جهالتش است.آدمیان دشمن نادانسته های خود هستند
گل خنده ای گوشه لبش افتاد
آسمان برقی زد
فرشته ای قطره ای به زمین آورد
و در گوش دختر خواند :
خدا در انتهای جاده آغوشش را برای تو باز نگه میدارد و این شبهای تو را از یادت خواهد برد و جای تمام زخمهایت را فرشتگان بوسه خواهند زد
#دکترشیری