@asheghanehaye_fatima
.
در خوابهای تیرهی افیونیام ، شبی
او را شناختم
او ، شعلهی پریدهی یک آفتاب بود
چشمی به رنگ آبی سیر غروب داشت
در چشم او هزار نوازش به خواب بود
او را شناختم
از نسل ماه بود
اندامش از نوازش مهتابهای دور
رنگی به رنگ صبح بلورین ، سپید داشت
زلفش چو دود مشکی شبها ، سیاه بود
او را در آن نگاه نخستین شناختم
اما نگاه منتظرم بیجواب ماند
بر من نگاه کرد و نگاهش ز من گذشت
این آخرین امید ، چه ناکامیاب ماند
او را شناختم
همزاد جاودانی من بود و ، نام او
چون نام من به گوش خدا آشنا نبود
میخواستم که بانگ برآرم : بمان بمان
اما در آن سکوت خدایی ، صدا نبود
#نادر_نادرپور
#دختر_جام
.
در خوابهای تیرهی افیونیام ، شبی
او را شناختم
او ، شعلهی پریدهی یک آفتاب بود
چشمی به رنگ آبی سیر غروب داشت
در چشم او هزار نوازش به خواب بود
او را شناختم
از نسل ماه بود
اندامش از نوازش مهتابهای دور
رنگی به رنگ صبح بلورین ، سپید داشت
زلفش چو دود مشکی شبها ، سیاه بود
او را در آن نگاه نخستین شناختم
اما نگاه منتظرم بیجواب ماند
بر من نگاه کرد و نگاهش ز من گذشت
این آخرین امید ، چه ناکامیاب ماند
او را شناختم
همزاد جاودانی من بود و ، نام او
چون نام من به گوش خدا آشنا نبود
میخواستم که بانگ برآرم : بمان بمان
اما در آن سکوت خدایی ، صدا نبود
#نادر_نادرپور
#دختر_جام