@asheghanehaye_fatima
✍ بیش تر روز را در یکی از اتاق ها و گاهی در راهرو می نشست _در هر مکانی که ابرهای تیره اندود بر او هجوم می آوردند_ و بر این یا آن نکته ی زندگی زناشویی اش را تامل می کرد. به نظرش می رسید که او همیشه بی وفا بوده است و حالا آن لکه های قرمز، آثار بوسه های قرمز چسبناک را روی دستمال جیبی شوهرش دیده بود به یاد می آورد و درک می کرد...
#خنده_در_تاریکی
#ولادیمیر_ناباکوف
✍ بیش تر روز را در یکی از اتاق ها و گاهی در راهرو می نشست _در هر مکانی که ابرهای تیره اندود بر او هجوم می آوردند_ و بر این یا آن نکته ی زندگی زناشویی اش را تامل می کرد. به نظرش می رسید که او همیشه بی وفا بوده است و حالا آن لکه های قرمز، آثار بوسه های قرمز چسبناک را روی دستمال جیبی شوهرش دیده بود به یاد می آورد و درک می کرد...
#خنده_در_تاریکی
#ولادیمیر_ناباکوف