@asheghanehaye_fatima
دوباره با من باش
پناه خاطره ام
اي دو چشم روشن باش
هنوز در شب من آن دو چشم روشن هست
اگر چه فاصله ما
چگونه بتوان گفت ؟
هنوز با من هست
کجايي اي همه خوبي
تو اي همه بخشش
چه مهربان بودي وقتي که شعر مي خواندي
چه مهربان بودي وقتي که مهربان بودي
چگونه نفس تو را در حصار خويش گرفت
تو اي که سير در آفاق روح مي کردي
چه شد
چه شد که سخن از شکست مي گويي
تو اي که صحبت فتح الفتوح مي کردي
#حميد_مصدق
دوباره با من باش
پناه خاطره ام
اي دو چشم روشن باش
هنوز در شب من آن دو چشم روشن هست
اگر چه فاصله ما
چگونه بتوان گفت ؟
هنوز با من هست
کجايي اي همه خوبي
تو اي همه بخشش
چه مهربان بودي وقتي که شعر مي خواندي
چه مهربان بودي وقتي که مهربان بودي
چگونه نفس تو را در حصار خويش گرفت
تو اي که سير در آفاق روح مي کردي
چه شد
چه شد که سخن از شکست مي گويي
تو اي که صحبت فتح الفتوح مي کردي
#حميد_مصدق
و تو رفتي و هنوز
سالها هست كه در گوش من
آرام
آرام
خش خشِ گامِ تو تكرار كنان
مي دهد آزارم!
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
سالها هست كه در گوش من
آرام
آرام
خش خشِ گامِ تو تكرار كنان
مي دهد آزارم!
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
من مرگ نور را ، باور نمی کنم !
و مرگِ عشقهای قدیمی را ،
مرگِ گل همیشه بهاری که می شکفت
در قلبهای ملتهب ما ...
مانند ذره ، ذره مشتاق
پرواز را به جانب خورشید
آغاز کرده بودم
با این پَرِ شکسته !
تا آشیانِ نور پرواز کرده بودم ..
من با چه شور و شوق
تصویر جاودانه ی آن عشق پاک را
در خویش داشتم ...
اینک منم نشسته به ویرانسرای غم
اینک منم گسسته زِ خورشید و نور و عشق
در قلب من نشسته زمستان در پا ،
من را نشانده اند
من را به قعر دره بی نام و بی نشان
با سر کشانده اند ،
بر دست و پای من
زنجیر و کند نیست
اما درون سینه من !
زخمی ست در نهان ،
شعری ؟
نه !
آتشی ست
این ناسروده در دلم !
این موجِ اضطراب
من مانده ام زِ پا
ولی آن دورها هنوز
نوری ست ، شعله ای ست
خورشید روشنی ست
که می خواندَم مدام
اینجا درون سینه من زخم کهنه ای ست !
که می کاهد مدام ..
با رشک نوبهار بگویید :
زین قعر دره مانده ، خبر دارد
یا روز و روزگاری
بر عاشق شکسته
گذر دارد ...؟
#حميد_مصدق
من مرگ نور را ، باور نمی کنم !
و مرگِ عشقهای قدیمی را ،
مرگِ گل همیشه بهاری که می شکفت
در قلبهای ملتهب ما ...
مانند ذره ، ذره مشتاق
پرواز را به جانب خورشید
آغاز کرده بودم
با این پَرِ شکسته !
تا آشیانِ نور پرواز کرده بودم ..
من با چه شور و شوق
تصویر جاودانه ی آن عشق پاک را
در خویش داشتم ...
اینک منم نشسته به ویرانسرای غم
اینک منم گسسته زِ خورشید و نور و عشق
در قلب من نشسته زمستان در پا ،
من را نشانده اند
من را به قعر دره بی نام و بی نشان
با سر کشانده اند ،
بر دست و پای من
زنجیر و کند نیست
اما درون سینه من !
زخمی ست در نهان ،
شعری ؟
نه !
آتشی ست
این ناسروده در دلم !
این موجِ اضطراب
من مانده ام زِ پا
ولی آن دورها هنوز
نوری ست ، شعله ای ست
خورشید روشنی ست
که می خواندَم مدام
اینجا درون سینه من زخم کهنه ای ست !
که می کاهد مدام ..
با رشک نوبهار بگویید :
زین قعر دره مانده ، خبر دارد
یا روز و روزگاری
بر عاشق شکسته
گذر دارد ...؟
#حميد_مصدق
در تو
هزار مزرعه ي خشخاش تازه است
آدم
به چشم هاي تو
معتاد مي شود ....
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
هزار مزرعه ي خشخاش تازه است
آدم
به چشم هاي تو
معتاد مي شود ....
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
خواب
روياى فراموشى هاست!
خواب را دريابم
كه در آن
دولتِ خاموشى هاست
با تو
در خواب مـرا
لذتِ نابِ هم آغوشى هاست ...!
#حميد_مصدق
خواب
روياى فراموشى هاست!
خواب را دريابم
كه در آن
دولتِ خاموشى هاست
با تو
در خواب مـرا
لذتِ نابِ هم آغوشى هاست ...!
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
محبوب من بیا
تا اشتیاق بانگ تو در جان خسته ام
شور و نشاط عشق برانگیزد
من غرق مستی ام
از تابش وجود تو در جام جان چنین
سرشار هستی ام
من بازتاب صولت زیبایی توام
آیینه ى شکوه دلارایی توام
#حميد_مصدق
محبوب من بیا
تا اشتیاق بانگ تو در جان خسته ام
شور و نشاط عشق برانگیزد
من غرق مستی ام
از تابش وجود تو در جام جان چنین
سرشار هستی ام
من بازتاب صولت زیبایی توام
آیینه ى شکوه دلارایی توام
#حميد_مصدق
ما دو تن مغرور
هر دو از هم دور
وای در من تاب دوری نیست
ای خیالت خاطر من را نوازشبار
بیش از این در من صبوری نیست
بی تو من تنهای تنهایم ...
#حميد_مصدق
🍁 @asheghanehaye_fatima
هر دو از هم دور
وای در من تاب دوری نیست
ای خیالت خاطر من را نوازشبار
بیش از این در من صبوری نیست
بی تو من تنهای تنهایم ...
#حميد_مصدق
🍁 @asheghanehaye_fatima
دشتها نام تو را می گویند
کوهها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه ی اندوه ز چیست ؟
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
کوهها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه ی اندوه ز چیست ؟
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
جای تو خالی ست
در سردترین شب هایی
که لبخند های مهربانی را به تبعید می برند...
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی!
که منم ...
#حميد_مصدق
جای تو خالی ست
در سردترین شب هایی
که لبخند های مهربانی را به تبعید می برند...
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی!
که منم ...
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
در من این جلوه ی اندوه ز چیست ؟
در تو این قصه ی پرهیز كه چه ؟
در من این شعله ی عصیان نیاز
در تو دمسردی پاییز كه چه ؟
حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از تو
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر
آشنایی با شور ؟
و جدایی با درد ؟
و نشستن در بهت فراموشی
یا غرق غرور ؟
#حميد_مصدق
در من این جلوه ی اندوه ز چیست ؟
در تو این قصه ی پرهیز كه چه ؟
در من این شعله ی عصیان نیاز
در تو دمسردی پاییز كه چه ؟
حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از تو
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر
آشنایی با شور ؟
و جدایی با درد ؟
و نشستن در بهت فراموشی
یا غرق غرور ؟
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
گل به گل، سنگ به سنگ این دشت
یادگاران تواند
رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ
در تمام در و دشت
سوکواران تو اند...
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک، اما آیا
باز بر می گردی ؟ چه تمنای محال خنده ام می گیرد !
#حميد_مصدق
گل به گل، سنگ به سنگ این دشت
یادگاران تواند
رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ
در تمام در و دشت
سوکواران تو اند...
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک، اما آیا
باز بر می گردی ؟ چه تمنای محال خنده ام می گیرد !
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
این عشق ماندنی
این شعر بودنی
این لحظه های با تو نشستن
سرودنی ست
این لحظه های ناب
در لحظه های بی خودی و مستی
شعر بلند حافظ
تو شنودنی ست
این سر نه مست باده
این سر که مست مست دو چشم سیاه توست
اینک به خاک پای تو می سایم
کاین سر به خاک پای تو با شوق سودنی ست
تنها تو را ستودم
آنسان ستودمت که بدانند مردمان
محبوب من به سان خدایان ستودنی ست
من پاکباز عاشقم از عاشقان تو
با مرگم آزمای
با مرگ اگر که شیوه تو آزمودنی ست
این تیره روزگار
در پرده غبار دلم را فروگرفت
تنها به خنده
یا به شکر خنده های تو
گرد و غبار از دل تنگم زدودنی ست
در روزگار هر که ندزدید مفت باخت
من نیز می ربایم
اما چه ؟
بوسه بوسه از آن لب ربودنی ست
تنها تویی که بود و نمودت یگانه بود
غیر از تو هر که بود هر آنچه نمود نیست
بگشای در به روی من و عهد عشق بند
کاین عهد بستنی این در گشودنی ست
این شعر خواندنی
این شعر ماندنی
این شور بودنی
این لحظه های پرشور
این لحظه های ناب
این لحظه های با تو نشستن
سرودنی ست
#حميد_مصدق
این عشق ماندنی
این شعر بودنی
این لحظه های با تو نشستن
سرودنی ست
این لحظه های ناب
در لحظه های بی خودی و مستی
شعر بلند حافظ
تو شنودنی ست
این سر نه مست باده
این سر که مست مست دو چشم سیاه توست
اینک به خاک پای تو می سایم
کاین سر به خاک پای تو با شوق سودنی ست
تنها تو را ستودم
آنسان ستودمت که بدانند مردمان
محبوب من به سان خدایان ستودنی ست
من پاکباز عاشقم از عاشقان تو
با مرگم آزمای
با مرگ اگر که شیوه تو آزمودنی ست
این تیره روزگار
در پرده غبار دلم را فروگرفت
تنها به خنده
یا به شکر خنده های تو
گرد و غبار از دل تنگم زدودنی ست
در روزگار هر که ندزدید مفت باخت
من نیز می ربایم
اما چه ؟
بوسه بوسه از آن لب ربودنی ست
تنها تویی که بود و نمودت یگانه بود
غیر از تو هر که بود هر آنچه نمود نیست
بگشای در به روی من و عهد عشق بند
کاین عهد بستنی این در گشودنی ست
این شعر خواندنی
این شعر ماندنی
این شور بودنی
این لحظه های پرشور
این لحظه های ناب
این لحظه های با تو نشستن
سرودنی ست
#حميد_مصدق
جای تو خالی ست!
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری
می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی
که لبخند های مهربانی را به
تبعید می برند...
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری
که به پایان رسیدن را فریاد
می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن ناکجایی که منم ...!
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری
می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی
که لبخند های مهربانی را به
تبعید می برند...
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری
که به پایان رسیدن را فریاد
می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن ناکجایی که منم ...!
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
من به بی سامانی،
باد را می مانم .
من به سرگردانی،
ابر را می مانم.
من به آراستگی خندیدم .
من ژولیده به آراستگی خندیدم .
- سنگ طفلی، اما،
خواب نوشین كبوترها را در لانه می آشفت .
قصه بی سر و سامانی من،
باد با برگ درختان می گفت .
باد با من می گفت :
چه تهی دستی، مَرد!
ابرباورمیكرد.
من در آینه رخ خود دیدم.
و به تو حق دادم.
آه می بینم ، می بینم
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
باد را می مانم .
من به سرگردانی،
ابر را می مانم.
من به آراستگی خندیدم .
من ژولیده به آراستگی خندیدم .
- سنگ طفلی، اما،
خواب نوشین كبوترها را در لانه می آشفت .
قصه بی سر و سامانی من،
باد با برگ درختان می گفت .
باد با من می گفت :
چه تهی دستی، مَرد!
ابرباورمیكرد.
من در آینه رخ خود دیدم.
و به تو حق دادم.
آه می بینم ، می بینم
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
من به بی سامانی،
باد را می مانم .
من به سرگردانی،
ابر را می مانم.
من به آراستگی خندیدم .
من ژولیده به آراستگی خندیدم .
- سنگ طفلی، اما،
خواب نوشین كبوترها را در لانه می آشفت .
قصه بی سر و سامانی من،
باد با برگ درختان می گفت .
باد با من می گفت :
چه تهی دستی، مَرد!
ابر باورمیكرد.
من در آینه رخ خود دیدم.
و به تو حق دادم.
آه می بینم ، می بینم
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
باد را می مانم .
من به سرگردانی،
ابر را می مانم.
من به آراستگی خندیدم .
من ژولیده به آراستگی خندیدم .
- سنگ طفلی، اما،
خواب نوشین كبوترها را در لانه می آشفت .
قصه بی سر و سامانی من،
باد با برگ درختان می گفت .
باد با من می گفت :
چه تهی دستی، مَرد!
ابر باورمیكرد.
من در آینه رخ خود دیدم.
و به تو حق دادم.
آه می بینم ، می بینم
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
#حميد_مصدق
@asheghanehaye_fatima
.
جای تو خالی ست!
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری
می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی
که لبخند های مهربانی را به تبعید می برند...
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری
که به پایان رسیدن را فریاد می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی!
که منم ...
#حميد_مصدق
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
جای تو خالی ست!
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری
می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی
که لبخند های مهربانی را به تبعید می برند...
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری
که به پایان رسیدن را فریاد می کنند
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی!
که منم ...
#حميد_مصدق
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
تو بالنده تر از سپهر بلندی
تو مهری
تو ماهی
تو بارنده ابری به هر باغ بی بر
تو خوبی تو پاکی تو چون ژاله صبحگاهی بهاری
تو برگی تو باری
قرار دل بی قراری
تو ریزنده بر شط شوری و شوقی
تو چون آبشاری
تو سرچشمه نور مهر پگاهی
نسیم خوش صبحگاهی
تونوری
تو شعری
تو شوری
تو ژرفای دریای وجد و سروری
تو روحی
توجانی
تو یادآور پاکی کودکانی
تو بوی خوش بوستانی
تو شوق نویدی
تو گلهای سرخ و سپیدی
تو مهتاب رویایی تابناکی
تو خورشید خاکی
تو موجی
نسیمی
نسیمی که از توست امواج دریا
توموجی
که سرپنجه های نسیمش نوازد
تووجدی
تو شوری
تو حالی
تو شعر خوش حافظی
لایزالی
تو گلهای باغی
تو مدهوش و مستی
توهستی
تو ای آن که روزی ندانم کجا خواهمت یافت
تو ای مایه شوق
شادی من
تو ای گوهر پاک آزادی من
#حميد_مصدق
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
تو مهری
تو ماهی
تو بارنده ابری به هر باغ بی بر
تو خوبی تو پاکی تو چون ژاله صبحگاهی بهاری
تو برگی تو باری
قرار دل بی قراری
تو ریزنده بر شط شوری و شوقی
تو چون آبشاری
تو سرچشمه نور مهر پگاهی
نسیم خوش صبحگاهی
تونوری
تو شعری
تو شوری
تو ژرفای دریای وجد و سروری
تو روحی
توجانی
تو یادآور پاکی کودکانی
تو بوی خوش بوستانی
تو شوق نویدی
تو گلهای سرخ و سپیدی
تو مهتاب رویایی تابناکی
تو خورشید خاکی
تو موجی
نسیمی
نسیمی که از توست امواج دریا
توموجی
که سرپنجه های نسیمش نوازد
تووجدی
تو شوری
تو حالی
تو شعر خوش حافظی
لایزالی
تو گلهای باغی
تو مدهوش و مستی
توهستی
تو ای آن که روزی ندانم کجا خواهمت یافت
تو ای مایه شوق
شادی من
تو ای گوهر پاک آزادی من
#حميد_مصدق
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima