میخواهم تاریکی تو را در دستانم جمع کنم
دستان من جام، تاریکی تو آب
و بنوشم.
میخواهم
لبهایت را لمس کنم
درست مثل پروانهای که اواخر نوامبر
به سمت پنجرهی اتاقخواب آمد
و بالهایش را به شیشه سرد آن کوباند و کوباند؛
درست مثل اسب
که سر بلندش را خم میکند تا آب، و مینوشد
لحظهای درنگ میکند، سر بلند میکند
و باز مینوشد
با آب همه چیز را به درون میکشد
همه چیز را.
■شاعر: #جین_هیرشفیلد | Jane Hirshfield | آمریکا، ۱۹۵۳ |
■برگردان: #آزاده_کامیار
@asheghanehaye_fatima
دستان من جام، تاریکی تو آب
و بنوشم.
میخواهم
لبهایت را لمس کنم
درست مثل پروانهای که اواخر نوامبر
به سمت پنجرهی اتاقخواب آمد
و بالهایش را به شیشه سرد آن کوباند و کوباند؛
درست مثل اسب
که سر بلندش را خم میکند تا آب، و مینوشد
لحظهای درنگ میکند، سر بلند میکند
و باز مینوشد
با آب همه چیز را به درون میکشد
همه چیز را.
■شاعر: #جین_هیرشفیلد | Jane Hirshfield | آمریکا، ۱۹۵۳ |
■برگردان: #آزاده_کامیار
@asheghanehaye_fatima
خواب و بیدار
تنام بهسوی تو کشیده میشود
خواستن تو پارویی بلند است
که دوباره و دوباره
در باران سیاه شب فرومیرود.
#جین_هیرشفیلد | Jane Hirshfield | آمریکا، ۱۹۵۳
@asheghanehaye_fatima
تنام بهسوی تو کشیده میشود
خواستن تو پارویی بلند است
که دوباره و دوباره
در باران سیاه شب فرومیرود.
#جین_هیرشفیلد | Jane Hirshfield | آمریکا، ۱۹۵۳
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواب و بیدار
تنم به سوی تو کشیده میشود
خواستن تو پارویی بلند است
که دوباره و دوباره
در باران شب فرو میرود...
.
#جین_هیرشفیلد
@asheghanehaye_fatima
تنم به سوی تو کشیده میشود
خواستن تو پارویی بلند است
که دوباره و دوباره
در باران شب فرو میرود...
.
#جین_هیرشفیلد
@asheghanehaye_fatima
_
و آنگاه که دو تن دل میدهند به یکدیگر
ببین چطور زخمی بینِ تنهاشان شکل میگیرد
پر قدرت
تاریک
سربلند
ببین چطور رشتهای سیاه رنگ
تار و پودشان را چنان یکی میکند
که دیگر نه جدا میشوند از هم
نه خم
و نه کم.
#جین_هیرشفیلد
@asheghanehaye_fatima
و آنگاه که دو تن دل میدهند به یکدیگر
ببین چطور زخمی بینِ تنهاشان شکل میگیرد
پر قدرت
تاریک
سربلند
ببین چطور رشتهای سیاه رنگ
تار و پودشان را چنان یکی میکند
که دیگر نه جدا میشوند از هم
نه خم
و نه کم.
#جین_هیرشفیلد
@asheghanehaye_fatima
میخواهم تاریکیِ تو را در دستانم جمع کنم
دستانِ من جام، تاریکیِ تو آب
و بنوشم.
میخواهم
لبهایت را لمس کنم
درست مثلِ پروانهیی که اواخرِ نوامبر
به سمتِ پنجرهی اتاقخواب آمد
و بالهایش را به شیشهی سردِ آن کوباند و کوباند؛
درست مثلِ اسب
که سر بلندش را خم میکند تا آب، و مینوشد
لحظهیی درنگ میکند، سر بلند میکند
و باز مینوشد
با آب همهچیز را به درون میکشد
همهچیز را.
#جین_هیرشفیلد [ Jane Hirshfield / آمریکا، ۱۹۵۳ ]
@asheghanehaye_fatima
دستانِ من جام، تاریکیِ تو آب
و بنوشم.
میخواهم
لبهایت را لمس کنم
درست مثلِ پروانهیی که اواخرِ نوامبر
به سمتِ پنجرهی اتاقخواب آمد
و بالهایش را به شیشهی سردِ آن کوباند و کوباند؛
درست مثلِ اسب
که سر بلندش را خم میکند تا آب، و مینوشد
لحظهیی درنگ میکند، سر بلند میکند
و باز مینوشد
با آب همهچیز را به درون میکشد
همهچیز را.
#جین_هیرشفیلد [ Jane Hirshfield / آمریکا، ۱۹۵۳ ]
@asheghanehaye_fatima