عاشقانه های فاطیما
809 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



موهایت را نباف
جنگل را که نمیتوان به بند کشید
هرچه انبوه تر
زیباتر
هرچه پریشان تر
بهتر

موهایت رانباف
شعرم را به بند نکش
بگذار
تورا
با موهای باز
زیر باران
به شعر بنویسم.....


#امیر_اخوان
روی دیواره های غارهای قدیمی
تصویری ازتو

و عشق من به تو نقش دارد
دقیقا به خاطر نمی آورم

اما من بودم
سنگ بود و تیشه
و عشق تو
من از ازل تا به ابد
تورا به شعر
نوشته ام...



#امیر_اخوان
@asheghanehaye_fatima



چقدر کارها ی نیمه کاره دارم
شعرهای ننوشته
کتابهای نخوانده
قرار ملاقات های نرفته
تلفنهای نزده
قبضهای پرداخت نشده
اینها عوارض رفت توست
چقدر
یادم رفته به خودم برسم
موهای کوتاه نشده
لباسهای کثیف
خانه بهم ریخته
چقدر این روزها
قدم نمیزنم
نمیخوابم
سر میروم
تمام میشوم
اگر
همچنان نیایی
من
به زندگی
نمیرسم
به اتمام
میرسم....

#امیر_اخوان
بگذار دنیا
و آدمهاش
با فلسفه و جنگ دنبال آزادی باشند
بگذار خون بریزند
کتاب بنویسند
انقلاب کنند
آزادی
برای من
دستهای توست
دستهایت را به من بده
آزاد
میشویم....


#امیر_اخوان

@asheghanehaye_fatima
پرسیدی
دلیلِ عصیانم را

پاسخش ساده است
اینبار
که به آینه
مینگری
ازچشم من
خودت را ببین...

#امیر_اخوان.

@asheghanehaye_fatima
پر پرواز نباشد
آسمان هم
قفس است

بعد تو
فاصله
تا مرگ فقط
یک نفس است...

#امیر_اخوان

@asheghanehaye_fatima
حق.با.تو. بود.
شبها را
که از خاطراتمان حذف کنیم
چیزی
به جا نمی ماند
جز هیاهوی پوچ
روزها
حق باتو بود
روزها
ارزش خاطره شدن
ندارند....

#امیر_اخوان

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



بغلم کن که از این دربه دری میترسم
و از این وحشت و این بیخبری میترسم

مدتی هست که از خانه ی امنم دورم
بغلم کن که من از هر خطری میترسم

هی خبر پشت خبر باز درختی افتاد
من تنم ساقه و از هر تبری میترسم

اگر از رخوتِ دنیا و زمین شعر شدم
علت آن است که از بی اثری میترسم

آی مردم بخدا روز قیامت شده است
من از این تیتر به ظاهر خبری میترسم

تا که احوال دل و دیده ی ما بارانیست
ازخودم, از تو و از پشت سری میترسم.....

#امیر_اخوان
@asheghanehaye_fatima



من از خورشید و ماه و آسمان ,بی عشق میترسم
من از عمر دراز و بی کران, بی عشق میترسم

مثال کوه مغروری که پایش در زمین گیر است
من از جورِ گذر گاهِ زمان, بی عشق میترسم

صدایِ رود و سیلابم که خاموشی نمیگیرم
که از بُهتِ سکوت در دهان, بی عشق میترسم

خدا خوب است میدانم,همیشه مهربان است او
من از دستور و زُهدِ پیروان, بی عشق میترسم

طبیعت مادر انسان, کمی رنجور و بیمار است
من از فریاد و خشم مادران ,بی عشق میترسم

تمام عمر کوشیدم که شعرم در خورت باشد
من از خورشید و ابر و آسمان ,بی عشق میترسم



#امیر_اخوان
@asheghanehaye_fatima




مثلِ تُرنجی ,در زبان فرش و معماری
یک طرح زیبا, مثلِ نقاشیِ قاجاری

مثل امید و باوری وقتی همه خوابند
بانوی خوبی و زمان و وقت بیداری

یک معجزه, یک واقعه,یک اتفاقی تو
یک حادثه در روزهای سخت و تکراری

در شاه بیت شاعران همواره می رقصی
من عاشقت هستم خودت آیا خبر داری؟

بافکر تو حال وهوای خانه هم خوب است
بی تو چه حالی و چه سقفی وچه دیواری

ایام تاریکی شده دست از خطر بردار
رفتن عزیزم خوب نیست ازروی ناچاری...




#امیر_اخوان
@asheghanehaye_fatima




واژه واژه درد می بارد به رویِ دفترم
حال من از بد گذشته از همیشه بدترم

هی شما گفتی که بهترمیشود احوال من
خسته ام از زندگی و زخمهای پیکرم

دست در دست رقیبِ نانجیبم داده ای
باز هم تکرار آن پشت و حریفِ خنجرم

در کنارش دیده ام لبخند نازی میزنی
غافل از آهِ منیِ و این دو چشمان تَرم

آسمان در باورم پیوند دارد با زمین
آتشی افکنده ای در سینه و بال و پرم

سوختم, پرپر زدم, بیهوده جان را باختم
بعد از این راحت نمیخوابم درون بسترم

بازهم با چَشمِ زیبایت به دل زخمی بزن
من تمام زخمهایت را به جانم میخرم...




#امیر_اخوان
@asheghanehaye_fatima



هر روز را
با بخشیدنت
آغاز می کنم

دروغ های روز گذشته ات را میبخشم
و آماده میشوم
از نو شروع کنیم

راستی
فکر میکنی
بتوانی
کمی عاشقانه تر دروغ بگویی؟
شاید
تفاوتی
ایجاد شود....

#امیر_اخوان
@asheghanehaye_fatima





صبح ها راز قشنگی که میان من وتوست
فارغ از ظلمت شبها که نشان من وتوست

هر سحر بوسه و آغوش و کمی مست شدن
گوشه یِ دنجی اتاقی که جهان من و توست

لرزشِ دست من و زلف پریشان شده ات
و سکوتی که در این بین زبان من و توست

که نماز سحرم لمس و تماشایِ تو شد
و خدای که در آن وقت عیان من و توست

من به هرچیز به جز لمس تنت شک دارم
چشمهای که همیشه نگران من و توست

دوستت دارم و صدبار دگر می گویم
واژه ای ناب که چون نُقلِ دهان من و توست

خانه اش گرم ,دمش گرم ,دلش دوراز غم
که در این دیر کهن هرکه بسان من و توست

غزل سایه اگر فاش نخواهد رازش
سرکشم فاش کنم آنچه نهان من و توست

#امیر_اخوان

با الهام از غزل بسیار زیبای استاد بی مثال غزل هوشنگ ابتهاج.سایه
:
پاشنه بلند میپوشد
خیالت
می آید و می رود
گاه و بی گاه

آرامشم را
بهم
میزند
لعنتی......


#امیر_اخوان


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




موهایت را نباف
جنگل را که نمیتوان به بند کشید
هرچه انبوه تر
زیباتر
هرچه پریشان تر
بهتر

موهایت رانباف
شعرم را به بند نکش
بگذار
تورا
با موهای باز
زیر باران
به شعر بنویسم.....


#امیر_اخوان
یادمان رفت
چگونه
و چرا
ما به تنهایی و این
کنج قفس خو کردیم...

#امیر_اخوان

@asheghanehaye_fatima
🌾
می نوازم سازِ
تنهایی
خود را با دلم

گوش کن
این قطعه
از چشم تو
مانده یادگار....

#امیر_اخوان

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




چرا این گونه تنهایی؟
چرا از خانه ات نوری نمی تابد؟
مبادا سایه ای
دزدیده فانوس نگاهت را...

شبی گفتی که
از جنس بلوغ آسمان هستی
و با نور و نگاه سبزه همرازی

پلی هم هست
بین بودن و خانه

تو خود گفتی
که با پل آشنا هستی.....


#امیر_اخوان
در گلویم گیر کرده
  زخم یک بغض غریب

فرصتی از اشک میجویم که
  رسوایش کنم....

#امیر_اخوان
@asheghanehaye_fatima
‎‌ ‌‌

.


موهایت را نباف
جنگل را که نمیتوان به بند کشید
هرچه انبوه تر
زیباتر
هرچه پریشان تر
بهتر

موهایت رانباف
شعرم را به بند نکش
بگذار
تورا
با موهای باز
زیر باران
به شعر بنویسم



#امیر_اخوان ‎‌‌
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima