@asheghanehaye_fatima
در قمار عشق باشد باختن نقش مراد
تا کسی را دل نرفت از دست صاحبدل نشد
#اسیر_شهرستانی
در قمار عشق باشد باختن نقش مراد
تا کسی را دل نرفت از دست صاحبدل نشد
#اسیر_شهرستانی
ياد چشمت چو پى غارت جان مىآيد
خواب و آرام به تاراج فغان مىآيد
امتحان دل خود كردم و حالش ديدم
مىرود هركه ز كوى تو به جان مىآيد
تا نيامد به سرخاک من آن گل نشكفت
كه بهارى به تماشاى خزان مىآيد
محرم شرح جدايى نبُوَد هستى ما
نامهام سوى تو با قاصد جان مىآيد
تا ز جولان تو برخاست غبار از خاكم
از گريبان صبا بوى فغان مىآيد
بسكه از نسبت آن رخ به نزاكت آميخت
عكس برخاطر آيينه گران مىآيد
كس گل از غنچهی تصوير نچيدهاست «اسير»
راز بيگانهی دل كى به زبان مىآيد.
میرزا جلال
#اسیر_شهرستانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
خواب و آرام به تاراج فغان مىآيد
امتحان دل خود كردم و حالش ديدم
مىرود هركه ز كوى تو به جان مىآيد
تا نيامد به سرخاک من آن گل نشكفت
كه بهارى به تماشاى خزان مىآيد
محرم شرح جدايى نبُوَد هستى ما
نامهام سوى تو با قاصد جان مىآيد
تا ز جولان تو برخاست غبار از خاكم
از گريبان صبا بوى فغان مىآيد
بسكه از نسبت آن رخ به نزاكت آميخت
عكس برخاطر آيينه گران مىآيد
كس گل از غنچهی تصوير نچيدهاست «اسير»
راز بيگانهی دل كى به زبان مىآيد.
میرزا جلال
#اسیر_شهرستانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ياد چشمت چو پى غارت جان مىآيد
خواب و آرام به تاراج فغان مىآيد
امتحان دل خود كردم و حالش ديدم
مىرود هركه ز كوى تو به جان مىآيد
تا نيامد به سرخاک من آن گل نشكفت
كه بهارى به تماشاى خزان مىآيد
محرم شرح جدايى نبُوَد هستى ما
نامهام سوى تو با قاصد جان مىآيد
تا ز جولان تو برخاست غبار از خاكم
از گريبان صبا بوى فغان مىآيد
بسكه از نسبت آن رخ به نزاكت آميخت
عكس برخاطر آيينه گران مىآيد
كس گل از غنچهی تصوير نچيدهاست «اسير»
راز بيگانهی دل كى به زبان مىآيد.
میرزا جلال
#اسیر_شهرستانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
خواب و آرام به تاراج فغان مىآيد
امتحان دل خود كردم و حالش ديدم
مىرود هركه ز كوى تو به جان مىآيد
تا نيامد به سرخاک من آن گل نشكفت
كه بهارى به تماشاى خزان مىآيد
محرم شرح جدايى نبُوَد هستى ما
نامهام سوى تو با قاصد جان مىآيد
تا ز جولان تو برخاست غبار از خاكم
از گريبان صبا بوى فغان مىآيد
بسكه از نسبت آن رخ به نزاكت آميخت
عكس برخاطر آيينه گران مىآيد
كس گل از غنچهی تصوير نچيدهاست «اسير»
راز بيگانهی دل كى به زبان مىآيد.
میرزا جلال
#اسیر_شهرستانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
امشب که خیال رخ او شمع نظر بود
یاد لب لعلش نمک داغ جگر بود
در کلبهء تاریک من از فیض محبت
شمعی که شب هجر تو میسوخت سحر بود
از دل برِ او نامه بهیک چشمزدن بُرد
با مرغِ نظر جرأت پرواز دگر بود
بستیم چو رَختِ سفر از کوی فراغت
چیزی که فراموش شد اول غم سر بود
شد ترک وطن خضرِ رهِ کعبهء وصلش
طوف حرم اول قدمِ شوقِ سفر بود
در کاسهء زخم دلم از سوز محبت
آب دَمِ شمشیر و نمک، شیر و شکر بود
هرگز غم پرواز ندانست «اسیرت»
چاک قفس مرغ دلش چاک جگر بود.
میرزا جلال
#اسیر_شهرستانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
یاد لب لعلش نمک داغ جگر بود
در کلبهء تاریک من از فیض محبت
شمعی که شب هجر تو میسوخت سحر بود
از دل برِ او نامه بهیک چشمزدن بُرد
با مرغِ نظر جرأت پرواز دگر بود
بستیم چو رَختِ سفر از کوی فراغت
چیزی که فراموش شد اول غم سر بود
شد ترک وطن خضرِ رهِ کعبهء وصلش
طوف حرم اول قدمِ شوقِ سفر بود
در کاسهء زخم دلم از سوز محبت
آب دَمِ شمشیر و نمک، شیر و شکر بود
هرگز غم پرواز ندانست «اسیرت»
چاک قفس مرغ دلش چاک جگر بود.
میرزا جلال
#اسیر_شهرستانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima