@asheghanehaye_fatima
دلتنگی شبیه تو نیست
گاه و بیگاه در می زند
هر جا دلش خواست می نشیند
و با حسادت عجیبی
درباره تو حرف می زند .. !
#آرزو_نوری
دلتنگی شبیه تو نیست
گاه و بیگاه در می زند
هر جا دلش خواست می نشیند
و با حسادت عجیبی
درباره تو حرف می زند .. !
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
دست به دست می شوم
مانند گنجشک بی جانی
میان بچه های همسایه
کدام دست پنجره ات را بست
که شیشه ها را ندیدم.😔
#آرزو_نوری
دست به دست می شوم
مانند گنجشک بی جانی
میان بچه های همسایه
کدام دست پنجره ات را بست
که شیشه ها را ندیدم.😔
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
با من از رفتن نگو
با من که همیشه
به آمدنت فکر کرده ام
با این نگاه سرد
مرا به سیاهی شب نسپار
منی که هر صبح
با آفتاب چشم ات
طلوع کرده ام
اینطور بی مقدمه
از من جدا نشو
از من که نمی دانم
بعد از رفتن ات
چطور می توان
به زندگی برگشت
#آرزو_نوری
با من از رفتن نگو
با من که همیشه
به آمدنت فکر کرده ام
با این نگاه سرد
مرا به سیاهی شب نسپار
منی که هر صبح
با آفتاب چشم ات
طلوع کرده ام
اینطور بی مقدمه
از من جدا نشو
از من که نمی دانم
بعد از رفتن ات
چطور می توان
به زندگی برگشت
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
شب به خیر می گوییم و بیدار می مانیم
در بستر مشترکی که مربوط به هیچ کداممان نیست.....
ساعت روی دیوار سکوت را نمی شناسد
چنان که دستهای تو تن مــــــرا.....
مشتاقانه به دستبندی فکر می کنی
که زیر پیراهنها پنهان کرده ای
مایوسانه به دختری فکر می کنم
که دستهایت را به او می سپاری...
#آرزو_نوری
شب به خیر می گوییم و بیدار می مانیم
در بستر مشترکی که مربوط به هیچ کداممان نیست.....
ساعت روی دیوار سکوت را نمی شناسد
چنان که دستهای تو تن مــــــرا.....
مشتاقانه به دستبندی فکر می کنی
که زیر پیراهنها پنهان کرده ای
مایوسانه به دختری فکر می کنم
که دستهایت را به او می سپاری...
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
با من از رفتن نگو
با من که همیشه
به آمدنت فکر کرده ام
با این نگاه سرد
مرا به سیاهی شب نسپار
منی که هر صبح
با آفتاب چشم ات
طلوع کرده ام
اینطور بی مقدمه
از من جدا نشو
از من که نمی دانم
بعد از رفتن ات
چطور می توان
به زندگی برگشت
#آرزو_نوری
با من از رفتن نگو
با من که همیشه
به آمدنت فکر کرده ام
با این نگاه سرد
مرا به سیاهی شب نسپار
منی که هر صبح
با آفتاب چشم ات
طلوع کرده ام
اینطور بی مقدمه
از من جدا نشو
از من که نمی دانم
بعد از رفتن ات
چطور می توان
به زندگی برگشت
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
چرا فکر کردم
این حرفها
قلب تو را نرم می کند
مگر کوهها
با وزش باد
تکان می خورند؟
#آرزو_نوری
چرا فکر کردم
این حرفها
قلب تو را نرم می کند
مگر کوهها
با وزش باد
تکان می خورند؟
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
مخمور و غمزده
روی سکو می نشینم
و روح عریان ام
پله های زیر زمین را
یکی یکی
بالا می آید
حکایتی است
هر بار که به هم می رسیم
ترکهای تازه ای
روی پوست ام می روید
و فکر می کنم
مگر من چند وجب ام؟
#آرزو_نوری
مخمور و غمزده
روی سکو می نشینم
و روح عریان ام
پله های زیر زمین را
یکی یکی
بالا می آید
حکایتی است
هر بار که به هم می رسیم
ترکهای تازه ای
روی پوست ام می روید
و فکر می کنم
مگر من چند وجب ام؟
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
بنشین و برای من نامه ای بنویس
از خودت بگو
چیزهایی که گمان می کنی
فراموش کرده ای
ولی هنوز
به آنها فکر می کنی
از روزمرگی هایت
هر اتفاق کوچکی
که قلب بزرگت را به درد می آورد
و همراه تو
به رختخواب می آید
از چین و چروکهای صورتت
سفیدی موهایت
از گریه هایی
که زیر دوش آب گرم
شسته می شوند
و دور از چشم نزدیکانت
به فاضلاب می ریزند
#آرزو_نوری
بنشین و برای من نامه ای بنویس
از خودت بگو
چیزهایی که گمان می کنی
فراموش کرده ای
ولی هنوز
به آنها فکر می کنی
از روزمرگی هایت
هر اتفاق کوچکی
که قلب بزرگت را به درد می آورد
و همراه تو
به رختخواب می آید
از چین و چروکهای صورتت
سفیدی موهایت
از گریه هایی
که زیر دوش آب گرم
شسته می شوند
و دور از چشم نزدیکانت
به فاضلاب می ریزند
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
دست به دست می شوم
مانند گنجشک بی جانی
میان بچه های همسایه
کدام دست پنجره ات را بست
که شیشه ها را ندیدم
#آرزو_نوری
دست به دست می شوم
مانند گنجشک بی جانی
میان بچه های همسایه
کدام دست پنجره ات را بست
که شیشه ها را ندیدم
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
شب به خیر می گوییم و بیدار می مانیم
در بستر مشترکی
که مربوط به هیچ کداممان نیست
ساعت روی دیوار
سکوت را نمی شناسد
چنان که دستهای تو
تن مرا
مشتاقانه
به دستبندی فکر می کنی
که زیر پیراهنها پنهان کرده ای
مایوسانه
به دختری فکر می کنم
که دستهایت را
به او می سپاری
#آرزو_نوری
شب به خیر می گوییم و بیدار می مانیم
در بستر مشترکی
که مربوط به هیچ کداممان نیست
ساعت روی دیوار
سکوت را نمی شناسد
چنان که دستهای تو
تن مرا
مشتاقانه
به دستبندی فکر می کنی
که زیر پیراهنها پنهان کرده ای
مایوسانه
به دختری فکر می کنم
که دستهایت را
به او می سپاری
#آرزو_نوری
@asheghanehaye_fatima
چرا فکر کردم
این حرفها
قلب تو را نرم می کند
مگر کوهها
با وزش باد
تکان می خورند؟
#آرزو_نوری
چرا فکر کردم
این حرفها
قلب تو را نرم می کند
مگر کوهها
با وزش باد
تکان می خورند؟
#آرزو_نوری
از گندمزارها که می گذرم
دست ام به خوشه هاست
دلم با تو
از خیابان که می گذرم
یاد تو با من است
چشم ام به چراغ راهنما
راه که می روم با منی
کندتر از من قدم برمی داری
زودتر از من
به خانه می رسی
#آرزو_نوری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
دست ام به خوشه هاست
دلم با تو
از خیابان که می گذرم
یاد تو با من است
چشم ام به چراغ راهنما
راه که می روم با منی
کندتر از من قدم برمی داری
زودتر از من
به خانه می رسی
#آرزو_نوری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima