عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



حضورت را
به انبوه حقیقت پس نخواهم داد
ای رویای بی تکرار
در اقیانوس وهم انگیز و بی پایان تاریکی
سوار قایقی از نور خواهم شد
اگر فانوس شب بیدار چشمانت بتابد باز
بر آیینه ی جانم
مرا از وحشت طوفان دریاها هراسی نیست
و من با جان و دل بی وقفه پارو می زنم
تا ساحل امن حضور عاشقت
زیبای بی تکرار ...


#فاطمه_مشاعی
@asheghanehaye_fatima




امشب به تبِ كوير خو بايد كرد
با نبض ستاره ها وضو بايد كرد

دور از لبِ يار چون اذان مى گويند
افطار به بوسه از سبو بايد كرد

مهتاب به روى آب خنديده و گفت
اينگونه گذر از آبرو بايد كرد

در شهر ميانِ كوچه ها ايمان را
با هرچه چراغ جستجو بايد كرد

اين فلسفه هاى خسته از سفسطه را
با عشق دوباره رو به رو بايد كرد

تا گنج ، به رنجِ عشق پيدا بشود
خاكِ دلِ خويش زير و رو بايد كرد

بى وقفه براى بى قرارى هامان
آرام و قرار آرزو بايد كرد ...



#فاطمه_مشاعی
@asheghanehaye_fatima



رازى ست عاشقانه طلسم نگاه تو
نوعى كشش كه مى كشدم تا گناهِ تو

از پوست ساده مى گذرد تا به استخوان
اين امتزاجِ چشم من و روى ماه تو



#فاطمه_مشاعی
@asheghanehaye_fatima



‍ به کدام آب
بشویيم نگاهامان را
که در این قحطی عشق
واژه ها در عطشِ خشکِ گلو می سوزند

چشم ها مانده به راه
غم تنهایی خود را
به افق می دوزند

سینه گورستانیست
که در آن
آینه و عشق و غزل دفن شدست

کاری باید کرد
حرفی باید زد
شعری باید گفت
مثل کاوشگر خاک
تا به اعماق سفر باید کرد

ولی از ماندن و درگیر شدن
در شب مرداب
حذر باید کرد...

ریشه ها منتظرند
سفر رعد به نورانی برق
ابرها می بارند
رویش آینه و عشق و غزل

آه رستاخیز است
لحظه ی اوج شکوفایی مرغ ملکوت
چه تماشا دارد ...


#فاطمه_مشاعی
@asheghanehaye_fatima



تو را از ياد خواهم برد بي شك

خوووووووب مي دانم

كه روزي جستجويم مي كني

اما

نمي يابي

#فاطمه_مشاعی
باهر نفس
به عشق تو
تمديد می شوم...!


#فاطمه_مشاعی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


بگو چگونه فراموشت كنم
حالا كه در حافظه‌ى بلند مدت دستانم نشسته‌ای
و عطر آغوشت
صميمى‌ترين نسيمى‌ست كه حوالى تنم مى‌وزد
و جانم را
به رقصى شكوهمند وامی‌دارد...
بگو چگونه فراموشت كنم
اكنون كه آفتابگردانى سرگردانم
و تمام جهان
مطلع چشم‌هاى توست
و من در هجوم اين همه « تو»
از دست رفته‌ام...
مرا از تو گريزى نيست
چنان كه تن را از جان
مگر مرگ مرا كه چنين گر گرفته‌ام از تو
خاموش كند
مگر آن آلزايمر بدخيم معروف...




#فاطمه_مشاعی
همه‌ے حال و هوايش به ڪنار
آه از آن بوسه ڪه در
چشمش بود...


#فاطمه_مشاعی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima