.
هزار معنیِ دیگر
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفته ست
کجاست آنکه تواند یک از هزار شمارد ؟
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
هزار معنیِ دیگر
به غیر از آنچه تو دانی
درون عشق نهفته ست
کجاست آنکه تواند یک از هزار شمارد ؟
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
در روزهای آخر اسفند
در نیمروز روشن
وقتی بنفشهها را با برگ ریشه و پیوند و خاک
در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند
جوی هزار
زمزمهی درد و انتظار
در سینه میخروشد و
بر گونهها روان
ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا
که خواست
در روشنایی باران
در آفتاب پاک
در روزهای آخر اسفند
در نیمروز روشن
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
در نیمروز روشن
وقتی بنفشهها را با برگ ریشه و پیوند و خاک
در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند
جوی هزار
زمزمهی درد و انتظار
در سینه میخروشد و
بر گونهها روان
ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا
که خواست
در روشنایی باران
در آفتاب پاک
در روزهای آخر اسفند
در نیمروز روشن
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
میزند نغمه ،
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانههای بهار ؟
#شفیعی_کدکنی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
میزند نغمه ،
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانههای بهار ؟
#شفیعی_کدکنی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
میزند نغمه ،
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانههای بهار ؟
#شفیعی_کدکنی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغکی با ترنمی بیدار
میزند نغمه ،
نیست معلومم
آخرین شکوه از زمستان است
یا نخستین ترانههای بهار ؟
#شفیعی_کدکنی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن
نه ز بند تو رهایی نه کنار تو نشستن ...
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
نه ز بند تو رهایی نه کنار تو نشستن ...
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
تمام دل خوشیام شور عاشقانهی توست
دو چشم منتظرم تاهمیشه خانهی توست
به کنج خلوت خود، همچو ابر میبارم
سرم درون خیالم به روی شانهی توست.
#شفیعی_کدکنی✨
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
دو چشم منتظرم تاهمیشه خانهی توست
به کنج خلوت خود، همچو ابر میبارم
سرم درون خیالم به روی شانهی توست.
#شفیعی_کدکنی✨
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
مُردم از درد و به گوشِ تو
فغانم نرسید ... !
جان ز کف رفت و
به لب راز نهانم نرسید
گرچه افروختم و
سوختم و
دود شدم
شکوه از دست تو هرگز
به زبانم نرسید ...
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
فغانم نرسید ... !
جان ز کف رفت و
به لب راز نهانم نرسید
گرچه افروختم و
سوختم و
دود شدم
شکوه از دست تو هرگز
به زبانم نرسید ...
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
اگر عشق نمیبود
علفهای بهاری در آن سردِ سحرگاه
سر از خاک نمیزد
اگرعشق نمیبود
ز سنگ سیـه، آن چشمه ی جوشان
گریبانِ زمین را به جنون چاک نمیزد
اگر عشق نمیبود
بر آن شاخه ی انجیر تک افتاده
چکاوک، چنین پرده عشاق، طربناک نمیزد
اگرعشق نمیبود
اگر عشق نمیبود
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
علفهای بهاری در آن سردِ سحرگاه
سر از خاک نمیزد
اگرعشق نمیبود
ز سنگ سیـه، آن چشمه ی جوشان
گریبانِ زمین را به جنون چاک نمیزد
اگر عشق نمیبود
بر آن شاخه ی انجیر تک افتاده
چکاوک، چنین پرده عشاق، طربناک نمیزد
اگرعشق نمیبود
اگر عشق نمیبود
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima