@asheghanehaye_fatima
"ملالی نیست جز دوری...!"
و "دوری"
تنها واژه ای ست که رنج را چون قطار باری
واگن واگن
در ایستگاهی که سینه ی توست
خالی می کند!
#حمید_جدیدی
#رنج
"ملالی نیست جز دوری...!"
و "دوری"
تنها واژه ای ست که رنج را چون قطار باری
واگن واگن
در ایستگاهی که سینه ی توست
خالی می کند!
#حمید_جدیدی
#رنج
@asheghanehaye_fatima
هیچ نه انگار صد بار تصمیم گرفتهام به گردنش بیاویزم! خدا میداند چه دردی دارد این همه دلفریبی را در دسترس ببینی و دستت بسته باشد، آن هم جایی که دست یازیدن طبیعیترین کشش بشری است. مگر بچهها به هوای هر آنچه دلشان طلبید، دست دراز نمیکنند؟ ... و من؟
و آیا سرنوشت چیزی جز این است که سهم خود را از بار رنج به دوش بکشیم و جامِمان را تا به جرعهٔ آخر بنوشیم؟
#گوته
#رنج_های_ورتر_جوان
هیچ نه انگار صد بار تصمیم گرفتهام به گردنش بیاویزم! خدا میداند چه دردی دارد این همه دلفریبی را در دسترس ببینی و دستت بسته باشد، آن هم جایی که دست یازیدن طبیعیترین کشش بشری است. مگر بچهها به هوای هر آنچه دلشان طلبید، دست دراز نمیکنند؟ ... و من؟
و آیا سرنوشت چیزی جز این است که سهم خود را از بار رنج به دوش بکشیم و جامِمان را تا به جرعهٔ آخر بنوشیم؟
#گوته
#رنج_های_ورتر_جوان
در میان گنجه یِ تاریک
سرنوشت من از راه می رسد،
میانِ تصویرِ خویش
به جست و جویِ زیباییِ گذشته ها هستم
و هر حرکتی را به نمایش می گذارم
تهی از روشناییِ نابِ شکوفه های بادام.
جامه هایی که مرا فرو می پوشند
پاره پاره می کنم و
از لنگرِ تنِ خود رهایشان می سازم
تا بیایم
برهنه و عریان
و هیچ چیزی مانعِ دیدارمان نباشد،
تهی از خویش
برای جذبِ تمامیِ #رنج های تو.
#کلارا_خانس
@asheghanehaye_fatima
سرنوشت من از راه می رسد،
میانِ تصویرِ خویش
به جست و جویِ زیباییِ گذشته ها هستم
و هر حرکتی را به نمایش می گذارم
تهی از روشناییِ نابِ شکوفه های بادام.
جامه هایی که مرا فرو می پوشند
پاره پاره می کنم و
از لنگرِ تنِ خود رهایشان می سازم
تا بیایم
برهنه و عریان
و هیچ چیزی مانعِ دیدارمان نباشد،
تهی از خویش
برای جذبِ تمامیِ #رنج های تو.
#کلارا_خانس
@asheghanehaye_fatima