@asheghanehaye_fatima
چرا حتی بهترین آدم ها همیشه چیزی را پنهان می کنند؟
چرا حرف چیزهایی که در دل دارند با هم نمی زنند؟
جایی که می دانند حرف هاشان با باد هوا هدر نمی رود
چرا چیزهای را که در دل دارند بر زبان نمی آورند؟
چرا ظاهر همه طوری است که انگاری تلخ اندیش تر از آنند که به راستی هستند،
طوری که انگاری می ترسند
اگر آنچه در دل دارند به صراحت بگویند
احساسات خود را لگدمال کرده باشند؟
#شب_های_روشن
#داستایوفسکی
چرا حتی بهترین آدم ها همیشه چیزی را پنهان می کنند؟
چرا حرف چیزهایی که در دل دارند با هم نمی زنند؟
جایی که می دانند حرف هاشان با باد هوا هدر نمی رود
چرا چیزهای را که در دل دارند بر زبان نمی آورند؟
چرا ظاهر همه طوری است که انگاری تلخ اندیش تر از آنند که به راستی هستند،
طوری که انگاری می ترسند
اگر آنچه در دل دارند به صراحت بگویند
احساسات خود را لگدمال کرده باشند؟
#شب_های_روشن
#داستایوفسکی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آری، رستاخیز زن در عشق و محبت اوست. عشق نجات واقعی زن از هر فساد و تباهی است؛ عشق تولد دیگر اوست. محال است زن بتواند خود را باز یابد و حقیقت خود را آشکار کند مگر در عشق.
#داستایوفسکی
#رقص
#عشق
@asheghanehaye_fatima
#داستایوفسکی
#رقص
#عشق
@asheghanehaye_fatima
The Forest
James Spiteri
به قول #داستایوفسکی
در خاطرات هرکسی، چیزهایی هست که انسان حتی میترسد برای خودش هم آشکار کند
@asheghanehaye_fatima
در خاطرات هرکسی، چیزهایی هست که انسان حتی میترسد برای خودش هم آشکار کند
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
روياها چيزهاى عجيب غريبى هستن. بعضى قسمت ها با وضوح خيره كننده اى ديده ميشن، با جزئياتى كه با پرداخت استادانه اى، جواهركارى شده ان، در حالی كه بقيه قسمت ها رو، آدم سرسرى نگاه می كنه بدون اين كه اصلا به چيزى در زمان و مكان توجه كنه... به نظر می رسه كه روياها، نه با منطق كه با آرزو، نه با مغز كه با قلب به وجود ميان و با اين وجود، چه حقه هاى پيچيده اى كه بعضى مواقع منطق به رويا نزده و چه چيزهاى كاملا غير قابل فهمى كه در رويا اتفاق نميفته...!
#روياى_يک_مرد_مضحک
#داستایوفسکی
روياها چيزهاى عجيب غريبى هستن. بعضى قسمت ها با وضوح خيره كننده اى ديده ميشن، با جزئياتى كه با پرداخت استادانه اى، جواهركارى شده ان، در حالی كه بقيه قسمت ها رو، آدم سرسرى نگاه می كنه بدون اين كه اصلا به چيزى در زمان و مكان توجه كنه... به نظر می رسه كه روياها، نه با منطق كه با آرزو، نه با مغز كه با قلب به وجود ميان و با اين وجود، چه حقه هاى پيچيده اى كه بعضى مواقع منطق به رويا نزده و چه چيزهاى كاملا غير قابل فهمى كه در رويا اتفاق نميفته...!
#روياى_يک_مرد_مضحک
#داستایوفسکی
@asheghanehaye_fatima
چرا حتی بهترین آدمها
همیشه چیزی را پنهان میکنند ؟
چرا حرفِ چیزهایی را که در دل دارند
با هم نمیزنند ؟!
جایی که میدانند حرفهایشان
با بادِ هوا هدر نمیرود
چرا چیزهایی را که در دل دارند
بر زبان نمیآورند ؟!
چرا ظاهرِ همه
طوری است که اِنگاری
تلخاَندیشتَر از آنند که براستی هستند ؟
طوری که اِنگار
میترسند اگر آنچه در دل دارند
به صراحت بگویند
احساساتِ خود را لگدمال کرده باشند ؟!
#تئور_داستایوفسکی
#داستایوفسکی
کتاب : شبهای روشن
ترجمه : سروش حبیبی
چرا حتی بهترین آدمها
همیشه چیزی را پنهان میکنند ؟
چرا حرفِ چیزهایی را که در دل دارند
با هم نمیزنند ؟!
جایی که میدانند حرفهایشان
با بادِ هوا هدر نمیرود
چرا چیزهایی را که در دل دارند
بر زبان نمیآورند ؟!
چرا ظاهرِ همه
طوری است که اِنگاری
تلخاَندیشتَر از آنند که براستی هستند ؟
طوری که اِنگار
میترسند اگر آنچه در دل دارند
به صراحت بگویند
احساساتِ خود را لگدمال کرده باشند ؟!
#تئور_داستایوفسکی
#داستایوفسکی
کتاب : شبهای روشن
ترجمه : سروش حبیبی
پسر عزیزم الکسی فیودوروویچ!
شاید بهتر باشد تو هم بدانی. بگذار بگویمت که قصد دارم تا آخر به گناهانم ادامه دهم! چون گناه شیرین است . همه به آن بد می گویند . اما همگی آدم ها در آن زندگی می کنند. منتها دیگران در خفا انجامش می دهند و من در عیان ؛
و این است که دیگر گناهکاران به خاطر سادگی ام بر من میتازند.
#برادران_کارامازوف
#داستایوفسکی
@asheghanehaye_fatima
شاید بهتر باشد تو هم بدانی. بگذار بگویمت که قصد دارم تا آخر به گناهانم ادامه دهم! چون گناه شیرین است . همه به آن بد می گویند . اما همگی آدم ها در آن زندگی می کنند. منتها دیگران در خفا انجامش می دهند و من در عیان ؛
و این است که دیگر گناهکاران به خاطر سادگی ام بر من میتازند.
#برادران_کارامازوف
#داستایوفسکی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
به پرواز شک کرده بودم
به هنگامیکه شانههایم
از توان سنگین بال
خمیده بود،
و در پاکبازی معصومانه گرگومیش
شبکور گرسنه چشم حریص
بال میزد.
به پرواز شک کرده بودم من
سحرگاهان
سحر شیریرنگی نام بزرگ
در تجلی بود
با مریمی که میشکفت گفتم: «شوق دیدار خدایت هست؟»
بی که به پاسخ آوایی برآورد
خستگی باز زادن را
به خوابی سنگین
فروشد
همچنان
که تجلی ساحرانِ نام بزرگ؛
و شک
بر شانههای خمیدهام
جای نشین سنگینی توانمند
بالی شد
که دیگر بارش
به پرواز
احساس نیازی
نبود...
صبوحی|
#احمد_شاملو
•••
شاعری جذبه و شور میخواهد. بهآرمان شخص تو نیاز است، و البته انگشتی خطابگر باید، بهالتهاب و شور. بیانِ واقعگرایانه و سطحیِ زندگی، در شعر، بهکلی بیارزش، و حتّی از آن بدتر، یاوه و بیهوده است. چنین «شاعر»ی بهمفت نمیارزد. یک چشم معمولی، منتها اندکی دقیق، خیلی بهتر از چنین هنرمندی میتواند چیزهای زندگی روزانه را ببیند و حس کند.
#داستایوفسکی
من همیشه حیرانام که آیا میشود انسان همهی انسانها، همهی همنوعان خود را دوست داشته باشد؟
البته نمی تواند. چنین چیزی طبیعی نیست.
عشق انسان به دیگران، که نوع دوستی نامیده میشود، چیزی است ذهنی و تقریبا همیشه بر پایه خودپرستی استوار است.
عشق آزاد از خودپسندی برای ما ممکن نیست.
#ابله
#داستایوفسکی
@asheghanehaye_fatima
البته نمی تواند. چنین چیزی طبیعی نیست.
عشق انسان به دیگران، که نوع دوستی نامیده میشود، چیزی است ذهنی و تقریبا همیشه بر پایه خودپرستی استوار است.
عشق آزاد از خودپسندی برای ما ممکن نیست.
#ابله
#داستایوفسکی
@asheghanehaye_fatima
به آنچه قلبت میگوید اعتماد کن نه آنچه که از آسمان وعده میدهند. و اینجاست که تنها ایمان قلبی تو برایت باقی میماند.
#داستایوفسکی
#برادران_کارامازوف
@asheghanehaye_fatima
#داستایوفسکی
#برادران_کارامازوف
@asheghanehaye_fatima
از خودت میپرسی : اون رؤیاهات کجا هستن؟
سرت رو تکون میدی و میگی : سالها چه زود میگذرن!
و باز هم از خودت میپرسی : تو با زندگیت چکار کردی؟ بهترین سالهای عمرتو کجا به خاک سپردی؟ زندگی کردی یا نه ؟ ببین، به خودت میگی، دنیا چقدر داره سرد میشه. سالهای بیشتری میگذرن و با خودشون تنهایی ملالآوری رو میارن و بعد پیری تکیهزده به یک چوب زیر بغل لرزان لرزان میاد و درست بعدش بدبختی و خُرد شدن. دنیای خیالی تو تاریک میشه، رؤیاهات پوسیده میشن و مثل برگهای زرد میافتن.
آیا تنها ماندن، تنهای تنها، بدون اینکه چیزی برای تأسف خوردن داشته باشی، دردناک نیست؟ چون هر چی که من از دست میدم، همه، چیزهایی هستن که یه روزی "هیچ" میشن..
#داستایوفسکی
@asheghanehaye_fatima
سرت رو تکون میدی و میگی : سالها چه زود میگذرن!
و باز هم از خودت میپرسی : تو با زندگیت چکار کردی؟ بهترین سالهای عمرتو کجا به خاک سپردی؟ زندگی کردی یا نه ؟ ببین، به خودت میگی، دنیا چقدر داره سرد میشه. سالهای بیشتری میگذرن و با خودشون تنهایی ملالآوری رو میارن و بعد پیری تکیهزده به یک چوب زیر بغل لرزان لرزان میاد و درست بعدش بدبختی و خُرد شدن. دنیای خیالی تو تاریک میشه، رؤیاهات پوسیده میشن و مثل برگهای زرد میافتن.
آیا تنها ماندن، تنهای تنها، بدون اینکه چیزی برای تأسف خوردن داشته باشی، دردناک نیست؟ چون هر چی که من از دست میدم، همه، چیزهایی هستن که یه روزی "هیچ" میشن..
#داستایوفسکی
@asheghanehaye_fatima