■برخوردی حیرتانگیز
حیرتزده با خود میگویید:
«من این لحظه را خیلی پیش از اینها زیسته بودم»
- خانهیی که اولین بار واردِ آن شدهاید
پلههایی که اولین بار از آنها عبور کردهاید
پنجرهیی که ناگهان آفتاب از آن تابیده است -
و درست بعد از آن، صدای سوتِ قطار...
ببینید!
وقتی که شما هنوز به دنیا نیامده بودید
در زمانی نزدیکِ ظهر
این رنگها و این صداها
چنین به یکجا گردآمده بودند
آیا زندهگی همان به یادآوردن است؟
شاید که ما نیز
برای عدهیی در سالیانِ پیش
در برخوردی حیرتانگیز
صدایی بودهایم
■#ملیح_جودت_آندای | Melih Cevdet Anday | ترکیه، ۲۰۰۲-۱۹۱۵ |
برگردان: #ابوالفضل_پاشا
●📕 از کتاب: #عشق_های_دیرینه | نشر: #سرزمین_اهورایی | چ اول ۱۳۹۹ |
@asheghanehaye_fatima
حیرتزده با خود میگویید:
«من این لحظه را خیلی پیش از اینها زیسته بودم»
- خانهیی که اولین بار واردِ آن شدهاید
پلههایی که اولین بار از آنها عبور کردهاید
پنجرهیی که ناگهان آفتاب از آن تابیده است -
و درست بعد از آن، صدای سوتِ قطار...
ببینید!
وقتی که شما هنوز به دنیا نیامده بودید
در زمانی نزدیکِ ظهر
این رنگها و این صداها
چنین به یکجا گردآمده بودند
آیا زندهگی همان به یادآوردن است؟
شاید که ما نیز
برای عدهیی در سالیانِ پیش
در برخوردی حیرتانگیز
صدایی بودهایم
■#ملیح_جودت_آندای | Melih Cevdet Anday | ترکیه، ۲۰۰۲-۱۹۱۵ |
برگردان: #ابوالفضل_پاشا
●📕 از کتاب: #عشق_های_دیرینه | نشر: #سرزمین_اهورایی | چ اول ۱۳۹۹ |
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
■زندگی با تو
تو ای محبوبِ من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
به آسمان نگاه میکنم
زیرا که چشمهای تو را در آبیِ آن میبینم
تو ای یکییکدانهی من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
به دریاها مینگرم
زیرا که وقتی به افق نگاه میکنم
معجزهات را میبینم
تو ای یکییکدانهی من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
به پرندگان نگاه میکنم
زیرا که آزاد بودنات را در بالهایشان میبینم
و تو ای معشوق من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
بهنام تو عصیان میکنم
اما نمیخواهم که مشتاقِ دیدار تو باشم
که میخواهم با تو زندگی کنم
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
میخواهم به خودت نگاه کنم
و تو را فقط در خودت ببینم.
#بهچت_نجاتی_گیل | #بهجت_نجاتی_گیل | | Behçet Necatigil | ترکیه، ۱۹۷۹ - ۱۹۱۶ |
برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📕●از کتاب: #جمهوری_فدرال_ابر | نشر: #سولار ۱۳۹۶ |
■زندگی با تو
تو ای محبوبِ من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
به آسمان نگاه میکنم
زیرا که چشمهای تو را در آبیِ آن میبینم
تو ای یکییکدانهی من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
به دریاها مینگرم
زیرا که وقتی به افق نگاه میکنم
معجزهات را میبینم
تو ای یکییکدانهی من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
به پرندگان نگاه میکنم
زیرا که آزاد بودنات را در بالهایشان میبینم
و تو ای معشوق من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
بهنام تو عصیان میکنم
اما نمیخواهم که مشتاقِ دیدار تو باشم
که میخواهم با تو زندگی کنم
هر بار که مشتاقِ دیدار تو میشوم
میخواهم به خودت نگاه کنم
و تو را فقط در خودت ببینم.
#بهچت_نجاتی_گیل | #بهجت_نجاتی_گیل | | Behçet Necatigil | ترکیه، ۱۹۷۹ - ۱۹۱۶ |
برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📕●از کتاب: #جمهوری_فدرال_ابر | نشر: #سولار ۱۳۹۶ |