عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
شعری از #جمال_سوره‌یا
#Cemal_Süreya
که در ایران #جمال_ثریا هم معرفی شده است
برگردان #ابوالفضل_پاشا
برگرفته از مجموعه‌ی شعر #کاش_تنها_برای_همین_تو_را_دوست_داشتم
نشر #هشت
چ اول
سال 1398
صص 62-61



درخواست



تویی: کوچه‌ی من
و وقتی کلید را در قفل می‌چرخانم
چیزی که بسته می‌شود درِ خانه نیست
می‌خواهم دری که باز می‌شود رو به تو باشد

تویی: نشانیِ من
که نامه‌های من درست به مقصد برسد
وقتی که ما دو نفر حرف می‌زنیم
نمی‌خواهم که در همان دم کسی بیاید و
سه نفر شویم

تویی: شهرِ من
اگر شهرهای دیگری هم به میان بیایند
من به شادمانگیِ دیگری می‌پیوندم

تویی: جشن و سُرورِ من
همه را بنویس!
تویی: تاریخِ من
چیزی از قلم نیفتد!

تویی: زبانِ من
تو هم کمی مراقب شیرین‌زبانی‌ات باش

تویی: اندیشه‌ی من
خواهرم پنجره را باز می‌کند
که با پادرمیانیِ نوری که کاکل به سر دارد
اتاق از هوای تازه‌ی روز پر شود

گیسوان‌ات را ادامه بده «فریگیا»!
تویی: محبوبِ من
تویی: سرزمینِ من
تو ای آناتولی! به من قول بده!


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



■می‌شناسم تمامیِ راه‌ها...

می‌شناسم تمامیِ راه‌ها - که سوی تو می‌آید - بسته است
وانگهی تو هم هرگز مرا دوست نداشته‌یی

چه نزدیک بودیم و در میان ما: پرت‌گاه
و خانه‌ها و انسان‌ها در میان ما: مثل دیوارها

بیدار شدم کاملن به تو اندیشیدم
تنها به تو
و تنها به چشم‌های تو

سرانجام تویی: بانوی من
تویی: مردن‌ام
تویی: ماندن‌ام
من که به این‌چنین دردی افتاده‌ام
دیگر مرا یار و یاور خود حساب مکن

هم‌اکنون مثل سگی گریزان‌ام از این‌سو به آن‌سو
وگرنه واقعن من آدمی مغرورم - باور کن -

به خاطر نمی‌آورم از لیوانی نیمه‌پر نوشیده باشم
و میل‌ام نمی‌کشد به نانی که گوشه‌ی آن را کنده باشند

از دور چند بار به تو در کشتی ساعت ۵:۴۵ نگاه کردم
به هر ترانه‌یی که گوش می‌سپارم انگار برای ما خوانده‌اند

عشقِ یک‌طرفه آدمی را چه‌گونه احمق می‌کند؟
چه‌گونه فراموش کرده‌ام که تو دیگری را دوست داری؟

کارهایی که تو را آزار می‌داد
و کارهای بچه‌گانه از من سر زدند
ببخشید که دیگر هیچ‌کدام‌شان تکرار نخواهد شد

برای مواجه نشدن با تو هر کدام از دست من بربیاید انجام می‌دهم
اگر چه این کار آن‌چنان هم آسان نیست

عادت می‌کنم که تو را تنها در رؤیاهای خود فراموش کنم
خوش‌بختیِ این کار هم اندک نیست

اگر به خواسته‌هایم نرسم
بیرون می‌آیم از این شهر و می‌روم
بی‌تو بودن - که بازی لفظی‌ست -
شاید که معنا پیدا کند

باور کن: چیزی را فاش نمی‌کنم، تو را نمی‌آزارم
و اکنون می‌توانم آخرین خواسته‌ام را هم به تو بگویم:

این نامه را در نیمه‌شب برای تو می‌نویسم
التماس می‌کنم آن را در روزهای چهارشنبه نخوان!

■●شاعر: #جمال_سوره‌یا | #جمال_ثریا | Cemal Süreya | ترکیه |

■●برگردان: #ابوالفضل_پاشا

📕●به‌نقل از کتاب: #کاش_تنها_برای_همین_تو_را_دوست_داشتم
@asheghanehaye_fatima



■شمارش

زیرِ نورِ ماه نشستیم
تو را بوسیدم از مچِ دست‌ات

پس برخاستیم
تو را بوسیدم از لب‌ات

در کنارِ درِ نیمه‌باز
تو را بوسیدم از نفس‌های‌ات

کودکان در باغچه بودند
تو را بوسیدم از کودک‌ات

تو را به خانه‌ی خود به مخفی‌گاه خودم بردم
تو را بوسیدم از قاشق‌ات - که غذا می‌خوردی -

در خانه‌های دیگری به هم برخوردیم
تو را بوسیدم از جادکمه‌ات

در نهایت تو را به خیابان‌ها کشاندم
و تو را بوسیدم از سرچشمه‌یی که از آن می‌جوشیدی

#جمال_سوره‌یا | #جمال_ثریا | Cemal Süreya | ترکیه |

برگردان: #ابوالفضل_پاشا

📕●به‌نقل از کتاب: #کاش_تنها_برای_همین_تو_را_دوست_داشتم