نمی خواستم در آغوش بگیرمت
می خواستم آنقدر در من بمانی که پیر شویم
در تنم راه بیفتی
و عصای کوچکت رگ هایم را سوراخ کند
اکنون اما
گوش سپرده ام به صدای تار سفیدی که سیاهی موهایم را می شکافد
چگونه از درونم گریختی؟
چگونه برهنه در تاریکی دویدی؟
چگونه مرا از تنت تکاندی؟
#آیدا_عمیدی
@asheghanehaye_fatima
می خواستم آنقدر در من بمانی که پیر شویم
در تنم راه بیفتی
و عصای کوچکت رگ هایم را سوراخ کند
اکنون اما
گوش سپرده ام به صدای تار سفیدی که سیاهی موهایم را می شکافد
چگونه از درونم گریختی؟
چگونه برهنه در تاریکی دویدی؟
چگونه مرا از تنت تکاندی؟
#آیدا_عمیدی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"اشتیاق"
"گر زمان و مکان
در اختیارِ ما بود
ده سال پیش از طوفانِ نوح
عاشقت میشدم
و تو میتوانستی
تا قیامت برایم ناز کنی
یکصد سال
به ستایشِ چشمانت میگذشت
و سیهزار سال
صرفِ ستایشِ تنت
و تازه
در پایانِ عمر
به دلت راه مییافتم...
آندره مارول | شاعر بریتانیایی
برگردان: احمد شاملو
دکلمه: آیدا سرکیسیان
ویدیو: آرش میرمحمدی
#آندره_مارول
#احمد_شاملو
#آیدا_سرکیسیان
#آرش_میرمحمدی
@asheghanehaye_fatima
"گر زمان و مکان
در اختیارِ ما بود
ده سال پیش از طوفانِ نوح
عاشقت میشدم
و تو میتوانستی
تا قیامت برایم ناز کنی
یکصد سال
به ستایشِ چشمانت میگذشت
و سیهزار سال
صرفِ ستایشِ تنت
و تازه
در پایانِ عمر
به دلت راه مییافتم...
آندره مارول | شاعر بریتانیایی
برگردان: احمد شاملو
دکلمه: آیدا سرکیسیان
ویدیو: آرش میرمحمدی
#آندره_مارول
#احمد_شاملو
#آیدا_سرکیسیان
#آرش_میرمحمدی
@asheghanehaye_fatima