@asheghanehaye_fatima
درختی به دستانام وارد شد
شیرهاش از بازوانام بالا رفت
در سینهام رشد کرد
و شاخههایش از تنام بیرون آمد.
درخت، تویی.
خزه، تویی.
بنفشههایی که باد مینوازدشان، تویی.
تو کودکی آن بالا.
و همه اینها در چشم دنیا ابلهانه است.
■●شاعر: #ازرا_پاوند | Ezra Pound | آمریکا، ۱۹۷۲-۱۸۸۵ |
■●برگردان: #مهیار_مظلومی
درختی به دستانام وارد شد
شیرهاش از بازوانام بالا رفت
در سینهام رشد کرد
و شاخههایش از تنام بیرون آمد.
درخت، تویی.
خزه، تویی.
بنفشههایی که باد مینوازدشان، تویی.
تو کودکی آن بالا.
و همه اینها در چشم دنیا ابلهانه است.
■●شاعر: #ازرا_پاوند | Ezra Pound | آمریکا، ۱۹۷۲-۱۸۸۵ |
■●برگردان: #مهیار_مظلومی
December 10, 2019
@asheghanehaye_fatima
وقتی عشق چیزی نیست
جز حالتی ساختگی
و نشانهای توخالی.
وقتی خانه پُر است از کندههای چوب،
اما آتشی نمیسوزد.
وقتی تشریفات از انسان پیشی میگیرد.
شاید وقتی کلماتی را تکرار میکنیم
که قادر به دور کردنِ فقدان نیستند.
وقتی من و تو
روی در رویایم،
و بیابانی میانمان گسترده میشود.
وقتی شب فرامیرسد.
وقتی خودمان را نومیدانه
به امید میسپاریم،
شاید آن هنگامست که
تنها عشق
لبهایت را به روشنایی روز میگشاید.
■●شاعر: #خوزه_آنخل_بالنته | José Ángel Valente | اسپانیا، ۲۰۰۰ --۱۹۲۹ |
■●برگردان: #مهیار_مظلومی
وقتی عشق چیزی نیست
جز حالتی ساختگی
و نشانهای توخالی.
وقتی خانه پُر است از کندههای چوب،
اما آتشی نمیسوزد.
وقتی تشریفات از انسان پیشی میگیرد.
شاید وقتی کلماتی را تکرار میکنیم
که قادر به دور کردنِ فقدان نیستند.
وقتی من و تو
روی در رویایم،
و بیابانی میانمان گسترده میشود.
وقتی شب فرامیرسد.
وقتی خودمان را نومیدانه
به امید میسپاریم،
شاید آن هنگامست که
تنها عشق
لبهایت را به روشنایی روز میگشاید.
■●شاعر: #خوزه_آنخل_بالنته | José Ángel Valente | اسپانیا، ۲۰۰۰ --۱۹۲۹ |
■●برگردان: #مهیار_مظلومی
February 15, 2020