@asheghanehaye_fatima
کتاب #تنهایی_پرهیاهو
اثر #بهومیل_هرابال
ترجمه #پرویز_دوایی
📚درباره کتاب:
#تنهایی_پرهیاهو عنوان کتابی از #بهومیل_هرابال نویسنده اهل چک است. او این کتاب را در فاصله سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشت و از آنجا که در کشورش ممنوعالقلم بود اثر در سال ۱۹۷۶ به صورت مخفیانه منتشر شد. اولین انتشار اثر در کشور چک به سال ۱۹۸۹ برمیگردد. داستان، برخلاف بیشتر آثار هرابال، در دوره سلطه نظام کمونیستی رخ میدهد.
هانتا، راوی و شخصیت اصلی سی و پنج سال از زندگی خود را پای دستگاه پرس کاغذ سپری کرده است. او هر روز کتاب هایی را که توسط رژیم کمونیست ممنوع شده اند و دستور انهدام آنها صادر شده است را از آرواره های مکانیکی دستگاه پرس نجات میدهد، آنها را به آپارتمان خودش میبرد و در حالی که آبجو مینوشد مطالعه میکند. با توجه به حجم عظیم کتابهای انباشته شده در آپارتمانش، همیشه خطر سقوط کتاب ها و له شدن زیر آنها را متصور است و مجبور میشود برخی از آنها را ببخشد یا بفروشد. او همچنین با زوال کارش روبرو است چرا که در مقایسه با نیروهای جوانی که از آخرین تکنولوژی دستگاه پرس استفاده میکنند او دیگر بازدهی در این شغل ندارد.
پس از انتشار این کتاب هرابال حین غذا دادن به کبوترها از طبقهٔ پنجم بیمارستان به پایین افتاد. خودکشی از طبقهٔ پنجم و اینکه او چگونه انسانهایی که این راه را برای مرگ درنظر میگیرند در سایر آثار او و نامههایی که نوشته است دیده میشود.
📖 قسمتهایی از کتاب:
کسانی که شما را دوست دارند حتی اگر هزار دلیل برای رفتن داشته باشند ترکتان نخواهند کرد، آنها یک دلیل برای ماندن خواهند یافت.
گاهی بايد آدمای اطرافت رو کنار بگذاری... بعضیها رو برای يک ساعت و بعضی ها رو برای هميشه !
وقتی من چیزی را میخوانم در واقع نمیخوانم؛ جمله ای زیبا را به دهان میاندازم و مثل آب نبات میمکم یا مثل لیکوری مینوشم تا آنکه اندیشه، مثل الکل در وجود من حل شود تا در دلم نفوذ کند و در رگهایم جاری شود و به ریشهی هر گلبول خونی برسد.
@asheghanehaye_fatima
👇👇👇👇👇👇👇👇
کتاب #تنهایی_پرهیاهو
اثر #بهومیل_هرابال
ترجمه #پرویز_دوایی
📚درباره کتاب:
#تنهایی_پرهیاهو عنوان کتابی از #بهومیل_هرابال نویسنده اهل چک است. او این کتاب را در فاصله سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشت و از آنجا که در کشورش ممنوعالقلم بود اثر در سال ۱۹۷۶ به صورت مخفیانه منتشر شد. اولین انتشار اثر در کشور چک به سال ۱۹۸۹ برمیگردد. داستان، برخلاف بیشتر آثار هرابال، در دوره سلطه نظام کمونیستی رخ میدهد.
هانتا، راوی و شخصیت اصلی سی و پنج سال از زندگی خود را پای دستگاه پرس کاغذ سپری کرده است. او هر روز کتاب هایی را که توسط رژیم کمونیست ممنوع شده اند و دستور انهدام آنها صادر شده است را از آرواره های مکانیکی دستگاه پرس نجات میدهد، آنها را به آپارتمان خودش میبرد و در حالی که آبجو مینوشد مطالعه میکند. با توجه به حجم عظیم کتابهای انباشته شده در آپارتمانش، همیشه خطر سقوط کتاب ها و له شدن زیر آنها را متصور است و مجبور میشود برخی از آنها را ببخشد یا بفروشد. او همچنین با زوال کارش روبرو است چرا که در مقایسه با نیروهای جوانی که از آخرین تکنولوژی دستگاه پرس استفاده میکنند او دیگر بازدهی در این شغل ندارد.
پس از انتشار این کتاب هرابال حین غذا دادن به کبوترها از طبقهٔ پنجم بیمارستان به پایین افتاد. خودکشی از طبقهٔ پنجم و اینکه او چگونه انسانهایی که این راه را برای مرگ درنظر میگیرند در سایر آثار او و نامههایی که نوشته است دیده میشود.
📖 قسمتهایی از کتاب:
کسانی که شما را دوست دارند حتی اگر هزار دلیل برای رفتن داشته باشند ترکتان نخواهند کرد، آنها یک دلیل برای ماندن خواهند یافت.
گاهی بايد آدمای اطرافت رو کنار بگذاری... بعضیها رو برای يک ساعت و بعضی ها رو برای هميشه !
وقتی من چیزی را میخوانم در واقع نمیخوانم؛ جمله ای زیبا را به دهان میاندازم و مثل آب نبات میمکم یا مثل لیکوری مینوشم تا آنکه اندیشه، مثل الکل در وجود من حل شود تا در دلم نفوذ کند و در رگهایم جاری شود و به ریشهی هر گلبول خونی برسد.
@asheghanehaye_fatima
👇👇👇👇👇👇👇👇
🎼 #تنهایی_لیلا . سکوت شب و یک موسیقی زیبا با صدای
" #علیرضا_قربانی"
🎵اثر زیبا و با احساس "کارن همایونفر"
؛ #موسیقی_متن_سریال
@asheghanehaye_fatima
" #علیرضا_قربانی"
🎵اثر زیبا و با احساس "کارن همایونفر"
؛ #موسیقی_متن_سریال
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
کسی باید این عشق را از وسط نصف کند
و نیمهی دیگرش را
در دل تو بکارد!
تنهایی نمیشود از پس #تنهایی برآمد!
#مهدیه_لطیفی
کسی باید این عشق را از وسط نصف کند
و نیمهی دیگرش را
در دل تو بکارد!
تنهایی نمیشود از پس #تنهایی برآمد!
#مهدیه_لطیفی
من همیشه هوای گرگ و میش را دوست دارم. فقط در این لحظههاست که احساس میکنم میخواهد اتفاق مهمی روی دهد. در گرگومیش همهچیز زیبا جلوه میکند. خیابانها، میادین و عابرین. من حتی در این لحظه احساس جوانی و خوشتیپی میکنم و همیشه دوست دارم که به آینه نگاه کنم و از خیابانها که رد میشوم در ویترینها خودم را تماشا کنم و دست به صورتم که میزنم، چین و چروکی در پیشانی و صورتم نمیبینم.
#تنهایی_پر_هیاهو
#بهومیل_هرابال
@asheghanehaye_fatima
#تنهایی_پر_هیاهو
#بهومیل_هرابال
@asheghanehaye_fatima
اگر زمان منتظر ما میایستاد تا ما به بلوغ برسیم، قطعا زندگی با نقصهای کمتری را تجربه میکردیم. نمیدانم زندگی بدون واژهی «افسوس» چه شکلی خواهد بود! شیرینتر است یا مزهی یکنواختی دارد!؟
کتاب : #تنهایی_پر_هیاهو
#بهومیل_هرابال
@asheghanehaye_fatima
کتاب : #تنهایی_پر_هیاهو
#بهومیل_هرابال
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
"تنهایی💫ِ دونفر"
_چی گوش میدی؟
_ها؟
_درار اونو از گوشِت
_چی میگی؟
_چی گوش میدی؟
_تو خیلی دوری...خیلی دوری
_منکه دور نیستم که...همینجام
_نه...من نمیگم که...آهنگ میگه تو خیلی دوری
_خب آدرس بده بگو بیاد ببینمش...یا آدرسشو بگیر من برم پیشش...چه میدونم
_مگه هرکی آدرس هر کیو داشته باشه بهش سر میزنه؟
_میزنه دیگه...نمیزنه؟
_پارسال یادته گفتی از این خونه بلند شیم گفتم نه بمونیم
_آره یادمه...گفتی اجارش با من...چی شده میخوای بزنی زیرش؟ من نمیدما
_نه..گوش کن...گفتم بمونیم چون آدرسمو داره...شاید بیاد حداقل بهم سر بزنه...ببینه زندم...مُردَم
_اومد؟
_نه دیگه...نیومد...واسه همین میگم غلطه حرفت... آدرسمو داره ولی نمیاد
_خب شاید روزا که ما نیستیم میاد بهت سر بزنه...میبینه نیستیم...میره
_نوچ...نمیاد
_از کجا معلوم؟
_من هر شب که میام خونه یه تیکه چسب شیشهای میزنم رو زنگ بعد میکَنَم...هیچ اثر انگشتی رو زنگ نیست!
_هیچی؟؟
_هیچی...
_یعنی هیشکی زنگِ خونهی مارو نمیزنه؟
_حتما نمیزنه دیگه
_خب تو چرا نمیری بهش سر بزنی؟
_عوض شده...تلفن، آدرس...خودش!
_رفتی سر بزنی ؟
_اره بابا...هر هفته میرم اونجا
_دیگه چرا هر هفته؟
_جاش یه پیرمرد پیرزن اومدن...اونام فقط رو زنگشون اثر انگشت من هست
_هفتهی بعد منم ببر...میخوام دوتا اثر انگشت رو زنگشون بیفته
_باشه...ایستگاه آخره...باید پیاده شیم
_اون آقارم بیدار کن
_ولش کن...دیدمش قبلا، توی بیآرتی میخوابه میمونه شبا
_نه بابا؟...اینکه دیگه هیچ آدرسی نداره
_از یه جایی به بعد آدم دیگه نه حوصله داره کسی بهش سر بزنه نه حوصله داره سر بزنه به کسی...
_آدما چجوری انقدر تنها میشن ؟
_به مرور...
#علی_سلطانی
#تنهایی_دونفر
"تنهایی💫ِ دونفر"
_چی گوش میدی؟
_ها؟
_درار اونو از گوشِت
_چی میگی؟
_چی گوش میدی؟
_تو خیلی دوری...خیلی دوری
_منکه دور نیستم که...همینجام
_نه...من نمیگم که...آهنگ میگه تو خیلی دوری
_خب آدرس بده بگو بیاد ببینمش...یا آدرسشو بگیر من برم پیشش...چه میدونم
_مگه هرکی آدرس هر کیو داشته باشه بهش سر میزنه؟
_میزنه دیگه...نمیزنه؟
_پارسال یادته گفتی از این خونه بلند شیم گفتم نه بمونیم
_آره یادمه...گفتی اجارش با من...چی شده میخوای بزنی زیرش؟ من نمیدما
_نه..گوش کن...گفتم بمونیم چون آدرسمو داره...شاید بیاد حداقل بهم سر بزنه...ببینه زندم...مُردَم
_اومد؟
_نه دیگه...نیومد...واسه همین میگم غلطه حرفت... آدرسمو داره ولی نمیاد
_خب شاید روزا که ما نیستیم میاد بهت سر بزنه...میبینه نیستیم...میره
_نوچ...نمیاد
_از کجا معلوم؟
_من هر شب که میام خونه یه تیکه چسب شیشهای میزنم رو زنگ بعد میکَنَم...هیچ اثر انگشتی رو زنگ نیست!
_هیچی؟؟
_هیچی...
_یعنی هیشکی زنگِ خونهی مارو نمیزنه؟
_حتما نمیزنه دیگه
_خب تو چرا نمیری بهش سر بزنی؟
_عوض شده...تلفن، آدرس...خودش!
_رفتی سر بزنی ؟
_اره بابا...هر هفته میرم اونجا
_دیگه چرا هر هفته؟
_جاش یه پیرمرد پیرزن اومدن...اونام فقط رو زنگشون اثر انگشت من هست
_هفتهی بعد منم ببر...میخوام دوتا اثر انگشت رو زنگشون بیفته
_باشه...ایستگاه آخره...باید پیاده شیم
_اون آقارم بیدار کن
_ولش کن...دیدمش قبلا، توی بیآرتی میخوابه میمونه شبا
_نه بابا؟...اینکه دیگه هیچ آدرسی نداره
_از یه جایی به بعد آدم دیگه نه حوصله داره کسی بهش سر بزنه نه حوصله داره سر بزنه به کسی...
_آدما چجوری انقدر تنها میشن ؟
_به مرور...
#علی_سلطانی
#تنهایی_دونفر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
رفتنت نزدیکه
چون دلم آشوبه
چون درست چن وقته
خیلی حالت خوبه ..
۱۴ آبان، ساعت ۱۷، موزیک جدید ...
#تنهایی
#روزبه_بمانی
@asheghanehaye_fatima
رفتنت نزدیکه
چون دلم آشوبه
چون درست چن وقته
خیلی حالت خوبه ..
۱۴ آبان، ساعت ۱۷، موزیک جدید ...
#تنهایی
#روزبه_بمانی
@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
تنهایی مسئلهی بسیاری از ترانههای من بوده ولی هر بار که باهاش مواجه شدم انگار اولین باره که تجربهش میکنم چرا که هیچ دو تنهاییای شبیه هم نیست.
امیدوارم از قطعهی تنهایی لذت ببرید.
تشکر میکنم از دوست عزیزم احسان نیزن که یک بار دیگه با یک ملودی زیبا یک عاشقانهی دیگه رو برای من ساخت همچنین از میلاد هاشمی عزیز که در اولین تجربه مشترکمون برای من تنهایی رو به زیبایی تنظیم کرد از عادل روحنواز برای نوازندگی گیتار که مثل همیشه درجه یک بود و از سعید زمانی برای همدلی و همیاری همیشگیش و در نهایت از شاهد عزیز برای زحماتش.
امیدوارم تنهایی رو دوست داشته باشید ❤
.
#تنهایی
#روزبه_بمانی
@asheghanehaye_fatima
تنهایی مسئلهی بسیاری از ترانههای من بوده ولی هر بار که باهاش مواجه شدم انگار اولین باره که تجربهش میکنم چرا که هیچ دو تنهاییای شبیه هم نیست.
امیدوارم از قطعهی تنهایی لذت ببرید.
تشکر میکنم از دوست عزیزم احسان نیزن که یک بار دیگه با یک ملودی زیبا یک عاشقانهی دیگه رو برای من ساخت همچنین از میلاد هاشمی عزیز که در اولین تجربه مشترکمون برای من تنهایی رو به زیبایی تنظیم کرد از عادل روحنواز برای نوازندگی گیتار که مثل همیشه درجه یک بود و از سعید زمانی برای همدلی و همیاری همیشگیش و در نهایت از شاهد عزیز برای زحماتش.
امیدوارم تنهایی رو دوست داشته باشید ❤
.
#تنهایی
#روزبه_بمانی
@asheghanehaye_fatima