@asheghanehaye_fatima
حقیقت را میدانم
تمام حقایق دیگر را
واگذارید.
مردم هیچ کجای زمین نیازی به مبارزه ندارند!
بنگرید-شامگاه است،
بنگرید،تقریبا شب است:
از چه سخن می گویید،شاعران،عاشقان،ژنرال ها؟
باد
اکنون یکنواخت
می وزد،
زمین از شبنم خیس است،
توفان ستارگان در آسمان به آرامش بدل خواهد شد.
و به زودی همه ی ما زیر خاک خواهیم خفت،
ما که هرگز به هم مجال ندادیم بر روی ان بیارمیم.
#مارینا_تسوتایوا
حقیقت را میدانم
تمام حقایق دیگر را
واگذارید.
مردم هیچ کجای زمین نیازی به مبارزه ندارند!
بنگرید-شامگاه است،
بنگرید،تقریبا شب است:
از چه سخن می گویید،شاعران،عاشقان،ژنرال ها؟
باد
اکنون یکنواخت
می وزد،
زمین از شبنم خیس است،
توفان ستارگان در آسمان به آرامش بدل خواهد شد.
و به زودی همه ی ما زیر خاک خواهیم خفت،
ما که هرگز به هم مجال ندادیم بر روی ان بیارمیم.
#مارینا_تسوتایوا
@asheghanehaye_fatima
بوسهای بر این سر - بدبختی را پاک میکند
سرت را میبوسم.
بوسهای بر این چشم - بیخوابی را میبرد
چشمت را میبوسم.
بوسهای بر این لب - عمیقترین تشنگی را فرو مینشاند
لبت را میبوسم.
بوسهای بر این سر - خاطره را پاک میکند.
سرت را میبوسم.
« #مارینا_تسوتایوا»
ترجمه:#محمد_مختاری
بوسهای بر این سر - بدبختی را پاک میکند
سرت را میبوسم.
بوسهای بر این چشم - بیخوابی را میبرد
چشمت را میبوسم.
بوسهای بر این لب - عمیقترین تشنگی را فرو مینشاند
لبت را میبوسم.
بوسهای بر این سر - خاطره را پاک میکند.
سرت را میبوسم.
« #مارینا_تسوتایوا»
ترجمه:#محمد_مختاری
@asheghanehaye_fatima
...صدای نام تو
سنگیست که به دریاچهی آرام پرتاب میشود
نام تو
صدای آرام سمضربههاییست در شب
روی شقیقهی من ، نام تو
شلیک سریع تفنگی مسلح شده است
نام تو غیرممکن
بوسهای روی چشمهایم
سردی پلکهای بسته است
نام تو بوسهی برف
جرعهی آبی آب چشمهای خنک
خواب با نام تو عمیق میشود
#مارینا_تسوتایوا
#شاعر_روسیه
ترجمه :
#سینا_کمال_آبادی
...صدای نام تو
سنگیست که به دریاچهی آرام پرتاب میشود
نام تو
صدای آرام سمضربههاییست در شب
روی شقیقهی من ، نام تو
شلیک سریع تفنگی مسلح شده است
نام تو غیرممکن
بوسهای روی چشمهایم
سردی پلکهای بسته است
نام تو بوسهی برف
جرعهی آبی آب چشمهای خنک
خواب با نام تو عمیق میشود
#مارینا_تسوتایوا
#شاعر_روسیه
ترجمه :
#سینا_کمال_آبادی
@asheghanehaye_fatima
نام تو
پرندهای است در دست من
تکهای یخ بر روی زبانم.
نام تو
باز شدن سریع لبهاست.
نام تو
چهار حرف
توپی گرفته شده در هوا
ناقوسی نقرهای است در دهانم.
صدای نام تو
سنگی است که به دریاچهی آرام پرتاب میشود.
نام تو
صدای آرام سم ضربههایی است در شب
روی شقیقهی من.
نام تو
شلیک سریع تفنگی مسلح شده است.
نام تو
غیرممکن بوسهای روی چشمهایم
سردی پلکهای بسته است.
نام تو
بوسهی برف، جرعهی آبی آب چشمهای خنک.
خواب با نام تو عمیق میشود.
#مارینا_تسوتایوا
نام تو
پرندهای است در دست من
تکهای یخ بر روی زبانم.
نام تو
باز شدن سریع لبهاست.
نام تو
چهار حرف
توپی گرفته شده در هوا
ناقوسی نقرهای است در دهانم.
صدای نام تو
سنگی است که به دریاچهی آرام پرتاب میشود.
نام تو
صدای آرام سم ضربههایی است در شب
روی شقیقهی من.
نام تو
شلیک سریع تفنگی مسلح شده است.
نام تو
غیرممکن بوسهای روی چشمهایم
سردی پلکهای بسته است.
نام تو
بوسهی برف، جرعهی آبی آب چشمهای خنک.
خواب با نام تو عمیق میشود.
#مارینا_تسوتایوا
@asheghanehaye_fatima
من و تو جفت همیم، مثل دست راست
در دست چپ
من و تو یکیهستیم، گرم مثل بال راست
بر بال چپ
بعد ناگهان گردبادی وزیدن میگیرد
و بین ما باقی نمیگذارد هیچ
جز حفرهای بزرگ
مثل دهانه کوههای ماه .
#مارینا_تسوتایوا
#شاعر_روسیه
ترجمه:
#آزاده_کامیار🌱
من و تو جفت همیم، مثل دست راست
در دست چپ
من و تو یکیهستیم، گرم مثل بال راست
بر بال چپ
بعد ناگهان گردبادی وزیدن میگیرد
و بین ما باقی نمیگذارد هیچ
جز حفرهای بزرگ
مثل دهانه کوههای ماه .
#مارینا_تسوتایوا
#شاعر_روسیه
ترجمه:
#آزاده_کامیار🌱
چنین لطافتی از کجا میآید؟
اینها اولین حلقهها نیستند
اطراف انگشتام
مملو است از این زخمها
لبهای من سیاهترند از بوسه
تا لبهای تو
ابرها
شسته و سیاهاند
این چنین لطافتی از کجا آمده است؟
انگار چشمهای دیگران میدانستند
که روی برگرداندند
از چشمهای من
اما من، هرگز
کلماتی شبیه به این نشنیدم در شب:
این لطافت از کجا آمده است؟
با سرم به روی سینهی تو، آسودن
چنین لطافتی...
و من باید
با آن چهکار کنم؟
جوان، قدرتمند، شاعر،
مشتاقِ ورود به شهر
تو
و مژههایات
بلندتر از هر کسی...
#مارینا_تسوتایوا
اینها اولین حلقهها نیستند
اطراف انگشتام
مملو است از این زخمها
لبهای من سیاهترند از بوسه
تا لبهای تو
ابرها
شسته و سیاهاند
این چنین لطافتی از کجا آمده است؟
انگار چشمهای دیگران میدانستند
که روی برگرداندند
از چشمهای من
اما من، هرگز
کلماتی شبیه به این نشنیدم در شب:
این لطافت از کجا آمده است؟
با سرم به روی سینهی تو، آسودن
چنین لطافتی...
و من باید
با آن چهکار کنم؟
جوان، قدرتمند، شاعر،
مشتاقِ ورود به شهر
تو
و مژههایات
بلندتر از هر کسی...
#مارینا_تسوتایوا
@asheghanehaye_fatima
نامات، پرندهایست میان دستانام
یخپارهای بر زبانام.
گشودنِ تندِ لبها.
نامات، پنج حرف.
گوی آتش.
ناقوسِ نقره در دهانام.
سنگی فتادهست در دریاچه خاموش
صوتِ نامات.
پِلپپلِپِ نرمِ نعلِ اَسبهاست در شب
نامات.
نامات بر شقیقهام
شلیکِ گوشخراشِ تفنگی پُر.
نامات
بوسهی
-محال-
بر چشمهایام،
سردیِ مژِگانِ بسته.
نامات
بوسهی برف.
قُلپِ آبیرنگِ آبِ چشمه.
با نام تو، خواب سنگین میشود.
شاعر: #مارینا_تسوتایوا
روسیه، ۱۹۴۱-۱۸۹۲
نامات، پرندهایست میان دستانام
یخپارهای بر زبانام.
گشودنِ تندِ لبها.
نامات، پنج حرف.
گوی آتش.
ناقوسِ نقره در دهانام.
سنگی فتادهست در دریاچه خاموش
صوتِ نامات.
پِلپپلِپِ نرمِ نعلِ اَسبهاست در شب
نامات.
نامات بر شقیقهام
شلیکِ گوشخراشِ تفنگی پُر.
نامات
بوسهی
-محال-
بر چشمهایام،
سردیِ مژِگانِ بسته.
نامات
بوسهی برف.
قُلپِ آبیرنگِ آبِ چشمه.
با نام تو، خواب سنگین میشود.
شاعر: #مارینا_تسوتایوا
روسیه، ۱۹۴۱-۱۸۹۲
@asheghanehaye_fatima
نامات، پرندهایست میان دستانام
یخپارهای بر زبانام.
گشودنِ تندِ لبها.
نامات، پنج حرف.
گوی آتش.
ناقوسِ نقره در دهانام.
سنگی فتادهست در دریاچه خاموش
صوتِ نامات.
پِلپپلِپِ نرمِ نعل اسبهاست در شب
نامات.
نامات بر شقیقهام
شلیکِ گوشخراشِ تفنگی پُر.
نامات
بوسهی
-محال-
بر چشمهایام،
سردیِ مژِگانِ بسته.
نامات
بوسهی برف.
قُلپِ آبیرنگِ آبِ چشمه.
با نام تو، خواب سنگین میشود.
■شاعر: #مارینا_تسوتایوا | روسیه، ۱۹۴۱-۱۸۹۲ | Мари́на Ива́новна Цвета́ева
■برگردان: #محمدرضا_فرزاد
نامات، پرندهایست میان دستانام
یخپارهای بر زبانام.
گشودنِ تندِ لبها.
نامات، پنج حرف.
گوی آتش.
ناقوسِ نقره در دهانام.
سنگی فتادهست در دریاچه خاموش
صوتِ نامات.
پِلپپلِپِ نرمِ نعل اسبهاست در شب
نامات.
نامات بر شقیقهام
شلیکِ گوشخراشِ تفنگی پُر.
نامات
بوسهی
-محال-
بر چشمهایام،
سردیِ مژِگانِ بسته.
نامات
بوسهی برف.
قُلپِ آبیرنگِ آبِ چشمه.
با نام تو، خواب سنگین میشود.
■شاعر: #مارینا_تسوتایوا | روسیه، ۱۹۴۱-۱۸۹۲ | Мари́на Ива́новна Цвета́ева
■برگردان: #محمدرضا_فرزاد
@asheghanehaye_fatima
«بوسهای بر این سر
بدبختی را پاک میکند
سرت را میبوسم.
بوسهای بر این چشم
بیخوابی را میبرد
چشمات را میبوسم.
بوسهای بر این لب
عمیقترین تشنهگی را فرو مینشاند
لبات را میبوسم.
بوسهای بر این سر
خاطره را پاک میکند.
سرت را میبوسم.»
■●شاعر: #مارینا_تسوتایوا | روسیه، ۱۹۴۱-۱۸۹۲ | Мари́на Ива́новна Цвета́ева
«بوسهای بر این سر
بدبختی را پاک میکند
سرت را میبوسم.
بوسهای بر این چشم
بیخوابی را میبرد
چشمات را میبوسم.
بوسهای بر این لب
عمیقترین تشنهگی را فرو مینشاند
لبات را میبوسم.
بوسهای بر این سر
خاطره را پاک میکند.
سرت را میبوسم.»
■●شاعر: #مارینا_تسوتایوا | روسیه، ۱۹۴۱-۱۸۹۲ | Мари́на Ива́новна Цвета́ева
نام تو باز شدن سریع لبهاست
نام تو چهار حرف
نام تو غیرممکن
بوسهای روی چشمهایم،
سردی پلکهای بسته است
نام تو بوسهی برف،
جرعهی آبی ،آب چشمهای خنک
خواب با نام تو عمیق میشود.
#مارینا_تسوتایوا
@asheghanehaye_fatima
نام تو چهار حرف
نام تو غیرممکن
بوسهای روی چشمهایم،
سردی پلکهای بسته است
نام تو بوسهی برف،
جرعهی آبی ،آب چشمهای خنک
خواب با نام تو عمیق میشود.
#مارینا_تسوتایوا
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
نامات، پرندهایست میان دستانام
یخپارهای بر زبانام.
گشودنِ تندِ لبها.
نامات، پنج حرف.
گوی آتش.
ناقوسِ نقره در دهانام.
سنگی فتادهست در دریاچه خاموش
صوتِ نامات.
پِلپ پلِپِ نرمِ نعل اسبهاست در شب
نامات.
نامات بر شقیقهام
شلیکِ گوشخراشِ تفنگی پُر.
نامات
بوسهی
-محال-
بر چشمهایم،
سردیِ مژِگانِ بسته.
نامات
بوسهی برف.
قُلپِ آبی رنگِ آبِ چشمه.
با نام تو، خواب سنگین میشود.
■●شاعر: #مارینا_تسوتایوا | روسیه، ۱۹۴۱-۱۸۹۲ |
■●برگردان: #محمدرضا_فرزاد
نامات، پرندهایست میان دستانام
یخپارهای بر زبانام.
گشودنِ تندِ لبها.
نامات، پنج حرف.
گوی آتش.
ناقوسِ نقره در دهانام.
سنگی فتادهست در دریاچه خاموش
صوتِ نامات.
پِلپ پلِپِ نرمِ نعل اسبهاست در شب
نامات.
نامات بر شقیقهام
شلیکِ گوشخراشِ تفنگی پُر.
نامات
بوسهی
-محال-
بر چشمهایم،
سردیِ مژِگانِ بسته.
نامات
بوسهی برف.
قُلپِ آبی رنگِ آبِ چشمه.
با نام تو، خواب سنگین میشود.
■●شاعر: #مارینا_تسوتایوا | روسیه، ۱۹۴۱-۱۸۹۲ |
■●برگردان: #محمدرضا_فرزاد
@asheghanehaye_fatima
بوسه بر پیشانی، نگونبختی را میزداید
بر پیشانیات بوسه میزنم
بوسه بر چشمها، بیخوابی را میسترد
بر چشمانت بوسه میزنم.
بوسه بر لب، ژرفترین عطشها را فرو مینشاند
بر لبانت بوسه میزنم
بوسه بر سَر، خاطرهها را میروبد
بر سرت بوسه میزنم
#مارینا_تسوتایوا
بوسه بر پیشانی، نگونبختی را میزداید
بر پیشانیات بوسه میزنم
بوسه بر چشمها، بیخوابی را میسترد
بر چشمانت بوسه میزنم.
بوسه بر لب، ژرفترین عطشها را فرو مینشاند
بر لبانت بوسه میزنم
بوسه بر سَر، خاطرهها را میروبد
بر سرت بوسه میزنم
#مارینا_تسوتایوا