@asheghanehaye_fatima
اولین بار که دستشو گرفتم دیدمت
نگران بودم که از دستم ناراحت شده باشی
نگران بودم روتو اونور کرده باشی و اخمات تو هم رفته باشه
اولین بار که رومو اونور کردم دیدمت
سرجلسه امتحان رو برگه بغل دستیم
نگران بودم تو هم منو دیده باشی
ببین من همیشه حواسم بهت بوده
به چشمات
به دستات
وقتی بردنم پای تخته و پاهام شل شد
وقتی تو پیکتو میفرستادی پایین و
من پیکمو میبردم بالا
وقتی زنجیر پاره کردمو نخ به نخ نفسم تو کلاف کوچه ها گرفت
وقتی تیمم باخت
وقتی دستمو ول کرد
وقتی ته کارتم انقدر نبود که فقط تو بودی
تو
تو تنها کسی هستی که هیچکس هیچوقت بهش نمیگه شما
تو
تنها ترانه ای که زندانی و زندان بان همزمان زمزمش میکنن
تو
تنها یقینی که اجازه میده بهش شک کنن
من دیدمت
وایساده تو شلوغی مترو
نشسته رو صندلی چرخدار
خوابیده کنار پیاده رو
اگه رومو اونور کردم تقصیر خودت بود
دوسم داشتی
خب آدما به کسایی که دوستشون دارن بی محلی می کنن
میدونی که
فقط یادت نره
من همیشه حواسم بهت بوده
به چشمات
به دستات
به لبخندت
به اینکه همیشه تو هواداری خودمون نشستی
یادت نره
تو تنها کسی هستی که تویی
تنها کسی هستی که تویی
تنها کسی هستی
تنها کسی
تنها
تنها
تنها
#میثم_بهاران
اولین بار که دستشو گرفتم دیدمت
نگران بودم که از دستم ناراحت شده باشی
نگران بودم روتو اونور کرده باشی و اخمات تو هم رفته باشه
اولین بار که رومو اونور کردم دیدمت
سرجلسه امتحان رو برگه بغل دستیم
نگران بودم تو هم منو دیده باشی
ببین من همیشه حواسم بهت بوده
به چشمات
به دستات
وقتی بردنم پای تخته و پاهام شل شد
وقتی تو پیکتو میفرستادی پایین و
من پیکمو میبردم بالا
وقتی زنجیر پاره کردمو نخ به نخ نفسم تو کلاف کوچه ها گرفت
وقتی تیمم باخت
وقتی دستمو ول کرد
وقتی ته کارتم انقدر نبود که فقط تو بودی
تو
تو تنها کسی هستی که هیچکس هیچوقت بهش نمیگه شما
تو
تنها ترانه ای که زندانی و زندان بان همزمان زمزمش میکنن
تو
تنها یقینی که اجازه میده بهش شک کنن
من دیدمت
وایساده تو شلوغی مترو
نشسته رو صندلی چرخدار
خوابیده کنار پیاده رو
اگه رومو اونور کردم تقصیر خودت بود
دوسم داشتی
خب آدما به کسایی که دوستشون دارن بی محلی می کنن
میدونی که
فقط یادت نره
من همیشه حواسم بهت بوده
به چشمات
به دستات
به لبخندت
به اینکه همیشه تو هواداری خودمون نشستی
یادت نره
تو تنها کسی هستی که تویی
تنها کسی هستی که تویی
تنها کسی هستی
تنها کسی
تنها
تنها
تنها
#میثم_بهاران
@asheghanehaye_fatima
اگه الان اینجا بودی کلمات بهتری واسه حرف زدن انتخاب میکردم
خب کلمه های بهتر جمله های بهتر و میسازن! جمله های بهترم آدمارو نزدیک تر میکنن... آره نزدیک تر میکنن
اگه الان اینجا بودی
آهنگ میذاشتم میرقصیدیم من که بلد نیستم! تو خوب میرقصی... بازی میکنی... میچرخی... میخندی... میخندیدی.... من معنی انحنا رو بهتر از تو میدونم!
اگه الان اینجا بودی فیلم میدیدم... ببین! نولان دارم! ایناریتو... استنلی کوبریک... دوست نداشتی کمدی میبینیم... یا حتی فیلم ترسناک! تو بترسی من مواظبت باشم!عاشقانه هم میشه ببینیم... ولی خب... خوب نیست بعده ده دقیقه - یه ربع آدم فیلمو ول کنه!! میدونی که چی میگم ؟؟
اگه الان اینجا بودی باهم غذا میخوردیم... دوست داری برام آشپزی کنی؟؟ دوست داری! البته هیچوقت نفهمیدم چرا موقع پختن غذا رو میچشی... وقتی که در هر صورت داری خوشمزه ترین غذای دنیارو میپزی!
اگه الان اینجا بودی برات کتاب میخوندم! کسی که ازت عکس میگیره قد چن تا شات بهت توجه میکنه... کسی که برات کتاب میخونه به اندازه ی موهای سرت! اگه الان اینجا بودی یه دستی کتاب میخوندم!
اگه الان اینجا بودی میرفتیم کافه... میشستی رو بروم برام تعریف میکردی... هرچی خودت دوست داشتی برام تعریف میکردی! اینجا تنها جاییه که نبین چی میگه! ببین کی میگه!!
اگه الان اینجا بودی میرفتیم قدم میزدیم... را میرفتیم... کنار هم... بغل هم! بغل خیلی از کنار نزدیک تره!! بغل از همه چیز نزدیک تره نزدیک تر از خواب... نزدیک تر از غم... نزدیک تر از برخورد
اگه الان اینجا بودی... میبردمت میذاشتم اونور اوتوبان... خودمم وایمیستادم اینور... یه پله هوایی هم بینمون درست میکردم میگفتم: «بیا! اینم یه رنگین کمون سفید... مال تو!»
از اون سر رنگین کمون تا این سرش چنتا پاییز راهِ ؟؟
میبردمت مینشوندمت روی صندلی پارک بهت میگفتم:
«این منم! یه حجم خستگی با یه لبخند واقعی!
اگه یه روز تموم شم چیکار میکنی؟»
اگه الان اینجا بودی
برات سعدی میخوندم
اصن چرا تا حالا برات سعدی نخوندم؟؟
اگه الان اینجا بودی... اینجا بودی...
عطر بود...
نفس بود...
خنده بود...
انحنا بود...
بوسه بود...
اگه الان اینجا بودی...
دیگه اینجا نبودم...
اگه الان اینجا بودی...
آخ اگه الآن اینجا بودی...
کاش الآن اینجا بودی...
کاش.........
#میثم_بهاران
#متن
اگه الان اینجا بودی کلمات بهتری واسه حرف زدن انتخاب میکردم
خب کلمه های بهتر جمله های بهتر و میسازن! جمله های بهترم آدمارو نزدیک تر میکنن... آره نزدیک تر میکنن
اگه الان اینجا بودی
آهنگ میذاشتم میرقصیدیم من که بلد نیستم! تو خوب میرقصی... بازی میکنی... میچرخی... میخندی... میخندیدی.... من معنی انحنا رو بهتر از تو میدونم!
اگه الان اینجا بودی فیلم میدیدم... ببین! نولان دارم! ایناریتو... استنلی کوبریک... دوست نداشتی کمدی میبینیم... یا حتی فیلم ترسناک! تو بترسی من مواظبت باشم!عاشقانه هم میشه ببینیم... ولی خب... خوب نیست بعده ده دقیقه - یه ربع آدم فیلمو ول کنه!! میدونی که چی میگم ؟؟
اگه الان اینجا بودی باهم غذا میخوردیم... دوست داری برام آشپزی کنی؟؟ دوست داری! البته هیچوقت نفهمیدم چرا موقع پختن غذا رو میچشی... وقتی که در هر صورت داری خوشمزه ترین غذای دنیارو میپزی!
اگه الان اینجا بودی برات کتاب میخوندم! کسی که ازت عکس میگیره قد چن تا شات بهت توجه میکنه... کسی که برات کتاب میخونه به اندازه ی موهای سرت! اگه الان اینجا بودی یه دستی کتاب میخوندم!
اگه الان اینجا بودی میرفتیم کافه... میشستی رو بروم برام تعریف میکردی... هرچی خودت دوست داشتی برام تعریف میکردی! اینجا تنها جاییه که نبین چی میگه! ببین کی میگه!!
اگه الان اینجا بودی میرفتیم قدم میزدیم... را میرفتیم... کنار هم... بغل هم! بغل خیلی از کنار نزدیک تره!! بغل از همه چیز نزدیک تره نزدیک تر از خواب... نزدیک تر از غم... نزدیک تر از برخورد
اگه الان اینجا بودی... میبردمت میذاشتم اونور اوتوبان... خودمم وایمیستادم اینور... یه پله هوایی هم بینمون درست میکردم میگفتم: «بیا! اینم یه رنگین کمون سفید... مال تو!»
از اون سر رنگین کمون تا این سرش چنتا پاییز راهِ ؟؟
میبردمت مینشوندمت روی صندلی پارک بهت میگفتم:
«این منم! یه حجم خستگی با یه لبخند واقعی!
اگه یه روز تموم شم چیکار میکنی؟»
اگه الان اینجا بودی
برات سعدی میخوندم
اصن چرا تا حالا برات سعدی نخوندم؟؟
اگه الان اینجا بودی... اینجا بودی...
عطر بود...
نفس بود...
خنده بود...
انحنا بود...
بوسه بود...
اگه الان اینجا بودی...
دیگه اینجا نبودم...
اگه الان اینجا بودی...
آخ اگه الآن اینجا بودی...
کاش الآن اینجا بودی...
کاش.........
#میثم_بهاران
#متن
@asheghanehaye_fatima
شنیدم تو از خونه بیرون میای
درختای تجریش حظ میکنن
تو که ساکتو بستی اخبار گفت
دارن پایتختو عوض میکنن
#میثم_بهاران
شنیدم تو از خونه بیرون میای
درختای تجریش حظ میکنن
تو که ساکتو بستی اخبار گفت
دارن پایتختو عوض میکنن
#میثم_بهاران
@asheghanehaye_fatima
شنیدم تو از خونه بیرون میای
جنونِ زمین و زمان حتمیه
تو از آذری بگذری، پیشِ پات
قیامِ یه ستارخان حتمیه
واسهت برج میلاد قد میکشه
نیایش میفته رو خطّ چِشِت
شنیدم که پیروزی تو مُشتته
یه نیرو هوایی شده ارتشت
رو بامِ ولنجک بهم زُل زدی
من و جای تهران نیگا میکنی
تو بغضم ترافیک همّت گُمه
ترافیکو با بوسه وا میکنی
تو اونقدر گرمی که با دیدنت
کُلکچال و توچال هم تب کنن
باید سنگفرش ولیعصر رو
سر راهت از نو مرتب کنن
من از خطّ آبیِ چشمای تو
دارم انقلابو رصد میکنم
نمیدونم این دفعهی چندمه
که دروازه شمرونو رد میکنم
شنیدم تو از خونه بیرون میای
درختای تجریش حظ میکنن
تو که ساکتو بستی اخبار گفت
دارن پایتختو عوض میکنن!
#میثم_بهاران
#عزیز_روزهام
شنیدم تو از خونه بیرون میای
جنونِ زمین و زمان حتمیه
تو از آذری بگذری، پیشِ پات
قیامِ یه ستارخان حتمیه
واسهت برج میلاد قد میکشه
نیایش میفته رو خطّ چِشِت
شنیدم که پیروزی تو مُشتته
یه نیرو هوایی شده ارتشت
رو بامِ ولنجک بهم زُل زدی
من و جای تهران نیگا میکنی
تو بغضم ترافیک همّت گُمه
ترافیکو با بوسه وا میکنی
تو اونقدر گرمی که با دیدنت
کُلکچال و توچال هم تب کنن
باید سنگفرش ولیعصر رو
سر راهت از نو مرتب کنن
من از خطّ آبیِ چشمای تو
دارم انقلابو رصد میکنم
نمیدونم این دفعهی چندمه
که دروازه شمرونو رد میکنم
شنیدم تو از خونه بیرون میای
درختای تجریش حظ میکنن
تو که ساکتو بستی اخبار گفت
دارن پایتختو عوض میکنن!
#میثم_بهاران
#عزیز_روزهام